کرونا، شکاف طبقاتی و یک فوتبال ورشکسته
حداقل ژست بگیرید!
در روزهایی که ویروس کرونا، فوتبال را به گوشه رینگ برده و رشتههای مختلف ورزشی در جهان را در وضعیتی مبهم قرار داده است، هر روز خبری مرتبط با کاهش داوطلبانه دستمزد بازیکنان باشگاههای مختلف خارجی به گوش میرسد. فوتبالیستها میخواهند کنار باشگاه بایستند و نشان بدهند که این شرایط سخت را درک میکنند. در فوتبال ایران اما چنین خبرهایی به گوش نمیرسد و بیشتر فوتبالیستها هنوز حتی به صورت نمایشی، قدمی برای کمک به دیگران در این شرایط سخت برنداشتهاند.
کووید 19، تنها بیماری یک «قشر خاص» نیست که عموم مردم نسبت به آن بیتوجه باشند. کرونا، مرموزترین و مرگبارترین ویروسی نیست که دنیا را تحت تاثیر قرار داده اما سرعت انتقال این ویروس، به شدت بالاست و همین موضوع، به یک دغدغه و پاندمی بزرگ جهانی تبدیل شده است. طبیعتا در چنین شرایطی، نمیتوان از برگزاری رقابتهای فوتبال صحبت کرد. همیشه مردم، کنار فوتبال ایستادهاند و حالا نوبت فوتبال است که کنار مردم بایستد. به همین خاطر است که باشگاههای خارجی، بخش مهمی از امکاناتشان را در اختیار مبارزه با کرونا قرار دادهاند. آنها به خوبی میدانند که کمک به قطع شدن زنجیره بیماری، یک کمک عمومی برای رسیدن به سلامت همگانی است و در نهایت به نفع همه خواهد بود.
باشگاههای ایرانی، عملا امکاناتی ندارند که در چنین روزهایی، به کمک جامعه بیایند. استادیومها در فوتبال ایران، نه یک مجموعه ورزشی کامل با بهترین امکانات، بلکه تنها یک زمین چمن با چند رختکن و اتاقک کوچک هستند. در نتیجه امکان استفاده از آنها در چنین شرایطی وجود ندارد. آن هم در شرایطی که از همین ورزشگاهها، برای سخنرانیهای سیاسی و مراسمهای اعدام استفاده میشود! چهرههای سرشناس دنیای ورزش، این روزها در سنگر مقابله با کرونا هستند.
لئو مسی مثل همیشه پیشقدم شده و رقم قابل توجهی، به بیمارستانهای کاتالونیا پرداخت کرده تا این بیمارستانها با مشکل کمبود امکانات مواجه نباشند. کیلیان امباپه که هنوز 21 سال بیشتر ندارد، رقمی را هزینه کرده تا در چنین روزهایی، برای بیخانمانها در پاریس یک اقامتگاه موقت به وجود بیاورد. حتی همین عماد رضا که چندین سال در فوتبال ایران حضور داشت، حساسیت شرایط را درک کرده و مبلغی را به افرادی که به دلیل کرونا شغلشان را از دست دادهاند، پرداخته است. بسکتبالیستها نیز چنین کاری را در باشگاههای مختلف انجام میدهند. آنها پس از تعطیلی رقابتهای ان.بی.ای، دستمزد کارکنان باشگاه و همچنین افراد مرتبط با ورزشگاهها را تا پایان زمان تعطیلی بر عهده گرفتهاند. در باشگاه بارسلونا نیز، بازیکنها در ماههای قرنطینه و بدون فوتبال، از 70 درصد دستمزد خود صرف نظر کردهاند. موضوعی که پس از صحبت بزرگترهای تیم با سایر بازیکنها رقم خورده است.
در فوتبال ایران، هنوز هم این «علی کریمی» است که در قلب یک حادثه، از راه میرسد و به دیگران کمک میکند. سایر مدعیان «ستاره مردم» بودن، در چنین روزهایی به یک خواب عمیق فرو رفتهاند. فوتبالیستهایی که در 12 ماه سال بر سر دریافت حقوق با باشگاه، دعوا دارند و مدام این اختلاف را رسانهای میکنند، امروز در نبرد با کرونا نقشی ندارند. ستارههایی که به محض به تعویق افتادن حقوقشان، جنجال به راه میاندازند و تمرینها را به تعطیلی میکشانند، امروز ترجیح میدهند هیچ اظهارنظری نداشته باشند. تاسفبار است که حتی ستارههای خارجی نیز، در این زمان سخت به باشگاه مجال نمیدهند. بودروف قراردادش را با استقلال فسخ میکند و میرود، استوکس به همین بهانه، از سفر به ایران سر باز میزند، رادوشوویچ علیه باشگاه استوری میگذارد و در اینستاگرام سروصدا میکند و چند مهره خارجی دیگر نیز، کرونا را به بهانهای برای فشار گذاشتن به باشگاه تبدیل میکنند. هنوز هم که هنوز است یک بازیکن لیگ برتری، حاضر نشده بخشی از قرارداد این فصل خود را به باشگاه ببخشید. مطمئنا اگر فصل هم همین حالا نیمهتمام بماند، باز هم هیچ بازیکنی حاضر نخواهد شد شرایط را برای باشگاه حداقل کمی ساده کند و جلوی بروز یک بحران مالی بزرگ را بگیرد. این موضوع به روشنی نشان میدهد که چرا امروز چنین شکاف بزرگی بین مردم و فوتبالیستها به وجود آمده است و چرا مردم خیلی از این فوتبالیستها را از خودشان نمیدانند.
حالا که معضل درآمدزایی به یک دغدغه بزرگ برای باشگاههای مختلف در دنیا تبدل شده، حالا که یوفا حتی قانون فیرپلی مالی را کنار زده تا باشگاهها همه راهها را برای کنار زدن بحران امتحان کنند، در فوتبال ایران اصلا درآمدی وجود ندارد که همه نگران از دست رفتن آن زیر سایه شوم کرونا باشند! اینجا نه حق پخشی در کار است، نه هزینه بلیتفروشی سود چشمگیری برای باشگاه به همراه میآورد و نه حامیان مالی، به نسبت هر مسابقه و هر جام به تیمشان کمک میکنند. در این فوتبال، خبری از پرداخت حقوق منظم هفتگی و ماهانه به بازیکنها نیست. همه اینها قابل قبول هستند اما تلخ و گزنده است که حتی یک فوتبالیست در چنین شرایطی «ژست» کمک به باشگاه را هم نمیگیرد. دیوار بیاعتمادی بین فوتبالیستها و مدیران باشگاهی آنقدر بالا رفته که هیچ بازیکنی حتی به صورت نمایشی، قدمی برای حمایت از تیمش برنمیدارد.
دیدگاه تان را بنویسید