چرا فدراسیون، سرمربیاش را پنهان کرده است
قرنطینه آقای مربی!
چراغ خاموشترین شروع یک مربی در فوتبال ایران، حالا دیگر به دراگان اسکوچیچ تعلق دارد. مردی که این روزها هیچ مصاحبهای انجام نمیدهد و هواداران تیم ملی، هنوز نمیدانند که او برای این تیم چه اهدافی در سر دارد. به نظر میرسد فدراسیون، پشت پرده این سکوت مرموز باشد. ظاهرا آنها از اسکو خواستهاند که فعلا از اظهارنظرهای عمومی پرهیز کند. این موضوع در نوع خودش، بسیار عجیب به نظر میرسد. اگر فدراسیون به اندازه کافی به انتخابش اعتماد دارد، چرا اجازه نمیدهد او در محافل عمومی ظاهر شود و به اظهار نظر در مورد تیم ملی بپردازد؟
آریا رهنورد
پروسه انتخاب اسکوچیچ به عنوان مرد اول نیمکت تیم ملی، پروسه کاملا عجیبی به نظر میرسید. از مدتی قبل، صحبت از جذب «قطعی» یک مربی ایرانی برای تیم ملی بود و دایی و قلعهنویی، در نهایت به عنوان گزینههای پایانی انتخاب شدند. همه در انتظار انتخاب یکی از دو نفر بودند که ناگهان نام یک گزینه خارجی به میان آمد. آن هم در شرایطی که تصور میشد بر اساس یک قانون نانوشته، جذب مربی خارجی برای تیم ملی ممنوع شده است. سکوت این روزهای دراگان اسکوچیچ، حتی از روند انتخاب او نیز عجیبتر است. طبیعتا انتظار میرود که او در این جایگاه جدید، خیلی زود اظهارنظر کند و برنامههایی که برای این تیم در ذهن دارد را با هواداران تیم ملی در میان بگذارد. چند برنامه ورزشی در تلویزیون به دنبال مصاحبه با این مربی بودهاند و چند رسانه که رابطه خوبی با این مربی کروات دارند نیز برای گفتوگو با او اقدام کردهاند اما ظاهرا حیدر بهاروند و رفقا، فعلا اجازه چنین مسالهای را نمیدهند تا حرفهای احتمالی را با این سرمربی هماهنگ کنند. اصلا مگر اسکوچیچ در اولین مصاحبهها، ممکن است چه نکتهای را بر زبان بیاورد که فدراسیون فعلا مانع این اتفاق شده است؟ چه حرفی ممکن است در مصاحبه این مربی مطرح شود که فدراسیوننشینها، فعلا هیچ علاقهای به مطرح شدن آن نشان نمیدهند؟
باید بپذیریم که جو ایجاد شده در اطراف سرمربی تیم ملی، چندان «مثبت» نیست و این موضوع، ارتباطی به کانون مربیان ندارد. این جماعت بیانیهنوشتن را بهتر از مربیگری بلدند و دیگر در فوتبال ایران، هیچکس به آنها اعتماد نمیکند. چراکه این کانون حتی در روزهای اوج تیم ملی با کیروش نیز، دست از بیانیهنوشتن علیه این سرمربی و مرزبندی بین مربی ایرانی و خارجی برنمیداشت. موضوع این کانون و آدمهایش نیستند. موضوع خود هواداران تیم ملی هستند که هنوز نمیتوانند به اسکوچیچ اعتماد کنند. وقتی کیروش به فوتبال ایران آمد، سابقه چندین سال دستیاری سر الکس فرگوسن را در کارنامه داشت. او در تیم بزرگی مثل رئال مادرید کار کرده بود و در تیم ملی پرتغال، وظیفه هدایت رونالدو و همتیمیها را بر عهده داشت. همین رزومه موجب شد او در ایران، با موجی از اعتماد روبهرو شود. این موضوع تا حدودی برای ویلموتس نیز صادق بود. چراکه او زمانی هدایت یکی از پرستارهترین تیمهای ملی فوتبال جهان را بر عهده داشت و در بلژیک، مربی قابل احترامی به شمار میرود. اسکوچیچ اما هیچ نامی بزرگتر از ایران در کارنامه مربیگریاش ندارد و تیم ملی، بزرگترین چالش حرفهای او را رقم خواهد زد. در شرایطی که رزومه این مربی تردیدها را درباره او به اوج رسانده، همچنان خبری از صحبت او با هواداران تیم ملی نیست. هوادارانی که نگران سرنوشت تیم در ماههای حساس و تعیینکننده پیش رو هستند. حق دارند بدانند که اسکو در بدو ورود به تیم ملی، چه نقشههایی در ذهن دارد. ظاهرا مرد کروات دو دستیار خارجی را به فدراسیون فوتبال معرفی کرده اما حتی در این باره نیز توضیج شفافی ارائه نشده و هوادارها از روی صفحات اینستاگرام متوجه شدهاند که چنین اتفاقی رخ داده است. او طوری در قرنطینه به سر میبرد که انگار دچار یک بیماری ویروسی شده است. قرنطینه اسکوچیچ توسط فدراسیون فوتبال، این روزها حتی از قرنطینه بیماران مبتلا به کرونا در چین، قدرتمندتر شده است!
اسکوچیچ اما هیچ نامی بزرگتر از ایران در کارنامه مربیگریاش ندارد و تیم ملی، بزرگترین چالش حرفهای او را رقم خواهد زد. در شرایطی که رزومه این مربی تردیدها را درباره او به اوج رسانده، همچنان خبری از صحبت او با هواداران تیم ملی نیست
فدراسیون فوتبال در هیچ مقطعی، هوادار «شفافسازی» نبوده و این روند، همین حالا نیز ادامه دارد. اسکوچیچ اما برای روزهای دشوار پیش رو، بیشتر از هر چیزی باید اعتماد هواداران تیم ملی را جلب کند. او باید مستقیما با رسانهها و طرفداران تیم ملی صحبت کند و به آنها توضیح بدهد که چطور میخواهد صعود به سومین جام جهانی متوالی را برای فوتبال ایران ممکن کند. فعلا همه چیز برای اسکوچیچ، کاملا چراغ خاموش سپری میشود. او از دسترس رسانهها دور است و هنوز هیچکس نمیداند که چه برنامهای برای دیدارهای آینده تیم ملی دارد. سکوت این مربی هم، درست به اندازه انتخاب او مرموز به نظر میرسد.
او برخلاف کارلوس کیروش، اهل جنگیدن با فدراسیون فوتبال نیست و به نظر میرسد که به تعامل با فدراسیوننشینها خواهد پرداخت. این موضوع شاید از بروز برخی از تنشها جلوگیری کند اما در عمل، موجب میشود که تیم ملی در مسیر چندان خوشایندی قرار نگیرد. چراکه راه فدراسیون، هیچوقت فوتبال ایران را به خوشبختی نزدیک نکرده است.
دیدگاه تان را بنویسید