درباره کاپیتانی که بار اضافه روی دوش تیم ملی است
پیر شدی، بزرگ نه!
آریا طاری
از همان لحظهای که نام مسعود شجاعی در بین نفرات فیکس تیم ملی ایران در مسابقه حساس با عراق قرار گرفت، نگرانیهای زیادی برای هواداران تیم ملی به وجود آمد. از آخرین بازی خوب شجاعی در رده ملی، سالهای زیادی میگذرد و او در این سالها بیشتر یک کاپیتان نیمکتنشین در تیم بوده است. مرد شماره هفت یک بار دیگر فرصت داشت تا همه ذهنیتهای منفی را در مورد خودش تغییر بدهد اما نهتنها چنین کاری انجام نداد، بلکه به همه ثابت کرد که حضورش، آینده تیم ملی را به خطر میاندازد. حالا همه از محرومیت او برای بازی بعد راضی هستند و از شنیدن خبر خداحافظی این بازیکن، خوشحالتر هم خواهند شد!
ترکیبی که مارک ویلموتس برای مسابقه با عراق انتخاب کرد، بیش از حد آسیبپذیر به نظر میرسید. به ویژه حالا که امید ابراهیمی به شدت افت کرده و بدترین دوره فوتبالش را پشت سر میگذارد، به مهرههایی با مسئولیتپذیری و دوندگی بالا در خط هافبک نیاز داشتیم اما قمار روی مسعود، شکست تلخی را برای مرد بلژیکی رقم زد. شجاعی، بازیکن محبوب مربیان تیم ملی است. کاپیتان مورد احترام بازیکنان تیم که به خاطر بعضی از موضعگیریهایش، در جامعه نیز محبوبیتهایی به دست آورده اما حرف از «فوتبال» که میشود، همه میدانند که او دیگر چیز زیادی در چنته ندارد. مسعود حتی در روزهای بازی برای اوساسونا نیز، در تیم ملی فوقالعاده نبود و همیشه با این اتهام روبهرو میشد که در اردوهای ملی، از ساقهایش مراقبت میکند. حالا دیگر در آن ساقها چیز زیادی برای مراقبت باقی نمانده است! شجاعی برابر عراق، مثل همیشه ناامیدکننده بود. کند، کماثر، کمتحرک و ریتمکش. حالا معلوم شد که چرا اواخر دوران کیروش، او در هیچ مسابقهای شانس بازی به دست نمیآورد. تحمل بازی ضعیف و نمایش بد شجاعی برابر عراق، در شرایطی ممکن میشد که او حداقل به لحاظ اخلاقی سقوط نمیکرد و به استقبال کودکانهترین کارت زردهای ممکن نمیرفت. حیرتانگیز است که در این شرایط سنی، بازیکنان جوان تیم مثل سردار آزمون باید او را آرام کنند و جلوی درگیر شدنش با بازیکنان حریف را بگیرند. مسعود در نیمه دوم با یک خطا که تنها به قصد انتقام انجام شده بود و اصلا جنبه فنی نداشت، اولین کارت زرد را از داور دریافت کرد و کارت دوم را نیز با بیاحتیاطی محض گرفت. هر دو اخطار، کاملا درست به نظر میرسیدند و اعتراض او، کاملا بیجهت بود. تیم ملی از همان دقیقه اول بازی با حضور این بازیکن «10 نفره»شده بود اما شجاعی از دقیقه 81 از زمین مسابقه بیرون رفت. این اتفاق، انگیزه بیشتری به عراقیها داد تا برای رسیدن به پیروزی برابر ایران تلاش کنند. شاید اگر چنین اتفاقی رخ نمیداد، تیم حریف نیز کاملا از نتیجه تساوی راضی بود اما این صحنه، آخرین لطمه بزرگی بود که «کاپیتان مجازی» به تیم ملی ایران زد.
شجاعی با اخراج شدن در بازیهای حساس و با خالی کردن پشت تیم ملی در روزهای سرنوشتساز، غریبه نیست. 6 سال قبل او در دیدار حساس و نفسگیر خانگی با کره جنوبی، با یک خطای بچگانه از زمین اخراج شد و تیم کارلوس کیروش را 10 نفره کرد. آن روز جواد نکونام جور شجاعی را کشید و ایران را به برتری رساند اما همیشه بازیکنانی نیستند که اشتباههای فردی شجاعی را جبران کنند. هافبک تیم ملی در این 6 سال، حتی ذرهای پخته نشده و بالا رفتن سن، نگاهش را به فوتبال تغییر نداده است. پیش از بازی با عراق، آخرین تجربه حضور فیکس شجاعی در یک بازی رسمی، مسابقه با مراکش در جام جهانی 2018 روسیه بود. آقای کاپیتان آن روز آنقدر بد و ناامیدکننده ظاهر شد که داد همه درآمد و از آن به بعد، دیگر هیچکس او را به صورت ثابت در یک بازی رسمی تیم ملی ندید. معمای بزرگ اما در این موضوع خلاصه میشود که چرا او قید حضور در تیم ملی را نمیزند و چرا مربیها همچنان برای حضور در اردوها از این بازیکن دعوت به عمل میآورند. مسعود شجاعی قصد دارد به چهارمین جام جهانی دوران فوتبالش برود اما با این سطح بازی، عملا دارد رویای صعود به جام جهانی را برای تیم ملی بر باد میدهد. او هم مثل بسیاری از ستارههای فوتبال ایران، زمان درست خداحافظی از تیم ملی را بلد نیست و آنقدر در تیم میماند که همه خاطرههای خوب قبلیاش را نیز تباه کند. در لیگ برتر، هافبکهای به مراتب بهتری از مسعود وجود دارند. اگر او متوجه نیست که باید این تیم را با «احترام» و به صورت داوطلبانه ترک کند، بهتر است حداقل سرمربی تیم ملی درهای خروج را برای این بازیکن باز کند.
البته که مارک ویلموتس در بازی دادن به «مسعود شجاعی» مقصر است اما شاید او هم هرگز تصور نمیکرد بازیکنی که با برچسب کاپیتان تیم ملی به تیمش اضافه شده، فاقد هوش و مسئولیتپذیری در زمین فوتبال باشد. در دو بازی حساس گذشته، دو کاپیتان مقصران اصلی شکست تیم ملی بودهاند. مهرههایی که باید با توجه به تجربهشان، الگوی ستارههای دیگر باشند اما عملا به «درس عبرت» تبدیل شدهاند!
دیدگاه تان را بنویسید