دردسرهای ادامهدار «مدیر سوئیسی» برای استقلال
تخت شکسته منشا؛ قلب شکسته هوادار!
بعد از افشاگری تازه علی خطیر علیه یکی از مهرههای سابق استقلال، دیگر میتوان فهمید که آقای مدیر قرار نیست دست از سر این باشگاه بردارد. او برای چند ماه در استقلال سمت داشته و ظاهرا تصمیم دارد برای چند سال، دست به افشاگری بزند. دیگر واضح است که حواشی به دنبال علی خطیر نمیروند، بلکه خود او با ذرهبین هر روز حاشیه تازهای را به باشگاه سنجاق میکند. او بارها تاکید کرده بود که همه زندگیاش در سوئیس است و تنها به خاطر هوادارها در تهران مانده است. با این حال او مدتی بعد از جدایی از استقلال، هنوز در ایران مانده تا هر روز با مصاحبهای تازه، باشگاه را با مشکلات بیشتری روبهرو کند و اجازه ندهد که هواداران آبی، یک نفس راحت بکشند. بدون شک سپردن پست مدیریتی به خطیر، یک اشتباه تاریخی از سوی استقلالیها بود. اشتباهی که دیگر هرگز نباید تکرار شود.
آریا رهنورد
علی خطیر از «تیتر یک» بودن لذت میبرد و اصلا برایش مهم نیست که به چه دلیلی مورد توجه باشد. او فقط میخواهد که در فوتبال، همه دربارهاش حرف بزنند و رسانهها هر روز برای مصاحبه با او تماس بگیرند. خطیر اولین مسئول نقل و انتقالات تاریخ باشگاه استقلال است که بعد از جدایی از این تیم «کنفرانس مطبوعاتی» برگزار میکند و تلخ است که حرفهای او، هنوز میان بخشی از هواداران فوتبال و چند رسانه، خریدار دارد. دوران خطیر در استقلال به پایان رسیده است. یک دوران کوتاه و کاملا ناموفق. دورانی پر از تنش و درگیری. او ماموریت دلخواهش برای برکناری وینفرد شفر را به خوبی انجام داد و سرانجام به خواستهاش برای کنار رفتن مرد آلمانی رسید اما آینده باشگاه با گزینه ایدهآل آقای مدیر، به هیچ وجه بهتر از دوران وینفرد شفر نبود. نام خطیر اولین بار در جریان درگیری با یکی از اعضای تیم ملی در جریان بازدید از محل تمرین این تیم بر سر زبانها افتاد. او که از فدراسیون برکنار شده بود، به کمک «حواشی» توانست در استقلال پست بگیرد. درست به همین خاطر است که او امروز تا این اندازه طرفدار ایجاد حاشیه در باشگاه بوده است. بازیکنان زیادی در مجموعه استقلال از عملکرد خطیر ناراضی بودند. چهرههای زیادی در این مجموعه از تناقض میان گفتار و رفتار او حرف میزدند. مهرههای زیادی او را مقصر نابسامانیهای تیم میدانستند و ویدئوهای حیرتانگیزی از زندانی شدن بازیکنان خارجی به دست او در ساختمان باشگاه منتشر شده بود. حالا گادوین منشا نیز در مصاحبه تازهاش فاش کرده که داستان زندانی شدنش به دست این مدیر، حقیقت داشته است. موضوعی که میتواند یک آبروریزی تاریخی را برای فوتبال ایران رقم بزند. یکی از بزرگترین حواشی مربوط به خطیر، به مشت علیرضا حقیقی به صورت او پس از درگیری در مجموعه انقلاب مربوط میشود. آن روز هواداران آبی به شدت از خطیر حمایت کردند و به سرزنش حقیقی پرداختند اما شاید امروز بسیاری از همان هوادارها، بدشان نمیآید که در موقعیت علیرضا حقیقی مقابل خطیر قرار بگیرند! دانستن حواشی زندگی شخصی گادوین منشا نه «اخلاقی» است و نه کمکی به استقلال میکند. اینکه تخت منشا در چه وضعیتی قرار داشته، چه تاثیری روی شرایط امروز استقلال دارد؟ اگر منشا بازیکن بد، بیکیفیت و پرحاشیهای بود، بهتر است خطیر به یاد بیاورد که این مهاجم در دوره کدام مدیر به استقلال اضافه شد. چه کسی نسخه خرید او را برای تیم پیچید و چه کسی در چشم و هم چشمی با رقیب، تئوری جذب گادوین را مطرح کرد؟ خطیر به جای اعتراف به اشتباههای بزرگش در زمان حضور در استقلال، حالا سیاست فرار رو به جلو را در پیش گرفته است. او باید توضیح بدهد که چرا با وجود اطلاع از قرارداد بلبلی با باشگاه فولاد خوزستان، در خانهاش با این بازیکن قرارداد بست و موجب شد استقلال بازیکنی بخرد که 6 ماه از این فصل را در محرومیت میگذراند؟ او باید توضیح بدهد که چرا دائما از لزوم اخراج شفر در گوش مدیران باشگاه خواند و به سراغ مربی نهچندان موفقی مثل استراماچونی رفت؟ او باید توضیح بدهد که چرا علیه وریا و جایگاه اجتماعیاش موضع گرفت و برای تخریب کاپیتان باشگاه، تلاش کرد؟ سوالهای بسیار زیادی وجود دارد که مدیر سابق، باید به آنها پاسخ بدهد. با این حال شاید هوادارها ترجیح میدهند او به همان سوئیس برود و مسائل مربوط به باشگاه را برای همیشه فراموش کند. چراکه تا امروز هر مصاحبه خطیر، یک چالش تازه پیش روی باشگاه قرار داده است. او با بودنش اصلا نتوانست به استقلال کمک کند اما کاش بتواند با نبودنش، کمتر به تیم لطمه بزند و استقلال را به حال خودش بگذارد.
خطیر به جای اعتراف به اشتباههای بزرگش در زمان حضور در استقلال، حالا سیاست فرار رو به جلو را در پیش گرفته است. او باید توضیح بدهد که چرا با وجود اطلاع از قرارداد بلبلی با باشگاه فولاد خوزستان، در خانهاش با این بازیکن قرارداد بست
آفت بزرگ این سالهای استقلال، مدیرانی بودهاند که به نیت اعتبار و شهرتطلبی در این باشگاه مشغول به کار شدند اما همین که دیگر نتوانستند به کار ادامه بدهند، با تبر به جان ریشههای تیم افتادند و همه چیز را به هم ریختند. مدیرانی که تصور میکنند «افشاگری» هنر است و هر کس که دست به افشاگری بزند، بین هوادارها محبوب میشود. مدیرانی که در زمان کار در باشگاه «سکوت» میکنند و به محض طرد شدن، این سکوت را میشکنند. چه خیانتی بزرگتر از اینکه یک مدیر از درون یک مجموعه همه زشتیها و حواشی را نادیده بگیرد و تنها زمانی زبان به انتقاد باز کند که دیگر منافعی در آن مجموعه ندارد؟ چه خیانتی بالاتر از اینکه یک مدیر زمانی دست به افشاگری بزند که دیگر کاملا دیر شده است؟
کاش خطیر حداقل از منصوریان یاد بگیرد که بعد از جدایی از استقلال، دیگر درباره این تیم صحبت نکرده است. یا از همه مدیران و مربیانی که خودشان را بزرگتر از باشگاه نمیدانند. خطیر میتواند هنوز هم علیه دیگران اسکرینشات منتشر کند، به دیمارتزیو مطلب «سفارش» بدهد و باد به غبغب بیندازد اما هوادار، او را نخواهد بخشید. تخت شکسته منشا، به هیچکس ضرر نزد اما جواب قلب شکسته هوادار را چطور میخواهید بدهید آقای خطیر؟
دیدگاه تان را بنویسید