همه ماجراهای مهم ورزش ایران در سال ۹۸
آنها که رفتند، آنها که ماندند
برآیند آنچه در بازیهای آسیایی سال گذشته اتفاق افتاد، نشان میداد که ۹۸ سال سختی برای ورزش ایران خواهد بود. چراکه در این سال باید با وجود همه ضعفها و مشکلات بزرگ، برای شرکت در رقابتهای المپیک آماده میشدیم. حالا دیگر حتی نمیدانیم که با وجود شیوع گسترده کرونا، چه سرنوشتی در انتظار المپیک خواهد بود اما واضح به نظر میرسد که حال ورزش ایران، چندان خوب نیست. در سال ۹۸، ستارههای مهمی را از دست دادیم. مهرههایی که تصمیم گرفتند یک کشور دیگر را برای ادامه فعالیتهای ورزشی انتخاب کنند. هنوز اما در این ورزش، چهرههایی وجود دارند که میتوانند در المپیک بدرخشند و با پرچم ایران، چشمها را خیره کنند.
آریا رهنورد
سالی برای خداحافظی
نود و هشت در مجموع، سال امیدوارکنندهای برای ورزش ایران به شمار نمیرفت. یکی از بزرگترین چالشهای ورزش ایران در این ماهها، کوچ بعضی از ستارههای کلیدی در رشتههای مختلف ورزشی بود. جدایی سعید ملایی از تیم ملی جودوی ایران، سروصدای وحشتناکی در تمام دنیا به راه انداخت. سعید بهترین جودوکار حال حاضر ایران و شانس مسلم طلای المپیک بود اما پس از رقابتهای جهانی، جنجال بزرگی به راه انداخت و در نهایت دیگر حاضر به بازگشت به ایران نشد. آنچه در این رقابتها برای سعید اتفاق افتاد، تعلیق فدراسیون جودوی ایران را در پی داشت. موضوعی که عملا همه امیدها را برای این رشته ورزشی به ناامیدی تبدیل کرد. همه تصور میکردند سعید به یکی از قدرتمندترین کشورهای دنیا برود اما او برای شرکت در مسابقات، تابعیت مغولستان را پذیرفت. تصمیمی که در نوع خودش بسیار عجیب به نظر میرسید. مدتی پس از ملایی، نوبت به کیمیا علیزاده رسید که زیر پرچم دیگری مسابقه بدهد. کیمیا، اولین مدالآور زن ایرانی در تاریخ المپیک بود اما یک سال قبل از المپیک توکیو، ایران را ترک کرد و به تابعیت آلمان درآمد. این تصمیم نیز جنجالهای زیادی را به همراه داشت. این جنجالها به خصوص با نامه خداحافظی تند و تیز این ورزشکار علیه هادی ساعی، شدت گرفتند. کیمیا در چند سال گذشته، عملکرد درخشانی نداشت و زمان زیادی با مصدومیت دست و پنجه نرم کرده بود. شوک سوم در پرونده مهاجرتها برای ورزش ایران، از سوی علیرضا فیروزجا اتفاق افتاد. سوپراستادبزرگ شطرنج ایران در سن و سال کم، پس از لغو اعزام ملیپوشان شطرنج به رقابتهای سرعتی، زیر پرچم فدراسیون جهانی مسابقه داد. شطرنج ایران در همین سال، آتوسا پورکاشیان و میترا حجازیپور را نیز از دست داد تا در جایگاه جهانی، تنزل وحشتناکی را تجربه کند. آنها که رفتهاند، دیگر به ورزش ایران برنمیگردند اما کاش وزارت ورزش و سایر نهادهای مسئول در سال 99 جلوی این روند را بگیرند و به همین سادگی، چوب حراج به استعدادهای بزرگ ورزشی ایران نزنند. هیچکدام از این ستارهها برای ماندن، چیز زیادی نمیخواهند.
