بلای کبوترها

کتاب «بلای کبوترها» تألیف لوییز اردریک و ترجمه افشین رضاپور را نشر ققنوس منتشر کرده است.  بلای کبوترها، روایت زندگی چند نسل از سرخ‌پوستانی است که در داکوتا زندگی می‌کنند. داستان، سه راوی دارد: یک راوی اِوِلینا، دختر جوان بلندپرواز دورگه‌ای که مادرش سرخ‌‌پوست و پدرش سفیدپوست است. راوی دوم، موشوم پدربزرگ اولینا است که سینه‌اش مخزن ناگفته‌های بسیاری در مورد تاریخ قبیله اوست که بی‌عدالتی‌ها و خشونت‌های زیادی را از سر گذرانده است. و راوی سوم،  قاضی آنتون بازیل کوتس است که شاهد خوبی برای آن بی‌عدالتی‌های تاریخی است. این سه نفر با روایت داستان‌هایی از دو جامعه مختلف، با دو نژاد و دو مذهب متفاوت که درنهایت به هم می‌پیوندند، حقایق را آشکار می‌کنند. لوییز اردریک، یکی از نمایندگان مهم ادبیات سرخ‌پوستان آمریکا به‌شمار می‌رود. او در آثارش شیوه‌های روایتی سرخ‌پوستان را با تکنیک‌های مدرن روایت درهم می‌آمیزد. رمان بلای کبوترها در سال 2009 نامزد جایزه پولیتزر شده است. 

    


به هوای دزدیدن اسب‌ها

رمان «به هوای دزدیدن اسب‌ها» تألیف پِر پیترسون با ترجمه فرشته شایان را نشر چشمه منتشر کرده است.  پر پترسون، نویسنده اهل نروژ است و این رمان یکی از مهمترین رمان‌های ادبیات داستانی نروژ تا به امروز محسوب می‌شود. رمانی که در سال 2007 برای نویسنده‌اش جایزه معتبر «ایمپک دوبلین» را به ارمغان آورد و او را یک شبه مشهور کرد. اما پترسون این رمان را در سال 2003 نوشته بود. این رمان در عمق سرمای سخت نروژ اتفاق می‌افتد. داستان مردی که در آستانه کهنسالی زندگی‌اش تازه آغاز می‌شود. مردی که در اعماق جنگل‌های نروژ به همراه سگش، تنها در کلبه‌ای چوبی زندگی می‌کند و شادکام از این تنهایی و دور بودن از مردم خشمگین است. اما حادثه‌ای کوچک در همسایگی‌اش، داستان را به پنجاه و اندی سال قبل می‌برد؛ به کودکی او و روایت آن‌چه بر او گذشته تا به این لحظه و این‌جا رسیده است. این رمان قصه می‌گوید و خرده‌روایت‌های زیادی دارد. اثری که در آن جغرافیای اسکاندیناوی، تأملات فلسفی و گسست‌های عمیق شخصی و اجتماعی، انسانی ساخته که می‌خواهد دور از همه چیز باشد. یکی از دلایل شهرت جهانی این کتاب، به همین ایده مهم بازمی‌گردد که نویسنده مطرح می‌کند: آیا می‌توان تنهایی را ستایش کرد؟ یا درنهایت تنهایمان خواهند گذاشت؟

    


پشت درخت توت

رمان «پشت درخت توت»، نوشته احمد پوری را نشر نیماژ منتشر کرده است.  رمان پشت درخت توت درباره نویسنده‌ای است که مدتی از خانه و خانواده دور شده تا به خانه متروک پدرش برود و به‌رغم دلواپسی همسر و اصرار پسرش برای ماندن، در آرامش فقط بخواند و بنویسد. پس از این‌که نویسنده به خانه متروک پدرش می‌رود با موجوداتی روبه‌رو می‌شود که پیشتر در درون او بوده‌اند و حالا یکی‌یکی سر و کله‌شان از پشت درخت توت پیدا می‌شود. حالا مرد نویسنده و ما می‌توانیم این موجودات را به‌وضوح ببینیم و آن‌ها هم‌اکنون زندگی مستقل خودشان را آغاز و قصه خود را برای نویسنده روایت می‌کنند. یکی از این شخصیت‌ها زنی به نام نسرین است. زنی که همه چیز حتی خوشبختی برای او ممنوع است و درواقع قهرمان داستان است. باقی رمان با روایت حمید و نامه‌نگاری‌هایش برای معشوقه‌اش، مهری و سپس ازدواجش و بعد بیماری سعید و رفتن حمید به همراه سعید به بریتانیا برای درمان بیماری‌اش ادامه می‌یابد.