نگاهی به گزینههای حضور روی صندلی ریاست فدراسیون فوتبال
سیاست به جای فوتبال!
آریا رهنورد
مشکلات بزرگ فوتبال ایران با رفتن «مهدی تاج» برطرف نشدند. البته که دوران او، پر از شکستهای بزرگ و کوچک و تصمیمهای اشتباه بود اما مشکل اصلی این فوتبال را باید جای دیگری جستجو کرد. این فوتبال، هر چقدر که بازیکن بااستعداد داشته باشد، هرگز در پرورش مدیر موفق نبوده و چهرههایی که از دل فوتبال بیرون آمدهاند، در ایران کوچکترین علاقهای به مدیریت ندارند. برای باور این حقیقت، کافی است به فهرست نامزدهای ریاست فدراسیون فوتبال نگاه کنید. چهرههایی که بودنشان در این فهرست، خودش یک شکست بزرگ برای این فوتبال است!
از محمدحسین قریب، به عنوان گزینه «اصلی» جانشینی مهدی تاج در فدراسیون فوتبال نام برده میشود. ظاهرا او گزینه وزارت ورزش است و درست مثل همه انتخاباتهای دیگر فدراسیونها، وزارتیها گزینه مطلوب خودشان را نیز به کارزار انتخابات فرستادهاند. قریب با تلاش برای حفظ بهاروند در کادر مدیریتی، قصد دارد رضایت همه گروهها را جلب کند. جالب است بدانید که او در سال 90 نیز گزینه جدی وزارت بود اما در رقابت با علی کفاشیان، شکست خورد. مردی که یک بار بازی انتخابات را به کفاشیان باخته، حالا پس از چند سال دوباره برای نزدیک شدن به فوتبال تلاش میکند. قریب سابقه چندانی در فوتبال ندارد و ظاهرا همین موضوع، کافی به نظر میرسد تا او کرسی ریاست را به دست بیاورد. او در دهه هشتاد مدیرعامل باشگاه استقلال بوده و در دهه نود، مدتی را به عنوان رئیس هیات مدیره باشگاه گذرانده است. این دو دوره، همه سوابق حضور قریب در فوتبال را میسازند. اگر تصور میکنید که سایر گزینههای حضور در فدراسیون، رزومه مطلوبتری دارند سخت در اشتباه هستید. مهدی محمدنبی که امروز در باشگاه پرسپولیس حضور دارد، یکی دیگر از نامزدها به شمار میرود. مردی که همیشه با «سکوت» و تاخیر شناخته شده است. او برای مدتی دبیرکل فدراسیون نیز بوده و شاید دوباره چنین پستی را تصاحب کند. پیشبینی میشود نبی در آخرین روزها از انتخابات انصراف بدهد تا بخشی از کادر مدیریتی محمدحسین قریب باشد. حبیب کاشانی، یکی دیگر از نامزدهای انتخابات به شمار میرود. مردی که دورانش در پرسپولیس با یک افتضاح مدیریتی و درگیری تلخ با علی دایی به پایان رسید. او که حتی در پرسپولیس نیز نتوانسته بود حواشی را کنترل کند، طبیعتا در فدراسیون فوتبال دردسرهای زیادی خواهد داشت. جالب اینکه او هم بهاروند را به عنوان یکی از گزینههای حضور در هیات رئیسه معرفی کرده است. موضوعی که نشان میدهد اساسا فلسفه و نگاه نامزدهای انتخابات تفاوت چندانی با هم ندارد. دوره حضور موقت در فدراسیون، ظاهرا برای بهاروند خوشایند بوده و خود او نیز به دنبال حضور در انتخابات است. درست در روزهایی که داوری فوتبال ایران در بدترین وضعیت ممکن به سر میبرد، هدایت ممبینی به جای رسیدگی به داورها، سودای ریاست فدراسیون را در سر دارد. به این فهرست باید شهردار مشهد، مدیر فرهنگی اسبق فدراسیون، رئیس سابق هیات فوتبال اصفهان و رئیس هیات فوتبال همدان را نیز باید اضافه کرد. چهرههایی که بعید است حضورشان در انتخابات، چندان «جدی» باشد.
درست به همان اندازه که نامزدهای انتخابات فدراسیون ناامیدکننده به نظر میرسند، نامزدهای حضور در ترکیب هیات رئیسه نیز ناامیدکننده هستند. «علی خطیر» که قبل از ترک استقلال، مدعی بود که همه زندگیاش در سوئیس است و تنها به خاطر عشق و علاقه به این باشگاه دور از «خانواده» زندگی میکند، حالا دور از خانواده برای حضور در هیات رئیسه ثبت نام کرده است. ظاهرا برای او پست گرفتن در فوتبال، از هر چیزی مهمتر به نظر میرسد. حتی علی فتحالله نیز برای حضور در هیات رئیسه، نامزد شده است. مردی که حتی نتوانسته با وجود تلاش زیاد، کرسی مدیرعاملی استقلال را نیز به دست بیاورد. او دیگر محبوبیت و مقبولیت چندانی بین هواداران استقلال هم ندارد و طبیعتا، هواداران فوتبال ایران هم نمیتوانند روی این مدیر حساب چندانی باز کنند. با این روند، اوضاع فدراسیون باز هم درست مثل دوران مهدی تاج خواهد بود. دوباره چهرههای غیرفوتبالی در فدراسیون سیطره خواهند داشت و دوباره تصمیمهای غیرفوتبالی، در فضای فوتبال حاکم خواهند شد. هیچکس نمیداند حالا که سرمربی تیم ملی انتخاب شده، اگر مدیر بعدی فدراسیون با او سازگار نباشد، چه اتفاقی برای تیم ملی و دراگان اسکوچیچ رخ خواهد داد. در اطراف فدراسیون، عملا هیچ دورنمای مثبتی برای آینده وجود ندارد.
با این فهرست نامزدها، باید از چهرههایی مثل «علی دایی» هم گلایه کرد. مردی که بدون تردید به کمک آشناییاش با فوتبال و مقبولیتاش در ای.اف.سی، میتوانست برای سالها کرسی ریاست فدراسیون فوتبال را به دست بیاورد. مردی که میتوانست فوتبال ایران را در فضای رعب آور فعلی عبور بدهد اما با اصرار برای «مربیگری» در تیم ملی، نه به خواسته خودش رسید و کمکی به فوتبال ایران کرد. او این روزها در حالی از سرمربینشدن در تیم ملی گلایه دارد که بدون شک در پست رئیس فدراسیون، به راحتی از سوی همه پذیرفته میشد. این فوتبال، باید تاوان کمکاری چهرههایی مثل او را نیز بدهد. چهرههایی که میدان نبرد را برای غیرفوتبالیها خالی کردهاند.
دیدگاه تان را بنویسید