یکی از متهمان اصلی کمبود برق در کشور، اتلاف انرژی در شبکه تولید، توزیع و مصرف است. در حالی که مسئولان تلاش می‌کنند پرمصرف بودن را عامل اتلاف عنوان کنند، باید به نقش راندمان پایین تجهیزات در اتلاف انرژی توجه کرد.

به گزارش تجارت‌نیوز، موضوع کمبود برق، به یک بحران اقتصادی بدل شده است. تاکنون در رابطه با علل این بحران صحبت‌های متعددی مطرح شده، اما نکته مورد توجه، اصرار مسئولان بر پرمصرف شناختن مردم است. اتلاف انرژی در شبکه تولید، توزیع و مصرف، آماری تکان‌دهنده دارد که خود می‌تواند اتهام را از مردم بردارد.

عباس علی‌آبادی، وزیر نیرو دولت چهاردهم، در آیین آغاز معاملات گواهی صرفه‌جویی برق عنوان کرد: راندمان متوسط در شبکه برق حدود 40 درصد است. یعنی 60 درصد انرژی تلف می‌شود و تنها 40 درصد آن تبدیل به برق می‌شود. اتلاف به نیروگاه‌ها محدود نمی‌شود، بلکه همین 40 درصد در شبکه انتقال و توزیع مدام کمتر می‌شود. در نهایت لوازم مصرفی در منازل، بخشی از برق را تلف می‌کنند و تقریبا هیچی باقی نمی‌ماند. لازم به ذکر است که وزیر نیرو در این مراسم عنوان کرده است ایران در شدت مصرف انرژی مقام نخست جهان را دارد. شاید ابتدا لازم باشد که به تازه‌ترین آمار شدت مصرف انرژی در ایران پرداخته شود.

ایران جایگاه نهم در شدت مصرف انرژی در جهان را داراست. این جایگاه نشان از آن دارد که ایران برای افزایش هر واحد تولید ناخالص داخلی، به 2.21 کیلووات ساعت انرژی نیاز دارد. شدت مصرف انرژی، معیاری است که برای اندازه‌گیری مقدار انرژی مصرفی در تولید هر واحد کالا یا خدمات استفاده می‌شود. حال مشخص نیست که منظور وزیر نیرو از شدت انرژی چیست. لازم به ذکر است که با توجه به پایین بودن تولید ناخالص داخلی ایران نسبت به بسیاری از کشورها، کسب جایگاه نهم نیز نشان از بحران انرژی در کشور دارد. اما برای حل مشکلات، باید به آمار دقیق اشاره شود چرا که به هر صورت، ایران جایگاه اول در شدت مصرف انرژی را ندارد.

نکته دوم که در صحبت‌های وزیر نیرو اهمیت دارد، موضوع اتلاف انرژی است. مسئولان متعدد، مردم را پرمصرف می‌دانند و دائما تشویق به صرفه‌جویی می‌کنند. اما نکته مورد توجه آن است که عمدتا کل انرژی ورودی به نیروگاه‌ها، مبنای تحلیل پرمصرف بودن مردم قرار می‌گیرد. این در حالی است که 60 درصد انرژی ورودی به نیروگاه که عمدتا گاز، گازوئیل و مازوت است، تلف می‌شود. به بیان دیگر، مسئولان می‌گویند که گاز بسیار زیادی به نیروگاه‌ها تخصیص داده شده است. از این رو، وقتی مشکل ناترازی برق وجود دارد، مشکل از پرمصرف بودن مردم است که این حجم از انرژی که تبدیل به برق شده است را درجا مصرف می‌کنند. در مواجهه با این مغالطه باید گفت که کل انرژی تخصیص داده شده، به برق تبدیل نشده و تنها 40 درصد آن تبدیل به برق 

شده است.

با توجه به آمار اتلاف انرژی در شبکه تولید و توزیع، باید گفت که نمی‌توان کل انرژی تخصیص داده شده را به پای تولید برق نوشت. به همین دلیل باید گفت که گرچه نبود سوخت کافی نیروگاهی امری مهم و صحیح است، اما همان سوخت تخصیص داده شده هم در شبکه تولید و توزیع هدر می‌رود و مشکل تولید برق، صرفا نبود سوخت کافی نیست. با ورود تکنولوژی و بالا رفتن راندمان نیروگاه‌ها، قطعا نیروگاه‌ها می‌توانستند با همان سوخت تخصیص یافته، مقدار برق بیشتری تولید کنند. این موضوع نشان دهنده نقش پایین بودن تکنولوژی، راندمان و ضعف زیرساخت‌ها در کمبود برق است.

باید گفت که اتلاف انرژی در حوزه مصرف نیز تنها محدود به مردم نیست. بسیاری از لوازم خانگی کم‌مصرف، یا به دلیل ممنوعیت واردات در بازار وجود ندارند و یا به دلیل افزایش تورم، بسیاری از دهک‌های درآمدی، قدرت خرید لوازم گران کم‌مصرف را ندارند.