دوقطبیسازی؛ مشکل بزرگ تیم ملی
در زمان حال زندگی کنید!
آریا طاری
درست در لحظاتی که عدهای پس از شکست تیم ملی مشغول ستایش اغراقآمیز از کارلوس کیروش و اشاره به «دوران طلایی» این مربی بودند، مرد پرتغالی روی نیمکت کلمبیا برای پنجمین مسابقه متوالی بدون پیروزی ماند و سنگینترین شکست تاریخ کلمبیا روبهروی یک حریف آفریقایی را تجربه کرد. حالا در بین هواداران تیم ملی کلمبیا، اصرار زیادی به اخراج کارلوس کیروش وجود دارد اما همچنان در فوتبال ایران، بعضیها با سرسپردگی محض او را به عنوان «تنها گزینه مطلوب» میشناسند. به نظر میرسد اولین راه برای تزریق آرامش به تیم ملی، فراموش کردن «گذشته» و زندگی در زمان حال باشد.
تیم ملی امروز تنها «یک» سرمربی دارد. یک سرمربی که از بلژیک به فوتبال ایران آمده و نامش «مارک ویلموتس» است. اینکه در گذشته چه کسی سرمربی تیم ملی بوده، در شرایط فعلی اصلا اهمیتی ندارد اما ظاهرا فهماندن این نکته به بعضی از رسانهها و طرفداران افراطی، بیش از حد سخت شده است. آنهایی که هنوز دست از پرستیدن کیروش برنداشتند، برای اغراق در مورد دستاوردهای این مربی، دائما منتظر بهانهای برای تاختن به ویلموتس هستند. به نظر میرسد آنها حتی از شکستهای تیم ملی با سرمربی بلژیکی نیز لذت میبرند. چراکه در توئیتهایشان پس از بازی مقابل بحرین، هیچ نشانی از ناراحتی دیده نمیشود. در نقطه مقابل نیز، گروهی هستند که همچنان قصد دارند با کیروش تسویه حساب کنند. آنها برای زیر سوال بردن سرمربی قبلی، دائما تواناییهای سرمربی جدید را بیش از آنچه در واقعیت وجود دارد، نشان میدهند. تحمل هر دو گروه، اصلا کار راحتی نیست. چراکه هر دو گروه در درجه اول، چیزی به نام «منطق» را زیر سوال بردهاند. در قضاوت آنها نیز سرسپردگی و تسویهحساب، جای عدالت را گرفته است. هواداران تیم ملی، نباید به این ورطه بیفتند. چراکه این تیم برای رسیدن به جام جهانی، به یک فضای آرام و حمایت جدی نیاز دارد. خیلیها نتیجه مسابقه در زمین بحرین را با باخت یک بر صفر تیم ملی به اسپانیا مقایسه میکنند. آنها ظاهرا از یاد بردهاند که تیم ملی کیروش برای اولین بار در تمام تاریخ فوتبال ایران، برابر تیم ملی لبنان شکست خورد و سپس در ورزشگاه آزادی، نتیجه را به ازبکستان واگذار کرد اما در نهایت، راهی جام جهانی شد. کیروش چندین سال فرصت داشت تا تیم ایدهآلش را بسازد و ویلموتس نیز باید در فوتبال ایران، چنین فرصتی را به دست بیاورد. دوران کیروش در فوتبال ایران، دیگر تمام شده است. تا زمانی که این حقیقت به صورت تمام و کمال پذیرفته نشود، تیم ملی نیز در شرایط ایدهآل قرار نخواهد گرفت. حتی اگر ایران در مسابقه با ژاپن در جام ملتهای آسیا برنده میشد، باز هم دوران کیروش به پایان رسیده بود. این خود او بود که در جریان آن تورنمنت، با کلمبیا مذاکره کرد و در نهایت تصمیم گرفت فوتبال ایران را برای رسیدن به یک پیشنهاد بهتر ترک کند. البته که مرد پرتغالی، دستاوردهای مثبتی را در هم در ایران تجربه کرد اما نام او نباید هرگز بهانهای برای ساختن تنشهاش تازه در اطراف تیم ملی باشد. دوقطبیهای ایجاد شده در این تیم، بدون تردید تاثیر خاص خودشان را روی سرمربی بلژیکی نیز گذاشتهاند. او مشاورانی دارد که دائما این مربی را به استفاده از کلیدواژه «فوتبال هجومی» ترغیب میکنند اما این فلسفه در نهایت موجب میشد که ایران با یک ترکیب بیش از حد هجومی برابر بحرین، میانه زمین را کاملا از دست بدهد. همه آنهایی که دلشان برای این تیم میسوزد، باید این دوقطبی را برای همیشه به فراموشی بسپارند. تیم ملی حالا یک مربی دارد و به کار آن مربی هم انتقادهایی وارد است اما حرف زدن از گذشته، هیچ کمکی به این تیم نمیکند. مراحل مقدماتی جام جهانی، همیشه دشواریهای خاص خودشان را برای تیم ملی داشتهاند. ایران در اولین مرحله مقدماتی جام جهانی 2006، در زمین خودش مغلوب اردن شد اما درست بعد از همین باخت، همه با هم متحد شدند، بعضی از ستارهها دوباره به تیم ملی برگشتند و آن تیم سرانجام با اقتدار خودش را به جام جهانی 2006 آلمان رساند. در جریان مرحله مقدماتی جام جهانی 2014 نیز درست همین اتفاق افتاد. خیلیها کیروش را یک مربی تمام شده میدانستند و در سه بازی آخر، هیچ شانسی برای فوتبال ایران قائل نبودند اما ایران با درخشش ستارهها و سربازهایش، در هر سه دیدار پایانی به پیروزی دست پیدا کرد و سرانجام توانست بخشی از جام جهانی باشد. حالا دو انتخاب کلیدی برای هواداران تیم ملی وجود دارد. پشت کردن به تیم و سرگرم شدن با بازی قطبهای مثبت و منفی و یا حمایت همه جانبه از تیم برای ساختن یک آینده درخشان. چه خوب اگر این هوادارها، گزینه دوم را انتخاب کنند و دیگر برای همیشه، از آنچه در گذشته اتفاق افتاده چشم بپوشند و همه نامهای قبلی را نیز به فراموشی بسپارند.
دیدگاه تان را بنویسید