استراما، کالدرون و قصاص قبل از جنایت
بگذارید برف تهران را ببینند!
سرمربیان جدید استقلال و پرسپولیس، شروع ایدهآلی در این تیم نداشتهاند اما دلیلی برای این حجم منفیبافی در بین هواداران و رسانهها در مورد آنها وجود ندارد. اینکه مردان اول نیمکت سرخابیها دستمزد زیادی دریافت میکنند، نباید بهانهای برای جویدن خرخره آنها باشد. استراماچونی و کالدرون تا امروز از ۱۲ امتیاز ممکن در دو هفته اول لیگ، تنها چهار امتیاز تصاحب کردهاند اما هنوز هفتههای بسیار زیادی به پایان فصل باقی مانده است. پرسپولیس و استقلال حتی در صورت شکست خوردن در هر دو دیدار ابتدایی فصل با سنگینترین نتایج ممکن نیز، شانس قهرمانی لیگ را از دست نمیدادند.
آریا رهنورد
سهم استقلال و پرسپولیس از هفته دوم لیگ برتر تنها «یک امتیاز» بود. قرمزها در تبریز شکست خوردند و استقلال در خانه مقابل فولاد خوزستان متوقف شد. تیم کالدرون در آخرین ثانیههای نیمه اول غافلگیری را تجربه کرد و تیم استراماچونی نیز در آخرین ثانیههای نیمه دوم، تسلیم شد و دو امتیاز را از دست داد. این هفته، هفته خوشایندی برای این مربیها نبود اما همه چیز تازه شروع شده و همه گزارههای مربوط به ناامیدی از سرنوشت این مربیها در فوتبال ایران، به نوعی حیرتانگیز هستند. اگر نگاهی که امروز در مورد کالدرون وجود دارد، چهار سال قبل در مورد برانکو نیز وجود داشت، این مربی در همان هفتههای ابتدایی لیگ پانزدهم برکنار میشد و پرسپولیس هرگز موفقیتهای بزرگ این سالها را به دست نمیآورد. خوششانسی برانکو، در این موضوع خلاصه میشد که او وارث چند مربی ناکام شده بود و انتظار زیادی از پرسپولیس او وجود نداشت. بدشانسی کالدرون اما جانشینی یک مربی کاملا موفق با نتایجی شاهکار است. هواداران سرخها باید دوران پروفسور را فراموش کنند. آنها باید بپذیرند که کالدرون برانکو نیست و انتظاراتشان را نیز از این تیم، تعدیل کنند. این جمله به معنای کنار آمدن با شکست و ناکامی نیست اما سرمربی آرژانتینی باید فرصت داشته باشد تا ترکیب مدنظرش را پیدا کند و رفته رفته تاکتیک ایدهآلش را در تیم به اجرا دربیاورد. قضاوت عملکرد کالدرون با تنها دو مسابقه، بیش از حد عجولانه به نظر میرسد. همانطور که پیروزی هفته اول در مسابقه نسبتا ساده با پارس جنوبی از او یک ابرقهرمان نساخت، شکست در دیدار دشوار در زمین تراکتورسازی نیز نباید این مربی را زیر تیغ ببرد. فراموش نکنید که بیرانوند این روزها در فرم خوبی قرار ندارد و هنوز به اوج آمادگی نرسیده است، کمال کامیابینیا دوران نقاهت را میگذراند، بشار رسن دیر به تیم ملحق شده و علی علیپور نیز هنوز نتوانسته آمادگی مطلوب را به دست بیاورد. اگر این مهرهها کیفیت همیشگیشان را پیدا کنند، بخش مهمی از مشکلات پرسپولیس حل خواهد شد. کالدرون قصد دارد در تیم «تغییر» ایجاد کند و همین تغییر، برای مدتی موجب سردرگمی تیم خواهد شد اما قرار نیست این سردرگمی، تا ابد ادامه داشته باشد.
کالدرون در شرایطی مورد انتقاد قرار میگیرد که تیمش یکی از سختترین جدالهای فصل را واگذار کرده است. استراماچونی نیز در حالی با واکنشهای منفی روبهرو میشود که تیمش تا ثانیههای پایانی دیدار با فولاد، برنده بود و فاصله زیادی با رسیدن به اولین سه امتیاز فصل نداشت. جدیت استراما، اولین ویژگی مثبت او در فوتبال ایران بوده است. مرد ایتالیایی تنها برای تفریح کردن و پول گرفتن به ایران سفر نکرده و با وجود زیادهرویهای دوستان نزدیکش در گاتزتا، به سختی مشغول کار در استقلال است. البته که او ضعفهایی هم داشته اما این دو بازی، نمیتوانند برای زیر سوال بردن عملکرد این مربی کافی باشند. بدون گلهای لحظهآخری ماشینسازی و فولاد، استقلال تا امروز چهار امتیاز در لیگ برتر تصاحب کرده بود. البته که دریافت گل در چنین دقایقی، نقطه ضعف بزرگی است که استراما باید آن را برطرف کند اما شاید همین تیم از همین هفته روی دور پیروزی بیفتد و همه رقبا را یک به یک از پیش رو بردارد. همین هفته در تبریز، 70 هزار نفر به استقبال تراکتورسازی رفتند و با تمام وجود از تیم محبوبشان حمایت کردند اما ظاهرا هواداران استقلال و پرسپولیس، تنها از این باشگاهها «انتظار» دارند و حاضر نیستند هیچ قدم بلندی برای کمک به تیم محبوبشان بردارند.
پروژه کالدرون و استراماچونی، تازه شروع شده و آنها میتوانند در فوتبال ایران، حتی از برانکو نیز موفقتر باشند. این دو نفر، سزاوار فرصت بیشتری هستند تا حداقل با ترکیب کاملتری به مصاف رقبا بروند و نتایج دلخواهشان را به دست بیاورند
این همه عجله برای چیست؟ چه اصراری وجود دارد که یک هوادار با تماشای تنها 180 دقیقه بازی، عملکرد فنی یک مربی را تحلیل کند؟ چرا هوادارها برای انتقاد کردن و انرژی منفی فرستادن به طرف تیم، حداقل کمی بیشتر صبر نمیکنند؟ چرا فوتبال عربستان باید به الگویی برای اخراج مربیها در فوتبال ایران تبدیل شود؟ پروژه کالدرون و استراماچونی، تازه شروع شده و آنها میتوانند در فوتبال ایران، حتی از برانکو نیز موفقتر باشند. این دو نفر، سزاوار فرصت بیشتری هستند تا حداقل با ترکیب کاملتری به مصاف رقبا بروند و نتایج دلخواهشان را به دست بیاورند. وقتی صحبت از امکانات میشود، اوضاع برای آنها فراهم نیست و خواستههایشان رنگ حقیقت نمیگیرد اما وقتی صحبت از نتایج میشود، مدیران باشگاه دائما از بردن همه جامها حرف میزنند. قرمزها و آبیها باید اجازه بدهند که سرمربیهای جدید تیم، برف تهران را ببینند. حتی اگر تا همان روزها نیز، اوضاع نتایج دو باشگاه مطلوب نباشد.
دیدگاه تان را بنویسید