روایتهایی از یک ماجرای غمانگیز پیشبینینشده
مرگ در جناح راست
ساعاتی بعد از درگذشت یک بازیگر شناخته شده، انتشار خبر فوت بازیکن سابق تیم ملی کام هواداران فوتبال در ایران را تلخ کرد. مجید غلامنژاد که این چند سال از فوتبال فاصله گرفته بود، در 35 سالگی در منطقه سیاهو در بندرعباس غرق شد و چشمهایش را برای همیشه بست. همانطور که انتظار میرفت در فاصله منتشر شدن این خبر ناراحتکننده و مشخص شدن دلایل آن، شایعههای زیادی در مورد غلامنژاد ساخته شد. زمزمههای شومی که نشان از بیاعتمادی گسترده مردم به ستارههای فوتبال دارند.
مجید غلامنژاد محصول ردههای سنی باشگاه سایپا بود. او در تیم ملی جوانان چهره شد و 13 سال قبل توانست جایگاه ثابتی در فهرست بزرگسالان سایپا به دست بیاورد. مجید در جناح راست خط دفاعی تیمی به میدان میرود که با علی دایی، قهرمان لیگ برتر شد. او فوتبالیست موردعلاقه شهریار بود و تا آخرین روز حضور دایی روی نیمکت سایپا، در این باشگاه باقی ماند. بعد از جدایی سرمربی سایپا، غلامنژاد راهی پاس همدان شد. حضور دایی در تیم ملی، شرایط را برای ملیپوش شدن غلامنژاد فراهم کرد. این بازیکن یک سال در عضویت تیم ملی بود و در این دوره زمانی 17 بار با پیراهن ایران به میدان رفت و تنها گل ملیاش را مقابل سنگاپور به ثمر رساند. قهرمانی در رقابتهای سال 2008 غرب آسیا احتمالا مهمترین اتفاق ملی در کارنامه این فوتبالیست محسوب میشود.
مجید پس از ترک پاس، به سایپا برگشت و تا اواسط نیمفصل سیزدهم در این تیم به میدان رفت اما پس از آن با پیشنهاد استقلال روبهرو شد و به تیم قلعهنویی پیوست. حضور در استقلال یک دوران تاریک را برای این مدافع کناری رقم زد. او در این تیم دچار تنزل شد و بعد از جدایی از استقلال، در دستههای پایینتر بازی کرد. وعدههای مالی مدیران آبی به او نیز هرگز به حقیقت نپیوستند. مجید غلامنژاد تا همین اواخر نیز از بدقولی مدیران وقت باشگاه استقلال گلایه داشت وبه رفتار آنها با خودش معترض بود. این در حالی بود که خود او هزینه رضایتنامهاش را به باشگاه سایپا پرداخت کرد. پشت ظاهر فریبنده فوتبال، غلامنژاد با بدقولیها و کلاهبرداریهای زیادی مواجه شد و تقریبا همه سرمایهای که در این سالها به دست آورده بود را به سادگی از دست داد.
هنوز جوهر خبر درگذشت مدافع سابق استقلال خشک نشده بود که بازار داغی از شایعهها علیه او به راه افتاد. با اولین گزارش از محل غرق شدن این فوتبالیست در بندرعباس، مشخص شد که این شایعهها حقیقت نداشتند اما در واقع به راه افتادن چنین جو مسمومی، غیرمنتظره نیز نبود. قاطبه مردم ایران به فوتبالیستها «بدگمان» هستند. شاید این موضوع، نتیجه رفتار و سبک زندگی برخی از بازیکنان در سالهای گذشته باشد. آنها با عملکردشان بیرون از زمین بازی، اعتماد جامعه را به بازی گرفتهاند و شرایطی را به وجود آوردهاند که در آن هیچکس به سلامت ستارههای دنیای فوتبال اطمینان نمیکند.
داستان مجید غلامنژاد با یک سوگواری غیرمنتظره به پایان رسیده است. یک مرگ تلخ برای پسر سالم و خوشاخلاق فوتبال ایران و یک حسرت همیشگی برای بازیکنی که شاید هیچوقت به اندازه استعدادهایش پیشرفت نکرد. حرف و حدیثهای مطرح شده در مورد این بازیکن اما شاید تلنگر خوبی برای سایر فوتبالیستها باشد. آنها باید دوباره اعتماد جامعه را به دست بیاورند و از تصویری که در یک دهه گذشته در ذهن مردم ترسیم کردهاند، عبور کنند. اگر این اتفاق رخ ندهد، باز هم شنیدن اولین خبر تاسفبار، بلافاصله موجی از زمزمههای تلخ و گزنده را به راه خواهد انداخت. حتی برای فوتبالیستهایی که همواره تلاش کردهاند تا از خط قرمزهای مربوط به زندگی سالم رد نشوند.
دیدگاه تان را بنویسید