برای مارکار، سروش، شایان و دیگران
سکوت را امتحان کنید!
«اگر حرف زدن بلد نیستید، لااقل حرف نزدن را بلد باشید.» این جمله، بارها و بارها برای همه ما تکرار شده اما کمتر کسی وجود دارد که در واقعیت توجه چندانی به آن نشان بدهد. بحران مصاحبههای بیدلیل و حرفهای دردسرساز در فوتبال ایران، یک بحران بزرگ و جدی به شمار میرود. اگر باور ندارید به مصاحبههای همین چند روز چهرههای سرشناسی مثل سروش رفیعی و مارکار آقاجانیان نگاه کنید. آنها قصد دارند با چند جمله، اوضاع را به سود خودشان تغییر بدهند اما در عمل، بزرگترین ضربه ممکن را به شخصیت حرفهای خودشان میزنند.
آریا رهنورد
در میزانسنی شبیه به تولیدات یک دهه قبل سینمای هندوستان، «مارکار آقاجانیان» با بغض روبهروی دو خبرنگار نشسته تا رنجهای روزهای حضور روی نیمکت تیم ملی را بازگو کند. دستیار سابق کارلوس کیروش که برخلاف سایر اعضای کادر فنی مرد پرتغالی جایی روی نیمکت تیم ملی کلمبیا نداشت، مدعی شده که بعضیها او را به دلیل ارمنی بودنش متعلق به «ایران» نمیدانند و به همین خاطر در سالهای گذشته دائما از لزوم حضور یک مربی ایرانی در کنار کیروش حرف زدهاند. همراه شدن با این بغض و همداستان شدن با زاویه روایت مارکار کار دشواری نیست اما شاید بهتر است طرفداران فوتبال در ایران گاهی هم کارهای سختتر را انجام بدهند و به جای پیوستن به موج گلایهها، کمی پرسشگرتر باشند. آنچه مارکار در مصاحبه تازهاش به زبان آورده، تعریفی الکن از واقعیت است. بدون تردید همه آنهایی که روی انتخاب مربی ایرانی برای نشستن در کنار کیروش اصرار داشتند، به خوبی میدانستند که آقاجانیان هم ایرانی است و سابقه بازی در تیم ملی ایران را نیز دارد. با این وجود اصرار آنها تنها برای انتخاب یک مربی ایرانی «خوب» برای تیم ملی بود. نه یک مربی که چند ماه پس از جدایی کیروش، همچنان بدون تیم مانده و حتی یک پیشنهاد از تیمهای حاضر در دسته سوم فوتبال ایران ندارد. هواداران تیم ملی با بزرگواری (و یا به عبارت بدبینانهتر سادهانگاری) درباره نقش مارکار آقاجانیان در تیم ملی از او سوال نمیکنند. از او نمیپرسند که حضورش در همه این سالها چه دستاوردی برای فوتبال ایران به همراه داشته است و از او نمیپرسند که چرا نقش چند بازیکن در تیم کیروش، از او به عنوان یک دستیار مهمتر بوده است. مارکار باید به سوالهای زیادی جواب بدهد اما ظاهرا تاکتیک فرار رو به جلو را امتحان کرده و امیدوار است مصاحبه بغضآلودش به سبک برنامههای مناسبتی احسان علیخانی، مردم را تحت تاثیر قرار بدهد. حیرتانگیز است که گروهی از مردم واقعا تحت تاثیر هم قرار گرفتهاند. در این ماجرا اما فقط برای جایگاهی اشک ریخت که برای مدتها در اختیار یک مربی نهچندان شایسته و کاربلد قرار داشت. جایگاهی که اگر به یک مربی مستعد ایرانی میرسید، آینده تیم ملی را تضمین میکرد.
بدون تردید همه آنهایی که روی انتخاب مربی ایرانی برای نشستن در کنار کیروش اصرار داشتند، به خوبی میدانستند که آقاجانیان هم ایرانی است و سابقه بازی در تیم ملی ایران را نیز دارد. با این وجود اصرار آنها تنها برای انتخاب یک مربی ایرانی «خوب» برای تیم ملی بود
همزمان با مصاحبه جنجالبرانگیز کمکمربی سابق تیم ملی، مهرههای مازاد پرسپولیس نیز هر روز مقابل ساختمان باشگاه ماجرای تازهای به وجود میآورند. سروش رفیعی پس از قرار گرفتن در فهرست بازیکنان اضافی باشگاه، با انتشار یک فیلم از خودش در ترکیه به شدت از مدیرعامل پرسپولیس انتقاد کرد. او البته توضیح نداد که چرا گناه ناآماده بودنش را به گردن دیگران میاندازد. سروش هر روز با کنایههای تازه از راه میرسد و شایان مصلح نیز با کمنمکترین شوخیهای تاریخ، مدیرعامل باشگاه را کنایهباران میکند. البته که ایرج عرب در تمدید قرارداد با مصلح عجله به خرج داد و مرتکب اشتباه بزرگی شد اما تصمیم در مورد این دو بازیکن، از سوی سرمربی اتخاذ شد و هیچ ارتباطی به این مدیر نداشت. دلیل تاخیر در فسخ قراردادهای این دو نفر نیز حالا دیگر مشخص شده است. آنها تنها در صورتی از پرسپولیس جدا میشوند که رقم زیادی از مبلغ قرارداد فصل آینده را دریافت کنند. شاید اگر برای شایان و سروش «پول» از همه چیز مهمتر نبود، حالا آنها هم پا به پای همتیمیهای سابق پیشرفت کرده بودند و در لیست مازاد سرمربی جدید قرار نمیگرفتند.
همه اظهارنظرهای عجیب این روزها به کمکمربی سابق تیم ملی و البته اخراجیهای پرسپولیس، مربوط نمیشود. در شرایطی که فوتبال ایران در سختترین وضعیت ممکن قرار گرفته، رییس فدراسیون فوتبال هر روز وعده تازهای میدهد و ظاهرا قصد ندارد قید وعده میزبانی مشترک با قطر در جام جهانی 2022 را بزند. اگر مهدی تاج کمی سکوت کند و در این مورد هیچ نکتهای بر زبان نیاورد، اصلا چنین انتظاری در فوتبال ایران شکل نخواهد گرفت اما تا زمانی که او به صحبت در این مورد ادامه بدهد، بخشی از مردم هنوز به این اتفاق غیرممکن امیدوار میمانند تا در آینده با یک ناامیدی بزرگ روبهرو شوند. این سکوت در نهایت به سود خود تاج تمام خواهد شد. همانطور که مارکار آقاجانیان، سروش رفیعی و شایان مصلح باید در سکوت به دنبال پیشرفت باشند و به جای توجیه ناکامیها با مقصر خطاب کردن دیگران، اشتباههای گذشته را جبران کنند. تا زمانی که مارکار دانستههای فنی را جایگزین بغض نکند و تا زمانی که سروش و شایان به جای شوخی به دنبال تمرین برای رسیدن به آمادگی بیشتر نباشند، هیچ اتفاق مثبتی برای آنها رقم نمیخورد.
دیدگاه تان را بنویسید