ستارههایی که نمیخواهند از تیم ملی بروند
وقتنشناسها!
پس از شکست تیم ملی برابر عراق، مسعود شجاعی پیام عذرخواهیاش را منتشر کرد؛ اما همه هواداران تیم ملی در انتظار پیام «خداحافظی» این بازیکن بودند. ظاهرا شجاعی هنوز هم حاضر به ترک تیم ملی نیست و قصد دارد در این تیم باقی بماند. پیش از مسعود نیز مهرههای زیادی آنقدر از تیم ملی خداحافظی نکردند که سرانجام با بیاحترامی ناچار به ترک تیم شدند. مهرههایی که با اصرار برای ماندن در رده ملی، بخشی از پرستیژ فوتبالیشان را از دست دادند.
آریا رهنورد
زمان درست برای خداحافظی مسعود شجاعی از تیم ملی، مدتها قبل از راه رسیده بود. او میتوانست پس از جام جهانی 2018 و تجربه سومین جام جهانی زندگی ورزشی، تیم ملی را در اوج احترام ترک کند. حتی همان روزها نیز، واکنشهای منفی زیادی به نمایش فاجعهبار این بازیکن برابر مراکش به گوش میرسید و پس از آن، کارلوس کیروش دیگر هرگز به این هافبک اعتماد نکرد. با این حال خداحافظی در آن مقطع، میتوانست یک تصمیم ایدهآل از سوی شجاعی باشد و احترام او را حفظ کند. علاوه بر این، او باید مسئولیتپذیری بیشتری از خودش نشان میداد و جایش را در تیم ملی به مهرههای جوانتر میسپرد. ماندن در تیم ملی در چنین شرایطی، یک جور «خودخواهی» بود و مسعود از این خودخواهی فاصله نگرفت. او تا آخرین روز حضور کارلوس کیروش در فوتبال ایران، عضوی از تیم ملی بود و حالا که مارک ویلموتس نیز از راه رسیده، همچنان برای این تیم به میدان میرود. شجاعی این اواخر بیشتر به عنوان نیمکتنشین و یا تماشاچی در تیم ملی حضور داشت اما پس از آسیبدیدگی اشکان و احسان حاجصفی، سرمربی بلژیکی تیم ملی تصمیم گرفت این بازیکن را در ترکیب مسابقه حساس با عراق قرار بدهد. همان مسابقه، به تنهایی کافی بود تا همه متوجه شوند که شجاعی، تا چه اندازه از فرم مطلوب فاصله دارد. مسعود جدا از خشونت غیرضروری و آسیبزننده به تیم ملی، به لحاظ فنی نیز هیچ چیزی در چنته نداشت و متهم ردیف اول شکست برابر عراق شد. شاید اگر او آن کارت زردهای کودکانه را از داور دریافت نمیکرد، ایران برابر عراق شکست نمیخورد و امروز این حجم از نگرانی در مورد سرنوشت صعود به جام جهانی وجود نداشت. طناب پوسیده مسعود، ویلموتس را نیز به انتهای چاه نزدیک کرد اما این تنها شجاعی نیست که خداحافظیاش با تیم ملی از زمان «منطقی» عبور کرده است. پیش از او نیز فوتبالیستهای زیادی با اصرار بیش از حد به باقی ماندن در تیم ملی، واکنشهای منفی زیادی را به جان خریدند و بخشی از محبوبیتشان را از دست دادند.
به نظر میرسد مسعود شجاعی، از سرنوشت علی دایی در رده ملی درس نگرفته است. دایی یک اسطوره برای فوتبال ایران به شمار میرود و هنوز هم رکورد گلزنی در سطح ملی فوتبال دنیا را در اختیار دارد. او برای مدت زیادی، دل هواداران تیم ملی را قرص میکرد و در بازیهای مهم و کلیدی خوش میدرخشید. شرایط فیزیکی شهریار اما اواخر دوران فوتبالش کمی تغییر کرد و او دیگر چابکی سابق را نداشت. بهترین تصمیم ممکن در آن مقطع، خداحافظی باشکوه از تیم ملی و حفظ محبوبیت بود اما دایی تا جام جهانی 2006 در تیم باقی ماند و با این اصرار زیاد، از چشم هواداران فوتبال در ایران افتاد.
او سرانجام در فهرست امیرقلعهنویی در تیم ملی قرار نگرفت و دیگر چارهای به جز خداحافظی نداشت. دایی و کریمی، اختلافهای زیادی با هم داشتند اما در مورد انتخاب زمان اشتباه برای خداحافظی، تقریبا یکسان عمل کردند. جادوگر نیز زمان درستی را برای ترک تیم ملی در نظر نگرفت و کار به جایی رسید که کارلوس کیروش دیگر این بازیکن را در فهرست ملیپوشها قرار نداد. حتی سیدجلال حسینی نیز پیشنهاد سرمربی تیم ملی را برای خداحافظی نپذیرفت و زمانی با تیم ملی وداع کرد که دیگر دیر شده بود. این موضوع اواخر فوتبال جواد نکونام نیز رخ داد اما کاپیتان آن روزهای تیم ملی با انتخاب یک زمان درست، تفاوتش را با دیگران عیان کرد. در تاریخ فوتبال ایران به ندرت برای ستارهها بازی خداحافظی برگزار شده است. یکی از دلایل این ماجرا میتواند وقتنشناس بودن خود این ستارهها هم باشد!
دایی و کریمی، اختلافهای زیادی با هم داشتند اما در مورد انتخاب زمان اشتباه برای خداحافظی، تقریبا یکسان عمل کردند. جادوگر نیز زمان درستی را برای ترک تیم ملی در نظر نگرفت و کار به جایی رسید که کارلوس کیروش دیگر این بازیکن را در فهرست ملیپوشها قرار نداد
همه نشانهها و شواهد، حکایت از آن دارند که مسعود شجاعی دیگر باید از تیم ملی جدا شود. حضور او نهتنها دیگر موثر نیست، بلکه حتی میتواند رویای صعود به جام جهانی را به خطر بیندازد. اگر ستاره سابق اوساسونا کمی زودتر تیم ملی را ترک میکرد، همه خاطرههای خوب او را به ذهن میسپردند اما حالا بیشتر از هر چیزی، اخراج در مسابقه حیثیتی با عراق در یادها مانده است. شجاعی فرصت رقم زدن یک «پایان خوش» را در تیم ملی از خودش گرفته و به همان نسبت که اصرار به ماندن داشته باشد، با هجمههای بیشتری روبهرو خواهد شد. بازوبند کاپیتانی تیم ملی، باید در اختیار مهرههای پرتحرکتر و مسئولیتپذیرتری قرار بگیرد و این جایگاه نیز باید به فوتبالیستهای جوانتری سپرده شود که پشت درهای تیم ملی ماندهاند.
دیدگاه تان را بنویسید