رکورد تاریخی، پسر تاریخساز
آریا رهنورد
فرهاد مجیدی، آخرین انتخاب فدراسیون فوتبال برای عبور دادن تیم ملی امید از طلسم صعود به المپیک بود اما مدتی قبل از شروع رقابتهای قهرمانی زیر 23 سال آسیا، فرهاد از سمتش استعفا داد. چنین اتفاقی اصلا برای فوتبال ایران غافلگیرکننده به شمار نمیرود. چراکه پیش از این نیز مربیان زیادی در «زمان نادرست» برای هدایت تیم ملی در نظر گرفته شدند و این تیم را بدون موفقیت ترک کردند. این حجم از شکست و ناکامی در سالهای متمادی، اصلا نمیتواند «اتفاقی» باشد. در همه این سالها انتخابها در اطراف تیم ملی امید، ناامیدکننده بودند و نتایج نیز به وضوح این موضوع را ثابت کردهاند. مقصران اصلی رقم خوردن چنین شکستهایی اما «مربیان» نیستند. مقصران اصلی این ماجرا، مدیرانی هستند که از سالها قبل، دیگر تیم ملی امید را به دستهای امنی نسپردهاند! تیم ملی امید باید جایی برای کار کردن «برندهها» باشد. چراکه پای سرنوشت یک نسل از فوتبال ایران وسط است اما اینجا تیم ملی امید را یا به مربیان بدون کارنامه میدهند و یا برای مربیان بازنده حراج میکنند. سالهاست که نیمکت امیدها ثبات کافی را نداشته و هیچکس نتوانسته نسلهای مختلف را به رویای صعود به المپیک نزدیک کند. این اتفاق در حالی رخ داده که تیمهایی مثل کره و ژاپن، حتی به نیمهنهایی المپیک نیز رسیدهاند. آخرین موفقیت «بزرگ» فوتبال ایران در رده امید، به بازیهای آسیایی 2002 کره جنوبی برمیگردد. در آن رقابتها برای اولین بار به جای تیمهای بزرگسالان، تیمهای زیر 23 سال با سه بازیکن بزرگسال حاضر شدند. تیم ملی امید در سال 2002 با همه داشتههایش به استقبال بازیهای آسیایی رفت. آن تیم، نفرات بزرگسالی مثل علی دایی و یحیی گلمحمدی را داشت و از قدرتی به مراتب بیشتر از همه رقبا برخوردار بود. تیم پروفسور، طلای بازیهای آسیایی را مقتدرانه به چنگ آورد اما مرد اول نیمکت تیم ملی، تنها تا یک سال بعد روی نیمکت امیدها باقی ماند. برانکو همه تمرکزش را برای تیم ملی گذاشت و فدراسیون وقت تصمیم گرفت سرمربیگری در رده امید را به محمد مایلیکهن واگذار کرد. تصور میشد نسل فوقالعاده فوتبال ایران با ستارههایی مثل ایمان مبعلی، جواد کاظمیان، محرم نویدکیا و ... به سادگی راه صعود به المپیک را پیدا کند اما آن تیم با همه ستارههایش، حتی نمیتوانست کره جنوبی را در ورزشگاه آزادی شکست بدهد. شکست بزرگ مایلیکهن، مدیران فدراسیون را وادار کرد که دوباره برای رده امید به سراغ مربیان خارجی بروند. ایران با «رنه سیموئز» برزیلی، به مدال برنز بازیهای آسیایی 2006 رسید اما این مربی نیز زمان زیادی در فوتبال ایران دوام نیاورد. پس از او، نوبت وینگو بگوویچ بود که یک ناکامی بزرگ دیگر را در مسیر راهیابی به المپیک تجربه کند. حتی «نناد نیکولیچ» که با فولاد قهرمان لیگ برتر شده بود نیز گره تیم ملی امید را باز نکرد. پایان تلخ پروژه نناد، دوباره فدراسیون را مجاب کرد تا مربیان داخلی را روی نیمکت تیم ملی امید بنشاند. کار کردن با مهرههای جوان و معرفی ستارهها به فوتبال ایران در فجر سپاسی، تخصص غلامحسین پیروانی بود اما همه میدانستند که او به جای مرور تاکتیکها، روی نیمکت تسبیح میزند! تیم شاغلام در حالی که ستارههایی مثل مهدی رحمتی و غلامرضا رضایی را به بازیهای آسیایی برده بود، از کسب مدال در این تورنمنت باز ماند. انتخاب بعدی برای نیمکت، حتی عجیبتر هم شد. «هومن افاضلی» که مدتی به عنوان دستیار با تیمهای ملی کار کرده بود، هرگز در قوارههای تیم ملی امید نبود و پس از یک سال برکنار شد تا مسئولیت رساندن تیم به المپیک لندن به علیرضا منصوریان سپرده شود. این بار «رسوایی» استفاده از بازیکن دواخطاره، موجب شد که علیمنصور و تیمش با یک شوک بزرگ دست و پنجه نرم کنند. پس از منصوریان، افاضلی این بار به عنوان مربی موقت به تیم برگشت و «وینگادا» جانشین او شد. دوست صمیمی کارلوس کیروش، بدترین نتیجه تاریخ امیدها در بازیهای آسیایی را با حذف در مرحله گروهی رقم زد. تیم ملی با ترکیب «خاکپور» و «مایلیکهن» در انتخابی المپیک 2016 به خاک سیاه نشست و امیرحسین پیروانی نیز تنها برای مدتی بسیار کوتاه سرمربی این تیم شد. به نظر میرسد با انتخاب «کرانچار» تیم ملی امید بالاخره به سنت انتخاب مربیهای بزرگ نزدیک شده اما شرایط مساعد کاری، حتی برای مرد کروات نیز فراهم نشد. فرهاد مجیدی، انتخاب عجیب بعدی بود. گزینهای که هرگز نتوانست خودش را در این تیم پیدا کند.
در بسیاری از کشورهای دنیا، از مربیان جوان در رده ملی امید استفاده میکنند. گرت ساوتگیت و لوپتگی با همین شیوه، به هدایت تیم ملی بزرگسالان کشورشان نیز رسیدند. با این وجود، مربیان جوانی که در اروپا چنین تجربههایی به دست میآورند، غالبا از دل دورههای حرفهای مربیگری بیرون آمدهاند و از دانستههای کافی برای این کار برخوردار هستند. برای نتیجه گرفتن امیدها، فدراسیون باید برنامهای درازمدت را برای آنها در نظر بگیرد. این نکته را هم نباید فراموش کرد که همه مربیها برای نتیجه گرفتن «ابزار» میخواهند. فوتبال ایران باید سن درخشش ستارههایش را کمتر کند تا شاید در آینده، در رده امید هم حرفهایی برای گفتن داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید