سرخابیها، بدهکاری همیشگی و تسویهحسابهایی که نباید جدی گرفته شوند
ابد و یک روز!
بدهکار بودن انگار به سرنوشت دو باشگاه پرطرفدار پایتخت گره خورده است. مدیران این باشگاهها هر سال در زمان بررسی کنفدراسیون فوتبال آسیا از «تسویهحساب» کامل با طلبکارانشان خبر میدهند اما به سرعت مشخص میشود که طلبکاران بیشتری برای شکایتهای تازه در راه هستند. در مورد بدهیهای این دو باشگاه و نحوه پرداخت چنین رقمهایی با «جیبهای خالی» سوالها و ابهامات متعددی وجود دارد. سوالهایی که در پرسپولیس و استقلال هیچکس به آنها پاسخ نمیدهد تا داستان بدهیها و پرداختها در این دو تیم، از شفافیت فاصله زیادی داشته باشند.
آریا طاری
در فوتبال ایران، همه میدانند که اوضاع بدهیهای دو باشگاه استقلال و پرسپولیس تا چه اندازه بغرنج و ناامیدکننده است. این بدهیها در طول سالیان دراز انباشته شدهاند و هر مدیر به جای تلاش برای کاهش دادن آنها، رقم بیشتری به این مبالغ اضافه کرده است. درست یک سال قبل وقتی شائبههای حذف سرخابیها از لیگ قهرمانان شدت گرفت، ناگهان وزارت ورزش «تسویه حساب» کامل پرسپولیس و استقلال با طلبکارانشان را به عنوان یک دستاورد بزرگ معرفی کرد. اگر چنین دستاوردی حقیقت داشت، طبیعتا نباید داستان حضور دوباره قرمزها و آبیها در لیگ قهرمانان به اما و اگر میکشید. واقعیت این است که بخشی از طلبکاران دو باشگاه هنوز حقوق قانونیشان را دریافت نکردهاند و مدارکی که سال گذشته برای کنفدراسیون فوتبال آسیا ارسال شدند، چندان قابل استناد نیستند. مشکل بزرگ استقلال و پرسپولیس در درجه اول، این است که هزینههای دو باشگاه نسبتی با درآمدشان ندارد. آنها از «حق پخش» تلویزیونی که در همه کشورهای دنیا مهمترین منبع درآمدزایی تیمهای مختلف به شمار میرود، محروم هستند. خصوصی نبودن فوتبال، ارزش «برند» دو باشگاه را نیز از بین برده و در عین حال سرخابیها از ردیف بودجهای دولت نیز سهمی ندارند. تردیدی وجود ندارد که طلبکاران پرسپولیس و استقلال، باید حق قانونیشان را دریافت کنند اما شاید بهتر باشد مدیران باشگاهها به جای رقابت فخرفروشانه در صافکردن بدهیها، به هواداران آبیها و قرمزها توضیح بدهند که این پول، چطور و از چه راهی تامین میشود. در شرایطی که وزارت ورزش از پرداخت پول به این دو باشگاه منع شده و اسپانسرها نیز همه وعدهها را محقق نکردهاند، مبلغ لازم برای راضی کردن طلبکارها چطور به دست میآید؟ آیا این پول، از هزینههای جاری تیم و حقوق بازیکن فعلی برداشت شده است؟ آیا مدیران دو باشگاه مبالغ مربوط به آینده تیم را زودتر دریافت کردهاند تا با طلبکاران تسویه کنند؟ آیا از شخص یا نهاد خاصی پول گرفته شده و یا پای یک وام با میزان ویرانکنندهای از سود وسط است؟ تنها مشکل بزرگ سرخابیها، «بدهکار» بودن نیست. آنها «شفافیت»شان را از دست دادهاند و این موضوع هیچوقت به سادگی جبران نخواهد شد.
