کارلوس کیروش با فوتبال ایران چه کرد
داستان یک شکاف
شکافی که سرمربی پرتغالی در فوتبال ایران به وجود آورده، به این زودی از بین نخواهد رفت. شکافی که شاید برای سالها، همراه تیم ملی باشد. پیش از آمدن کیروش، ما تیم ملی درخشانی نداشتیم و در جام ملتها نیز شکست خورده بودیم اما حداقل میدانستیم که قلب همه مردم، برای تیم ملی میتپد و در بین هواداران تیم، دودستگی وجود ندارد. کیروش برای سالها تیم متحدی ساخت اما در عمل، آنقدر حاشیه به وجود آورد که حالا دیگر اتحاد چندانی در بین هواداران تیم وجود نداشت. دوقطبی او و برانکو، به تیم ملی و فوتبال ایران لطمه زد و اثرات شوم آن، هنوز هم در این فوتبال باقی مانده است. درست در روزهایی که کیروش روی کلمبیا تمرکز کرده بود و به زندگی و فوتبال ادامه میداد، دوستان او در فوتبال ایران مشغول ایراد گرفتن از سرمربی جدید بودند. آنها هیچوقت دست از لجبازی با ویلموتس برنداشتند و از همین حالا نیز خنجر را برای اسکوچیچ، از رو بستهاند. برای آنها مهم نیست که اسکو، حتی یک جلسه تمرینی با تیم ملی نیز نداشته است. آنها شبانهروز از سرمربی جدید تیم ملی حمایت میکنند و اسکوچیچ را به باد انتقاد میگیرند. پروژه مقایسه کیروش با مربیان بعدی، ظاهرا هرگز متوقف نمیشود اما کاش اسکو، هرگز به سراغ راه و روشهای خاص کیروش در تیم ملی نرود و یک امپراتوری سرشار از دروغ در این تیم به راه نیندازد.
اسناد تازه فیفا، مثل یک موج ویرانگر روی سر فوتبال ایران فرود آمده است. اگر تا دیروز تنها «حدس» میزدیم که امثال آرین قاسمی از قبل این فوتبال پاداشهای کلان دریافت کردهاند، امروز دیگر مطمئن شدهایم که 19 هزار یورو از پاداش صعود به جام جهانی، سهم آرین شده است. مترجمی که حتی در کارش هم خبره نبود و چند بار صحبتهای کارلوس کیروش را به شکل سوءتفاهمآمیزی، بد ترجمه کرد. با این همه، حداقل میدانستیم که او در تیم ملی چکاره است. درست برخلاف «سباستین» که تا روز آخر، هیچکس فلسفه حضورش در کادر فنی تیم ملی را درک نکرد. مردی که 11 هزار یورو از قبل صعود به جام جهانی پاداش گرفته است. تصور اینکه این دو نفر روی هم 500 میلیون تومان از بابت صعود به جام جهانی پاداش گرفتهاند، باورنکردنی به نظر میرسد. امثال مارکار آقاجانیان هم با نشستن روی نیمکت تیم ملی به عنوان ماکت، پاداشی نجومی از بابت صعود به جام جهانی به دست آوردهاند. این بساط باید برای همیشه برچیده شود. این دروغها دیگر نباید تکرار شوند. صداقت باید به تیم ملی برگردد و بحث کیروش، دیگر باید به فراموشی سپرده شود. تجربه ثابت کرده که مرد پرتغالی، هرگز یک چهره پاسخگو نبوده است. او یک بار در اردوی تیم ملی پرتغال، افسران کنترل دوپینگ را کتک زد و در فوتبال ایران نیز، هرگز دست از چنین رفتارهایی برنداشت. کاش تیم ملی دوباره به مسیر درست برگردد و این بار بدون دروغ و خشونت، هدایت شود. کاش تا آن روز، خداوند این مملکت را از دشمن، خشکسالی، دروغ و «حامیان دروغ» نجات بدهد!
دیدگاه تان را بنویسید