یادداشتی بر کلاسیک عاشقانه آشنا
سایه بیاقتدار بابا لنگ دراز
آبان مصدق
بابا لنگ دراز کتاب نامآشنایی برای خوانندگان ایرانی است و این آشنایی در ایران بهویژه بهخاطر انیمیشن به یاد ماندنی آن در دهه 60 است. کتابی که جزء کلاسیکهای ادبیات جهان محسوب میشود، اما در زمانه خودش کتابی بهشدت فمینیستی به حساب میآمد و از نظر فرم پیشتاز و نو محسوب میشد. بابا لنگ دراز حکایت دختری یتیم است و همین انتخاب شخصیت در زمانهای که نوشته شده، یعنی قرن بیستم، آن را شاخص میکرده است. زیرا نه تنها قهرمان داستان یک دختر است، بلکه انتخاب طبقه اجتماعی برای این قهرمان، نوعی تابوشکنی بوده است. جین وبستر خود، از طرفداران جنبش فیمنیست بوده و ردپای این تفکر را میتوان در آثارش و بهویژه مشهورترین اثرش، یعنی بابا لنگ دراز به وضوح یافت. بابا لنگ دراز در زمانهای نوشته شده که قهرمانان کتابها همچنان از طبقه مرفه انتخاب میشدند و در واقع تنها قصه زندگی این قشر از جامعه بوده است که اهمیت داشته و میتوانسته تخیل خوانندگان را با اتصال به رویاهای باشکوه طبقه مرفه تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین جودی ابوت بهعنوان دختری فقیر که در قالب قهرمان یک داستان ظاهر می-شود، تفاوتی بزرگ بین این کتاب و همنسلانش ایجاد میکند. جین وبستر چنان شجاعانه در این مسیر قدم برداشته که قهرمانش را فقط از قشر فقیر جامعه انتخاب نمیکند، بلکه جودی ابوتِ او، دختر بی خانوادهای در پرورشگاه است که حتی اسمش را از روی سنگ قبر برایش انتخاب کردهاند. دختری که چندان زیبا و دلربا نیست و با آداب و رفتارهای یک خانم متشخص در جامعه تازه قدم نهاده به مدرنیته ناآشناست. جامعهای که همچنان درگیر القاب و عناوین و نژاد و شجرهنامچه خاندانهای بزرگ و معروف و مرفه است و جین وبستر آگاهانه با آوردن شخصیتی به اسم جولیا پندلتون در کنار جودی ابوت، چنین رویکردی را سخره میگیرد و به آن میتازد. اما برای حذر کردن از خطکشیهای طبقاتی، بابا لنگ دراز را از همین خانواده انتخاب میکند تا متذکر شود که چنین خاندانهایی میتوانند رویکردی متفاوت نیز داشته باشند. بررسی پرداخت ظاهر جودی ابوت توسط نویسنده، نشان از نقد شدید جین وبستر به ظاهرهای کلیشهای زنانه در آن دوران دارد که باز هم از اندیشههای فیمنیستی او نشأت میگیرد.
جودی ابوت نه تنها دختر زیبا و دلربایی نیست، بلکه به رعایت رفتارهای دخترانه بیتوجه است و تاحدودی خطکشی بین زن و مرد را نادیده میگیرد و علایق به ظاهر سبکسرانه، اما طبیعی و واقعی و بدون پردهپوشی دارد. قائم به ذات بودن شخصیت جودی ابوت، بدون داشتن شجرهنامچه بلندبالا، نوعی تعلیم زنان و دختران است که بتوانند به «خود» متکی باشند و با همین «خود» واقعی و بدون پیشوند و پسوند، جایگاهشان را در جامعه تعیین و تثبیت کنند. جودی ابوت دختر کامل و رویاییای نیست، بلکه خطاها و اشتباهات فراوانی دارد و جین وبستر تلاش کرده که همه وجوه شخصیت زنانه را طبیعی و بدون شرم از بروزشان، معرفی کند. اما نکته قابل انتقاد پیرنگ داستانی جین وبستر این است که برای جودی داستانش یک منجی به اسم بابا لنگ دراز در نظر گرفته است. بابا لنگ درازی که جودی را از پرورشگاه بیرون میکشد و به دانشگاه میفرستد. البته بابا لنگ درازی که چندان میانه خوبی با دختران نداشته و پیش از آن فقط پسران پرورشگاه را به دانشگاه میفرستاده که این خود نوعی نقد نویسنده به تبعیض میان زنان و مردان است.
بابا لنگ دراز تا پایان داستان همانطور که از چشم جودی ابوت پنهان است، از چشم خواننده نیز پنهان می-ماند و وجود اسرارآمیزش فاش نمیشود. این یعنی فاصله گرفتن از نظرگاه دانای کل که باز هم در زمانه خودش نوعی پیشتازی در فرم نوشتن محسوب میشده است. یعنی خواننده همانقدر از بابا لنگ دراز میداند که جودیِ داستان میداند و خواننده تنها میتواند با زاویه دید جودی ابوت با داستان پیش برود. اما در پایان داستان، بابا لنگ دراز به شکل همان شاهزاده سیندرلا ظاهر میشود. شاهزادهای که دخترک یتیم و زیبا و مورد ظلم و خاکسترنشین قصه را به قصر رویاها میبرد تا خوشبخت شود. جودی ابوت نیز با بابا لنگ دراز برازنده که شباهتی در ظاهرش با شاهزاده سیندرلا دارد، از فلاکت و بدبختی پرورشگاه بیرون میآید تا به دانشگاه برود و در نهایت بانوی قصر جرویس پندلتون خوشظاهر شود و پایان خوش داستان، خوشبختی جودی ابوت یتیم در میان ثروت بیحد خاندان پندلتونِ مورد انتقاد است. بنابراین پایان داستان به قائم به ذات بودن شخصیت جودی ابوت لطمه وارد میکند، دخترکی که در تمام طول داستان بهخاطر دین به بابا لنگ دراز خیلی از کارها را انجام میدهد یا انجام نمیدهد و گویا در نهایت به خوشبخت بودن در ثروت خاندانهای مرفه صحه گذاشته میشود.
اما بابا لنگ دراز در قالب و فرم نیز منحصر به فرد بوده است؛ انتخاب شیوه نامهنگاری برای داستان که روند پیشرفت داستان را به نامههای جودی ابوت به بابا لنگ دراز محدود میکند، نوعی شیوه تازه است که جین وبستر ریسک استفاده از آن را نه تنها به جان خریده، بلکه به خلاقیت خودش در این شیوه صحه گذاشته است. راوی نامههایی را به مخاطبی خاموش مینویسد. مخاطبی که هیچ اطلاعاتی از آن به خواننده نمیدهد، جز آنکه او مردی پولدار و احتمالا بلندقد و خیّر است. با این حال، جودی ابوت نسبت به سیندرلا شخصیتی مدرنتر و مستقلتر دارد و در نتیجه محبوبیت بیشتری بهدست آورده است، زیرا با وجود داشتن یک منجی، انفعال شخصیت سیندرلا را ندارد. نکته دیگر این است که اگر چه خواننده هیچ چیزی درباره بابا لنگ دراز نمیداند، اما این شخصیت غایب و بینشانه، یکی از شخصیتهای محوری داستان را میسازد که گاه سایه مقتدر پدرانهاش شکسته میشود تا باز هم نقدی باشد بر حاکمیت پدرسالاری.
بابا لنگ دراز را محسن سلیمانی ترجمه کرده و نشر افق آن را در رده کتابهای کلاسیک عاشقانه منتشر کرده است.
دیدگاه تان را بنویسید