یک حسن و دیگر هیچ
درست مثل چند سال گذشته، حسن یزدانی در سال 98 نیز شگفتانگیز ظاهر شد. دارنده مدال طلای المپیک ریو در این سال، دوباره صاحب گردنآویز طلا در رقابتهای جهانی شد. او در نورسلطان پنج پیروزی مقتدرانه به دست آورد و باز هم مثل صاعقه، روی سر رقبا فرود آمد. درست مثل همیشه او همه حریفانش را با امتیاز فنی و یا ضربه فنی شکست داد و اصلا اجازه نداد که حتی در یکی از مسابقهها، «زمان» رقابت به پایان برسد. تقریبا همه رقابتهای حسن در نورسلطان، در همان تایم اول به پایان رسیدند. او تنها ستاره درخشان کشتی ایران در سال 98 بود. مهرهای که البته اواخر سال مصدوم شد اما قطعا به المپیک بعدی خواهد رسید. اگر موفقیتهای حسن را در نظر نگیریم، کشتی ایران به هیچوجه در سال 98 روزهای خوبی را سپری نکرد. با ادامه این روند، بسیار بعید به نظر میرسد که در المپیک توکیو، هیچ ستارهای به جز حسن یزدانی قادر به تصاحب مدال طلا باشد.
پسر خوب ورزش ایران، برای درخشیدن در توکیو آماده میشد اما خبر درگذشت او، دنیای ورزش را در شوک بزرگی فرو برد. سیامند یک نابغه تمامعیار به شمار میرفت اما روی سکوهای قهرمانی، هرگز از لبخند زدن فاصله نگرفت و هیچوقت اخلاقش را عوض نکرد
لجبازی، مصدومیت و خداحافظی!
امیدوار ماندن به سرنوشت تیم ملی وزنهبرداری پس از همه ماجراهایی که در سال 98 برای این تیم اتفاق افتاده، کمی دشوار به نظر میرسد. وزنهبرداری در سالی که سپری شد، یکی از پرحاشیهترین رشتههای ورزشی ایران به شمار میرفت. سهراب مرادی که امید اصلی این روزهای وزنهبرداری به شمار میرود و در همه رقابتها خارقالعاده ظاهر شده است، در سال 98 با مصدومیت سنگینی روبهرو شد. مصدومیتی که موجب شد سهراب، مسابقههای زیادی را در طول این سال از دست بدهد. او این روزها دوباره روی تخته برگشته اما پس از تحمل این آسیبدیدگی، کار دشواری برای موفقیت در سال جدید خواهد داشت. کیانوش رستمی در سال 98 مصدوم نشد اما اوضاع او، حتی از مهرههای مصدوم نیز ناامیدکنندهتر به نظر میرسید. چراکه او در این سال، یک مشت شکست برای خودش جمع کرد و کلکسیونی از ناکامیهای بزرگ را پشت سر گذاشت. رستمی مثل همیشه دور از اردوهای تیم ملی بود و به صورت انفرادی تمرین میکرد. امسال بیشتر از همیشه مشخص شد که این موضوع، دیگر نمیتواند ادامه پیدا کند. تصمیمهای خاص و عجیبی که کیانوش برای خودش میگرفت، منجر به خروج او از جدول رقابتهای جهانی شد. آن هم در حالی که با رکوردهای شخصی، به راحتی میتوانست حداقل سه مدال نقره به دست بیاورد. کیانوش حتی در رقابتهای داخلی سال 98 نیز، به شکل دور از انتظاری ضعیف ظاهر شد تا عملا جایی در المپیک نداشته باشد. برای باور اینکه این سال، سال درخشانی برای وزنهبرداری نبوده است، باید به خداحافظی سعید علیحسینی پس از مصدومیت دوباره و همچنین غوغای تالاخادزه اشاره کرد که همه رکوردهای حسین رضازاده را شکست.
کولاک و ویچ!
دومین صعود پیاپی ستارههای والیبال به المپیک، در سال 98 رقم خورد. سالی که برای ملیپوشان والیبال، بسیار سخت و فشرده بود. در این سال والیبالیستها در لیگ ملتها خوش درخشیدند و در مرحله مقدماتی به عنوان یکی از تیمهای بالانشین به مرحله بعدی رفتند. اوضاع در دور حذفی اما برای تیم ملی، چندان درخشان پیش نرفت. ایران در سال 98 با کولاکوویچ دوباره قهرمان آسیا شد اما نتوانست از طریق رقابتهای جام جهانی، سهمیه المپیک را به دست بیاورد. این سهمیه اما سرانجام در جریان رقابتهای انتخابی المپیک در منطقه آسیا به دست آمد. جایی که سعید معروف و همتیمیها همه رقبا را یک به یک از پیش رو برداشتند تا والیبال ایران برای دومین بار در تاریخ، طعم صعود به المپیک را بچشد و دوباره ثابت کند که هنوز هم در والیبال آسیا، کاملا بیرقیب است.
