نگاهی متفاوت به استفاده از «فوتبال» در سریال پایتخت
گافهای مجانی!
استفاده از فوتبال در سریال پاینخت، لحظات جذابی برای این سریال پرطرفدار نوروزی به وجود آورد. این اولین بار نبود که پایتخت، به موضوع فوتبال میپرداخت. در اولین فصل از این سریال نیز، به علاقه مازنیها به تیم نساجی اشاره شد و در یکی از قسمتهای دیگر نیز، شخصیتهای پایتخت در حال تماشای دربی تهران، مدام با بازیکنان دو تیم شوخی میکردند. این بار اما ماجرا جدیتر شد و یکی از کاراکترهای مهم سریال، درون دروازه یک تیم لیگ برتری قرار گرفت. این استفاده از فوتبال، هیچ اشکالی ندارد اما کاش مالکان ذوقزده باشگاه نساجی، بدانند که هر باشگاهی در دنیا برای استفاده از برندش در یک سریال، هزینه هنگفتی دریافت میکند.
آریا رهنورد
تنها فوتبال روزهای قرنطینه، جدال تیمهای پرسپولیس و نساجی از زاویه دوربین سیروس مقدم بود. مسابقهای که در واقعیت با ضربه سر وحید امیری، با برتری یک بر صفر تیم کالدرون به پایان رسید اما در سریال پایتخت با درخشش خیرهکننده بهتاش فریبا، با تساوی صفر - صفر تمام شد. چراکه این سنگربان جوان، تک تک توپهای مسابقه و حتی ضربه سر وحید امیری را نیز مهار کرد. در درجه اول، استفاده از اسم یک فوتبالیست برای این شخصیت سریال، از همان فصل گذشته نیز موجب نارضایتی بازیکن سابق استقلال شده بود. بهتاش فریبای واقعی، بارها اعلام کرده که حتی یک تماس کوچک با او در این مورد نگرفتهاند تا رضایتش را جلب کنند. از اینها که بگذریم، به محتوای فوتبالی خود سریال میرسیم. شاید افرادی که آشنایی چندانی با فوتبال و لیگ برتر ندارند، داستان پایتخت را باور کنند اما محسن تنابنده که اتفاقا خودش هم به شدت فوتبالی است، طبیعتا نباید انتظار داشته باشد اهالی فوتبال و تعقیبکنندگان جدی این رشته، به سادگی با این داستان کنار بیایند. در سریال پایتخت، بهتاش و همتیمیها درست در زمان برگزاری لیگ برتر، به اردوی چهارجانبه ترکیه رفتند. موضوعی که هیچوقت همزمان با برگزاری لیگ رخ نمیدهد. گاف دیگر اینجا بود که نساجی به محض بازگشت از اردوی ترکیه، مستقیما راهی تهران شد تا مقابل پرسپولیس قرار بگیرد. این اتفاق نیز هرگز در دنیای فوتبال رخ نخواهد داد. حداقل سناریو میتوانست طوری پیش برود که بازیکنان نساجی به جای رفتن از فرودگاه به استادیوم، برای یک روز در هتل استراحت کنند. حتی در جریان بازی نیز، یک گاف بزرگ وجود داشت. از زاویه دوربین پایتخت، بازی با تساوی بدون گل تمام شد اما در پایان بازی، برای یک لحظه تصویر شادی کالدرون و بازیکنانش مقابل دوربین قرار گرفت. لحظهای که برای باورپذیرشدن ماجرا، باید در تدوین حذف میشد.
با همه این گافهای فوتبالی، سریال پایتخت مثل همیشه جذاب و پرطرفدار بود. آنها این بار هم روی موضوعی دست گذاشتند که با استقبال ویژهای از سوی مردم روبهرو شد. فوتبال در ایران، هواخواهان زیادی دارد و پرداختن به آن با وجود همه دشواریها، بازتابهای خوبی خواهد داشت. با این وجود شکل رابطه محصولات رسانهای و فوتبال، در مقایسه با استانداردهای جهانی، کاملا وارونه است. در همه دنیا اگر بخواهند سریالی با سکانسهای فوتبالی بسازند و در آن از لباس، برند، اتوبوس، سرمربی و حتی بازیکنان واقعی یک تیم استفاده کنند، باید هزینههای زیادی به آن باشگاه بدهند. در واقع تیم فوتبال، باید هزینه در اختیار قرار دادن برندش را دریافت کند و پرداخت این رقم برای سریالی که چندین میلیارد برای تولیدش در نظر گرفته میشود، اصلا رقم زیادی نیست. نساجی قائمشهر که اتفاقا مشکلات مالی زیادی هم دارد، میتوانست از پول این سریال برای حل بخشی از مشکلات خودش استفاده کند. علاوه بر این، اگر هدف نمایش عشق و علاقه نساجیچیها به فوتبال بود، کاش این تصویربرداری به جای استادیوم آزادی، در ورزشگاه وطنی قائمشهر انجام میشد تا همه یک نمای جذاب و نزدیک از شیفتگی هواداران نساجی به فوتبال تماشا میکردند. در روز برگزاری بازی حساس با پرسپولیس، فیلمبرداری سریال پایتخت به اتوبوس باشگاه نساجی هم کشیده شد. طبیعتا این موضوع، روی تمرکز بازیکنان و مربیان تیم تاثیر منفی داشت. نساجی اما به جای دریافت هزینه همه این خدمات بیشائبه، از بردن نامش در تلویزیون شادمان میشود. در واقع برند فوتبال مثل همیشه به صورت «مجانی» به دیگران خدمت میدهد و از این موضوع، حتی ذرهای ناراحت نمیشود. به همین خاطر است که وقتی در روزهای تعطیلی فوتبال، همه دنیا نگران مبلغ حق پخش هستند، در ایران کک هیچ باشگاهی هم نمیگزد!
تنها فوتبال روزهای قرنطینه، جدال تیمهای پرسپولیس و نساجی از زاویه دوربین سیروس مقدم بود. مسابقهای که در واقعیت با ضربه سر وحید امیری، با برتری یک بر صفر تیم کالدرون به پایان رسید اما در سریال پایتخت با درخشش خیرهکننده بهتاش فریبا، با تساوی صفر - صفر تمام شد
اگر پایتخت در ازای استفاده از برند یک تیم فوتبال پول پرداخت میکرد، بدون تردید باشگاه نساجی نیز یک مشاور فوتبالی در اختیار آنها قرار میداد تا میزان گافهای سریال نیز کاهش پیدا کند. در موفقیت این اثر تلویزیونی تردیدی نیست و محبوبیت آن در بین مردم نیز انکارنشدنی به نظر میرسد اما کاش اهالی فوتبال، آنچه در چنته دارند را همینقدر بی حساب و کتاب در اختیار دیگران قرار نمیدادند. آنوقت ارزش واقعی فوتبال هم درک میشد و باشگاهها با چنین مشکلات مالی وحشتناکی دست و پنجه نرم نمیکردند. آنوقت فوتبال به همین سادگی به بنبست نمیرسید و اقتصاد آن، به همین راحتی مختل نمیشد.
دیدگاه تان را بنویسید