ماجرای بدهکاریهای استقلال و پرسپولیس معمولا به «گذشته» نسبت داده میشود. البته که آغاز شکلگیری این بدهیها مربوط به سالها قبل بوده اما واضح به نظر میرسد که در سالهای گذشته نیز عملکرد مدیران دو باشگاه نقش مهمی در افزایش چشمگیر رقم بدهی داشته است. از زمان پیوستن پروپیچ به باشگاه استقلال زمان زیادی سپری نشده است. بازیکنی که هیچوقت کیفیت فوقالعادهای نداشت اما با یک رقم سنگین به استقلال ملحق شد و سرانجام با شکایت به فیفا، باشگاه را با جریمه سنگینی روبهرو کرد. ماجرای حیرتانگیزتر بین آبیها و یازالده اتفاق افتاد. آنها اشتباها برای این بازیکن پرتغالی «پیشقرارداد» ارسال کردند تا او بدون حتی یک دقیقه حضور در تمرین استقلال، مبلغ قابل توجهی از این باشگاه دریافت کند. باشگاه پرسپولیس نیز چنین شرایطی را تجربه کرده است. قرمزها با آنتونی گولچ قرارداد بستند و بعد از مدتی کوتاه نام این بازیکن را از فهرست خارج کردند. این تیم میتوانست با پرداخت مبلغی نه چندان زیاد، رضایت مدافع استرالیایی را به دست بیاورد اما این اتفاق رخ نداد و گولچ نیز به جمع شکایتیهای سرخپوشان اضافه شد و پول زیادی را از حساب این باشگاه خارج کرد. پرسپولیسیها برای خرید دو بازیکن دردسرساز اوکراینی نیز هزینه زیادی انجام دادند و قبل از آنکه فصل به پایان برسد، هر دو بازیکن از تیم کنار گذاشته شدند. این کنار گذاشتن البته به آن معنا نبود که سرخپوشان وادار به پرداخت حقوق این دو فوتبالیست نیستند. داستانهایی شبیه به این، بارها و بارها در هر دو باشگاه تکرار شدهاند و ظاهرا هرگز متوقف نخواهند شد. در واقع آنچه پرسپولیس و استقلال را با رنج مربوط به بدهیها روبهرو میکند نه الزاما «بیپولی» بلکه مشکلات شدید مدیریتی است. مشکلاتی که موجب میشوند سرخابیها همواره در حساب و کتابها عقب بمانند.
قرار دادن طلبکارها روبهروی هواداران باشگاه، تاکتیک همیشگی مدیران استقلال و پرسپولیس برای خلاص شدن از بدهیها بوده است. تاکتیکی که گاهی موجب شده ستارههای محبوب، طلبشان را ببخشند و این موضوع را برای همیشه فراموش کنند. به جای بازیکنانی که به دنبال دریافت مبالغ قراردادشان هستند، هوادارها باید مدیرانی را سرزنش کنند که با گلری نیمکتنشین مثل مسعود همامی قرارداد نجومی میبندند. مدیرانی که حتی به میثاق معمارزاده پراشتباه بدهکار میشوند و مدارک مربوط به طلب محمد قاضی را ناگهان گم میکنند! جالب اینکه این مدیران همواره از مزایای پرشمار کار در پرسپولیس و استقلال بهرهمند میشوند اما در زمان پاسخگویی در مورد عملکردشان در این دو باشگاه، رد و نشانی از آنها نیست. فتحی و گرشاسبی، وارث بدهیها در استقلال و پرسپولیس هستند اما شاید آنها نیز در آینده بدهیهای خاص خودشان را روی شانههای نحیف دو باشگاه قرار بدهند.
وزارت ورزش، فدراسیون فوتبال و دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، قبل از هر چیز باید به این سوال پاسخ بدهند که آیا حذف نشدن از لیگ قهرمانان آسیا، ارزش این حجم از دست و پا زدن را دارد؟ سرخابیها حتی در غرب آسیا نیز جزو درجه یکترین تیمها محسوب نمیشوند و چند دهه است که نتوانستهاند نتایج درخشانی در این تورنمنت به دست بیاورند. آیا بهتر نیست فدراسیون فوتبال به جای مذاکره مستقیم با طلبکاران دو باشگاه، تمرکزش را به فراهم کردن امکانات برای تیم ملی در مسیر جام ملتهای آسیا اختصاص بدهد و سرخابیها نیز به جای این میزان از تلاش برای بقا در آسیا، حقوق و دستمزد بازیکنان و مربیان فعلیشان را پرداخت کنند تا حداقل در رقابتهای داخلی به نتایج مطلوبشان برسند؟ در شرایط فعلی، ظاهرا هر سال قرار است استقلال و پرسپولیس در همین مقطع از فصل، ناگهان به یاد بدهیهایشان بیفتند و به روش سرعتی با همه طلبکارها وارد مذاکره شوند. 12 ماه بعد از هر «ادعا»ی تسویهحساب اما دوباره همان طلبکارهای قبلی، با چکهای نقدنشده و وعدههای بیسرانجام خودشان را به ساختمان باشگاه خواهند رساند.
دیدگاه تان را بنویسید