چند شباهت و چند تفاوت تاریخی بین شروع کار دو مربی
فرهاد در مسیر شهریار!
ماجرای سرمربیگری فرهاد مجیدی در استقلال، ناخودآگاه یادآور داستان شروع دوران مربیگری علی دایی در فوتبال ایران است. سالها قبل، مربی خارجی سایپا ناگهان ایران را ترک کرد و شهریار به عنوان سرمربی آن تیم انتخاب شد. بین موقعیت امروز فرهاد و جایگاه دیروز دایی البته چند تفاوت بزرگ هم وجود دارد. سوال بزرگ اینجاست که آیا مجیدی مثل دایی در اولین فصل سرمربیگری به موفقیت خواهد رسید؟ آیا این اتفاق مثل دایی، در نهایت به آینده کاری او لطمه خواهد زد؟
آریا طاری
آنچه در ماجرای استراماچونی با باشگاه استقلال رخ داده، بیشباهت به داستان قدیمی ورنر لورانت با باشگاه سایپا نیست. 13 سال قبل، این مربی آلمانی با وجود رسیدن تیمش به صدر جدول، ناگهان تصمیم به ترک ایران گرفت. او بعدها فاش کرد که از غیرحرفهایگری در فوتبال ایران به ستوه آمده و از شرایط کاریاش در لیگ برتر، کاملا ناراضی بوده است. درست مثل مرد ایتالیایی، لورانت شبانه از ایران رفت و درست مثل او، تمایلی به بازگشت از خودش نشان نداد. در غیاب این مربی، مدیران باشگاه سایپا هدایت تیمشان را به یکی از چهرههای آشنا در فوتبال ایران سپردند. علی دایی که خودش برای سایپا توپ میزد، در ادامه فصل به عنوان مربی-بازیکن تیم انتخاب شد. تا اینجا هر دو ماجرا درست شبیه هم به نظر میرسند. دو سرمربی خارجی با وجود یک شروع خوب، شبانه از کشور میروند و یک مربی جوان داخلی برای هدایت باشگاه انتخاب میشود. بین این دو داستان البته چند تفاوت کلیدی وجود دارد. اول اینکه علی دایی تا پیش از مربیگری سایپا، هرگز تجربه کار کردن در یک تیم دیگر را نداشت. او هنوز «بازیکن» بود و آخرین فصل از دوران بازیاش را سپری میکرد. از آخرین فصل فوتبال فرهاد مجیدی اما چند سال سپری شده است. او در این مدت در کلاسهای مربیگری حضور داشته، مدتی دستیار وینفرد شفر در استقلال شده، برای چند مسابقه نقش مربی موقت را در این تیم داشته و سپس برای چند ماه، هدایت تیم ملی امید را بر عهده گرفته است. شاید مربیگری در تیمی مثل استقلال، هنوز برای مجیدی زود باشد اما شرایط شروع رسمی کار او با شرایط شروع علی دایی قابل مقایسه به نظر نمیرسد. چراکه فرهاد عجله چندانی به خرج نداده و بخشی از مقدمات مربیگری را پشت سر گذاشته است. تفاوت مهم دیگر نیز به شرایط دو باشگاه برمیگردد. کار کردن در باشگاهی مثل سایپا با حضور در تیم پرهیاهو و پرتماشاگری مثل استقلال متفاوت است. در سایپا اساسا انتظار خاصی از یک مربی وجود ندارد اما در استقلال حتی یک شکست، برای قرار دادن فشار مضاعف روی شانههای سرمربی کافی به نظر میرسد.
پس از انتخاب فرهاد، استراماچونی اولین کسی بود که تلاش کرد به این مربی روحیه بدهد و او را بهترین گزینه برای هدایت باشگاه عنوان کرد. جالب اینجاست که ورنر لورانت نیز دقیقا چنین برخوردی با انتخاب علی دایی به عنوان جانشینش در باشگاه سایپا داشت. او در آن مقطع، شهریار را بهترین گزینه ممکن برای سرمربیگری نارنجیها دانسته بود. در پایان همان فصل، سایپا با علی دایی به قهرمانی لیگ برتر دست پیدا کرد. این اولین و آخرین قهرمانی نارنجیها در همه ادوار لیگ برتر به شمار میرود. از یک جایی به بعد، شهریار دیگر اصراری به بازی کردن در ترکیب تیم نداشت و ترجیح میداد با ماندن روی نیمکت، تیم را به طرف جلو هدایت کند. او اواخر فصل، تصمیمهای هوشمندانهای گرفت و سرانجام با کنار زدن همه رقبا، قهرمانی لیگ را از آن خودش کرد. این یک شروع رویایی برای آقای کاپیتان بود اما درست از همین نقطه، تصمیمهای اشتباه سریالی او شروع شدند. دایی زودتر از آنچه که باید، پیشنهاد سرمربیگری تیم ملی را پذیرفت و خودش را به دام فدراسیون فوتبال منفعل و ناکام انداخت. او که با شیوهای «فوتبالی» برای تیم ملی انتخاب نشده بود، با همین شیوه نیز از کار برکنار شد و پس از آن نیز به جای انتخاب یک شرایط کاری آرامتر، به پرسپولیس رفت. حالا بعد از همه این سالها، دایی را به عنوان یک مربی میشناسیم که هرگز برای کار از پایتخت خارج نشده و غالبا در تیمهای بدون هوادار، مشغول به کار بوده است. در لیگ نوزدهم تنها تیمهایی مثل گل گهر سیرجان و شاهین بوشهر به این مربی پیشنهاد کار دادهاند. پس حتی قهرمانی لیگ در پایان فصل، به معنای ساخته شدن فرهاد در قامت یک مربی جدید نخواهد بود. چراکه مربیگری، فراز و نشیبهای زیادی دارد و به تصمیمهای پیوسته درست، وابسته است.
شاید مربیگری در تیمی مثل استقلال، هنوز برای مجیدی زود باشد اما شرایط شروع رسمی کار او با شرایط شروع علی دایی قابل مقایسه به نظر نمیرسد. چراکه فرهاد عجله چندانی به خرج نداده و بخشی از مقدمات مربیگری را پشت سر گذاشته است
ماجرای استراماچونی، قربانیان زیادی در استقلال گرفت. از جواد زرینچه که نیمکت تیم را ترک کرد تا امیرحسین فتحی که چارهای به جز استعفا نداشت و حتی علی فتحا...زاده که متوجه شد دیگر مثل گذشته محبوبیت چندانی در بین هواداران باشگاه ندارد. فرهاد نباید قربانی تازه این بازی باشد. او نباید در این باتلاق فرو برود. مجیدی در استقلال، کار بسیار سخت و نفسگیری خواهد داشت. یک شروع ایدهآل از هفت محبوب اما خیلی زود خاطره استراماچونی را از ذهن بازیکنان پاک خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید