تلاشی ناموفق برای نجات زنان
راهی که به ترکستان میرود
«جاده قدیم»، نقطه شروع خوبی است برای مطرح کردن مساله تعرض و تجاوز به زنان، به این که قانون در جای خودش، بنا به وظیفه، به دنبال مجرم هست، همچنان که در فیلم هم دیده میشود. اینکه خانواده باید قربانی را بپذیرند و از او حمایت کنند، چون این اتفاق، بلا و مصیبتی است که ناخواسته و به زور بر او رفته است و زن، هیچ تقصیری در این اتفاق ندارد. منیژه حکمت خواسته نشان بدهد که تجاوز، نه فقط به جسم یک زن آسیب میزند، بلکه روح و روان او را هم در هم میریزد و موجب نوعی فروپاشی در او میشود. مینو حق دارد انکار کند حکمت در روایت خود، اساسا کاری به مقصر ندارد، بلکه میخواهد تاثیر تجاوز و تعرض را بر قربانی و اطرافیانش نشان دهد
آذر فخری، روزنامهنگار
فیلم: جاده قدیم
نویسنده و کارگردان: منیژه حکمت
بازیگران: آتیلا پسیانی، مهتاب کرامتی، ترلان پروانه، محمدرضا غفاری، شیرین یزدانبخش، لیلی رشیدی، هدی زینالعابدین، بهناز جعفری و...
پلاتوی اول:
منیژه حکمت، مولف-کارگردانی است که پیش از «جاده قدیم» ، دو فیلم بلند داستانی «زندان زنان» و «سه زن» را با محور قرار دادن زنان، اکران کرده است.
«جاده قدیم» بهعنوان فیلمی در حد و اندازههای «سینمای بدنه»، فیلم پر بازیگری است که مهتاب کرامتی در نقش اصلی و یک دوجین بازیگر سرشناس دیگر از آتیلا پسیانی و بهناز جعفری گرفته تا شیرین یزدانبخش مادر این سالهای سینمای ایران و پرویز پورحسینی از پیشکسوتان و محمدرضا غفاری و ترلان پروانه از تازه آمدهها در آن حضور دارند.با این تعداد از بازیگران مشهور و نیز استفاده از آهنگسازی چون کریستف رضاعی، انتظار داریم، فیلم استانداردهای لازم را داشته باشد. اما ...
پلاتوی دوم:
مینو، زنی 45 ساله؛ همسر، مادر و رئیس بانک است. او زنی است با شخصیت قوی و موثر هم در خانواده و مثلا در برابر پدربزرگ (پرویز پورحسینی) و هم در بانک در برابر مشتریانی که به هر نحوی، حتی با رشوه دادن، سعی در اغوا کردن او و گرفتن وامهای میلیاردی دارند. او زنی است که در برابر هر فساد و عمل غیراخلاقی میایستد و در عین حال در تلاش است مشکلات اطرافیان خود را حل کند.
همین زن، شب عید، دیروقت، سوار ماشینی میشود تا به خانه برسد. همه در خانه منتظر او هستند تا پای سفره هفت سین، سال را نو کنند اما مینو به خانه نمیرسد. او که به هر حال زن خوش بر و رویی است، توسط راننده، دزدیده شده، به بیابانهای اطراف جاده قدیم برده میشود، به او تعرض میشود و چون مقاومت میکند، به شدت آسیب میبیند و مجروح میشود.
از اینجا به بعد، مینو، آن زن قوی و پر تحرک، ناپدید میشود. او نه میخواهد، نه میتواند و نه اجازه میدهد که مشکلش حل شود. از همان ابتدا، با وجود تمام شواهد، مساله تجاوز و تعرض را انکار میکند. دچار فروپاشی میشود و خود را در اتاق، حبس میکند. او در حالی که به شدت احساس آلودگی میکند؛ مدام خود را میشوید و شستن و تمیز کردن بدن خودش، به تمام خانه سرایت میکند. مینو، به خاطر آسیبی که از یک مرد دیده، از همسر خود (آتیلا پسیانی) هم دوری میکند و اجازه نمیدهد همسرش به او نزدیک شود.اجازه نمیدهد در مورد این ماجرا صحبتی شود. اجازه نمیدهد وکیلی، پی این کار را بگیرد و حتی شکایتی از راننده متجاوز که سابقهدار هم بوده، ندارد.
چنین رفتارهایی شاید در نگاه اول، از یک زن با چنان شخصیت قوی و موثری، دور از انتظار باشد؛ اما منیژه حکمت خواسته نشان بدهد که تجاوز، نه فقط به جسم یک زن آسیب میزند، بلکه روح و روان او را هم در هم میریزد و موجب نوعی فروپاشی در او میشود. مینو حق دارد انکار کند. او خود را شایسته چنین اتفاقی نمیداند. چرا باید این اتفاق برای او بیفتد و برای همین مدام انکار میکند و راه هر گونه کمک و همدلی را خانوادهاش میخواهند برایش انجام دهند، میبندد.
پلاتوی سوم:
اما... اما حکمت در ساختن و نشان دادن این شخصیت، چندان موفق نبوده است. حتی زمانی که متقاضی وام میلیاردی با عصبانیت از بانک بیرون میزند و بعد ماجرای تعرض اتفاق میافتد، در ایجاد تعلیق در مورد دست داشتن او در این ماجرا، چندان موفق نیست. که البته شاید اگر مقصر همان متقاضی وام بود، داستان بهتر پیش میرفت. هر چند، حکمت در روایت خود، اساسا کاری به مقصر ندارد، بلکه میخواهد تاثیر تجاوز و تعرض را روی قربانی و اطرافیانش نشان دهد که در این مورد هم داستان چندان پرکشش نیست؛ شاید تماشاگر از این که همسر مینو، مساله را میپذیرد و نوع نگاهش به این اتفاق، بسیار روشنفکرانه و دور از انتظار است، اما حتی در او هم حسی درمیمیک رفتارهایش نمیبینیم که هم نشان از تاثر مردی باشد که به هر حال به ناموسش، تعرض شده و هم زن را صرفا قربانی، و نه گناهکار میداند. همسر مینو، بهعنوان مردی که مساله را درک میکند، باید اصرار بیشتری برای بهبود او میکرد. نه فقط همسر که فرزندان و اطرافیان هم، واکنش خیلی جدی در این مورد نشان نمیدهند. انگار برای حکمت همین که نشان بدهد این بار زن قربانی، از سوی خانواده پذیرفته و نه طرد میشود، کافی است.
اما این پذیرش هم برای خودش آدابی دارد. ما بهعنوان تماشاگر باید این آداب را ببینیم؛ چون این فیلم قرار است ما را از آن «جاده قدیم» تفکرات و قضاوتهای سخت و رفتارهای طرد و حذف کننده نسبت به زن قربانی، بیرون بیاورد و وارد وادی جدیدی از تفکر و قضاوت کند. اما همین که ما را به سر دوراهی میرساند، رهایمان میکند.
در طول فیلم، این خود مینو است که با خودش درگیر است و ناگهان، گویی با امدادی غیبی از جای برمیخیزد و برای کمک به دیگران راهی میشود؛ جلوی خلافکاری در بانک را میگیرد، جلوی سقط جنین عروسش را میگیرد. انگار او فقط و باید به دیگران کمک کند و قرار نیست از کسی کمک بگیرد. حتی در نهایت، وقتی ماجرا را میپذیرد، این خود اوست که به مشاور مراجعه میکند. آنهم در حالیکه تا حدودی حالش بهتر شده و به راحتی میتواند در مورد ماجرایی که بر سرش رفته است، حرف بزند. قاعده این است که چنین قربانی، وقتی دچار رنج و عذاب و فروپاشی است، مشاوره شود، اما مینو، با قاطعیت و محکم میرود که داستانش را برای مشاور تعریف کند؛ در موقعیتی که احتمالا به کمک کمتری نیاز دارد.
پلاتوی چهارم
منیژه حکمت، در پرداختن به مسائل زنان، همیشه جسور بوده است و نگاه خاص و ویژه ای دارد. فیلم «زندان زنان» شاید بهترین نمونه از کارهای او در این کورد است. این که «زن» هر جا و در هر مقامی که باشد، باید بسیاری مسائل ناخشنود کننده را تحمل کند.
اما رویکرد «جاده قدیم» رویکردی نواندیشانهتر است. این که خانواده زن قربانی، او را میپذیرند و میخواهند به او کمک کنند تا خودش را بیابد. اما فیلم با استفاده از چندین بازیگر مطرح، چندان خوشساخت و تاثیرگذار از کار درنیامده است. صحنههای کابوس دیدن و حمام کردن و شستن، بیش از اندازه زیادند و حوصله سر بر. شستن و میل به پاکیزگی مدام، در اغلب زنان مورد تعرض واقع شده، دیده میشود؛ این که احساس میکنند بهشدت آلوده و ناپاک شدهاند و باید یک جوری از شر این ناپاکی که بر آنها رفته است، خلاص شوند. اما ریشه این میل شدید به شستوشو، در ذهن آنهاست و این ذهن و ذهنیت است که باید ترمیم شود. در حالیکه اصرار و تلاشی از سوی خانواده در این مورد دیده نمیشود. حرفش هست، اما فقط در حد پیشنهاد؛ انگار که تمام خانواده، همانقدر که از پدربزرگ میترسند، از مینوی دلسوز و مهربان هم میترسند. شاید همه مقهور قدرت ذاتی این زن شدهاند و مطمئن هستند که او خودش بالاخره راه چاره را پیدا خواهد کرد.شاید.
پلاتوی آخر
«جاده قدیم»، نقطه شروع خوبی است برای مطرح کردن مساله تعرض و تجاوز به زنان. به این که قانون در جای خودش، بنا به وظیفه، به دنبال مجرم هست، همچنان که در فیلم هم دیده میشود.
اینکه خانواده باید قربانی را بپذیرند و از او حمایت کنند، چون این اتفاق، بلا و مصیبتی است که ناخواسته و به زور بر او رفته است و زن، هیچ تقصیری در این اتفاق ندارد. در حالیکه فعلا در جامعه ما، به طورعام، مساله برعکس است و هر زن و دختری که مورد تجاوز قرار میگیرد، به ناگهان محو و ناپدید میشود، آنهم از سوی خانواده خودش که دیگر او را مایه بیآبرویی میدانند.
«جاده قدیم» تلاش میکند تعریف دیگری از «آبرو» در این زمینه بدهد. تلاش میکند به تماشاگر بپذیراند که «زن» در این ماجرا صرفا یک قربانی است و وضعیتی که برای او پیش آمده هیچ تاثیری در آبروی خانواده ندارد. این «زن» نیاز به همدلی و درمان دارد، نه حذف و طرد، و دوباره قربانی شدن.
«جاده قدیم» تلاش میکند، اما این تلاش چندان، نه به چشم و نه به دل، نمینشیند.
دیدگاه تان را بنویسید