صمد در راه سبد
اگرچه فوتبال باز هم با همان داستان تکراری همیشگی المپیکی نشد و هندبال شانس رسیدن به این رقابت مهم را از دست داد اما دو ورزش تیمی دیگر، گل کاشتند. در سال 98 بسکتبال هم مثل والیبال، توانست به رقابتهای المپیک راه پیدا کند. این سهمیه، بسیار سخت برای بسکتبال ایران به دست آمد. تیم ملی در رقابتهای جهانی حاضر شد و به عنوان بهترین تیم آسیایی این رقابتها پس از ژاپن میزبان، جواز حضور در المپیک را
به دست آورد.
پسران شاهینطبع در مسیر این صعود، رقابت تنگاتنگی با چین داشتند اما به لطف پیروزی نیجریه بر چین، توانستند این ماموریت بسیار سخت را ممکن کنند. ایران با درخشش چهرههای قدیمی مثل صمد نیکخواه و حامد حدادی و همچنین اضافه شدن ستارههایی مثل آرون گرامیپور و مایک رستمپور، برای اولین بار پس از سال 2008 توانست خودش را به المپیک برساند. این یک تجربه بزرگ و فراموشنشدنی برای بسکتبال ایران به شمار میرفت.
نود و هشت در مجموع، سال امیدوارکنندهای برای ورزش ایران به شمار نمیرفت. یکی از بزرگترین چالشهای ورزش ایران در این ماهها، کوچ بعضی از ستارههای کلیدی در رشتههای مختلف ورزشی بود
دختر باد
سال 98 یک سال فوقالعاده برای فرزانه فصیحی بود. او در این سال بار دیگر توانست رکوردهای تازهای را در دنیای ورزش به نام خودش ثبت کند. فصیحی در رقابتهای داخل سالن بلگراد، لقب سریعترین دختر ایران را به دست آورد. او اواخر سال در رقابتهای کاپ استانبول نیز، رکورد ملی ایران را بهبود بخشید. رکورد او در سال 98 از سوی فدراسیون جهانی نیز ثبت شده است. او با سال درخشانی که سپری کرد، ورودی رقابتهای جهانی دوومیدانی را نیز به دست آورد تا به زودی با بهترینهای این رشته ورزشی در تمام دنیا رقابت کند. فصیحی در آسیا، یکی از بهترینها به شمار میرود و همچنان با سرعت بسیار زیادی در حال پیشرفت است.
تلخترین روایت سال
هیچ اتفاقی برای ورزش ایران در سال 98، تلختر از وداع ابدی با یک قهرمان متواضع نبود. ورزش ایران به شکل ناباورانهای سیامند رحمان را در 31 سالگی از دست داد. او که بارها در رقابتهای مختلف سنگینترین وزنهها را تسلیم کرده بود، با ایست قلبی از دنیا رفت. سیامند در پارالمپیک قبلی، همه حدنصابها را جابهجا کرد و رکورد تاریخ پارالمپیک و جهان را نیز شکست. وزنه او با نفر دوم در وزن خودش، 75 کیلوگرم فاصله داشت.
پسر خوب ورزش ایران، برای درخشیدن در توکیو آماده میشد اما خبر درگذشت او، دنیای ورزش را در شوک بزرگی فرو برد. او یک نابغه تمامعیار به شمار میرفت اما روی سکوهای قهرمانی، هرگز از لبخند زدن فاصله نگرفت و هیچوقت اخلاقش را عوض نکرد. سیامند یکی از دوستداشتنیترین ورزشکارهای تمام دنیا بود. پسری که حتی رقبا نیز علاقه زیادی به او داشتند و با شوق روی سکو در کنار او حاضر میشدند. او یک افسانه زنده در دنیای ورزش بود و رکوردهایی را جابهجا کرد که شاید برای سالهای زیادی دست نخورده باقی بمانند.
دیدگاه تان را بنویسید