در باب فراموشی نظریه نوین تئاتر در ایران
نیاز تئاتر به «معجونی» برای گیشهزدایی
سید حسین رسولی
یکی از کارهای مهم نویسندگان و پژوهشگران تئاتر توجه به گروههای تئاتری پیشرو و همچنین تاریخنگاری و پژوهش در این زمینه است اما این امر یکی از حلقههای مفقوده تئاتر ایران است. یکی از گروههای موفق و تاثیرگذار ایرانی هم گروه تئاتر لیو است. کارهای فراوانی در تماشاخانههای تهران در سال جاری دیدیم ولی نمایشهای «شهر ما» و «آشپزخانه» به شدت متفاوت بودند زیرا که تولید کارگردانی کهنهکار و همچنین حاصل پژوهش و دراماتورژی گروهی بودند. نشست خبری گروه تئاتر لیو با حضور حسن معجونی (سرپرست)، رضا بهبودی (از اعضای اصلی گروه تئاتر لیو) در روز سهشنبه (۱۰ دیماه) ۱۳۹۸ در فروشگاه کتاب فرهنگان برگزار شد. گروه تئاتر لیو با حضور معجونی و بهبودی جریانی را در این دو دهه پیش بردهاند که باعث دلگرمی اهالی تئاتر و فرهنگ شده است. آنان نه تنها اجراهای با کیفیتی روی صحنه بردهاند بلکه در زمینه آموزش و پژوهش نیز گامهای محکمی برداشتهاند و یکی از مهمترین دلایل اهمیت گروه لیو توجه به جوانان باانگیزه است. جالب است که معجونی در نشست خبری مذکور گفت: «در زمانی که بحث تئاتر خصوصی مطرح شد، گفتیم به صورت مستقل عمل میکنیم و از کسی پول نمیگیریم تا خواستههای پدر را هم نادیده بگیریم و کار خود را انجام بدهیم. آن موقع به یک صورت میجنگیدیم و اکنون به صورت دیگر.» او با اشاره به اینکه «الان مقوله اجرا تغییر کرده و میآیند یک ماه اجرا بروند تا خوب پول دربیاورند» گفت: «زمانی از تئاتر به سینما فرار میکردند ولی اکنون از سینما هم به تئاتر میآیند چراکه خوب پول درمیآورد. البته خدا را برای این موضوع شکر میکنیم ولی همه چیز پول در آوردن نیست.» این بازیگر تئاتر و سینما خاطرنشان کرد: «اکنون آموزشگاهها نیز به همین صورت عمل کرده و برای پول درآوردن روز به روز شیوههای جدیدی را برای جذب مخاطب درنظر میگیرند. میگویند رویکردمان آموزش است اما به نوعی پول درآوردن مسئله آنهاست.» این رویکرد معجونی نشان میدهد او به «تئاتر به مثابه تئاتر» بیشتر از هر چیز دیگری اهمیت میدهد و همین نگاه باعث شده است تا گروه لیو همچنان نقش مهمی در جریان هنری تئاتر ایران داشته باشد. جالب است که این بازیگر و کارگردان در ادامه صحبتهایش اضافه میکند: «اگر دست من بود، خیلی جاها را تعطیل میکردم ولی متاسفانه دست من نیست. پول درآوردن بد نیست اما نباید فراموش کنیم خیلی از مخاطبان ما دانشجویانی هستند که پول ندارند بلیت تئاتر بخرند. میتوان نمونههایی را نشان داد که خوب کار کردند، پول هم درآوردهاند.» توجه به دانشجویان و طبقات محروم در گفتههای معجونی بسیار مهم است. او نشان داده است که تمام توان خود را میگذارد تا بتواند جوانان را به جریان حرفهای معرفی کند و «آموزش، پژوهش و اجرا» را به یکدیگر گره میزند؛ دقیقا همان چیزی که سالهاست در ایران جایی ندارد. متاسفانه تاریخنگاری در تئاتر ایران ناچیز بوده است و باید بیشتر به این مسائل بپردازیم. معجونی در گفتوگویی که با او داشتم، گفت: «من امروز از تئاتر خودمان ناامید شدهام که اسم آن همان تئاتر خصوصی و غیردولتی است و از قضا خود من هم از جمله آتشبیاران این معرکه تجاری بودم. اصلاً باورم نمیشود که امروز شاهد چنین تئاترهایی هستیم. اغلب تئاترها تبدیل به کالاهای تجاری شدهاند. آموزش تئاتر هم تبدیل به دکانهای تجاری شدهاند». این گفتهها نشان میدهد که در تئاتر ایران پول و کاسبکاری، جای فرهنگ و تئاتر به مثابه تئاتر را گرفته است و زنگ خطر باید به صدا در بیاید.
دانشگاههای ایران توجه چندانی به گروههای تاثیرگذار ندارند و وقت آن رسیده است که نویسندگان، روزنامهنگاران و پژوهشگران مستقل دست به تاریخنگاری و هستیشناسی اکنون بزنند و گروههای تاثیرگذار تئاتر چون تئاتر لیو را محور پژوهشهای خود قرار بدهند
گروه تئاتر لیو و تمرکز بر اجرا
گروه تئاتر لیو اینگونه خود را معرفی میکند: «در فضای «متنمحور» جامعه تئاتری ایران، ایده تشکیل گروه لیو توسط محمد حسن معجونی، مریم مجد و ندا رضویپور با هدف «تمرکز بر اجرا» شکل گرفت.» در ادامه میخوانیم: «گروه لیو به دنبال ارتباط قویتر با مخاطب و مشارکت اوست. از دید این گروه مخاطب فقط مصرفکننده نیست، بلکه همکار است. در حالی که بیشتر فعالیتهای تئاتری در ایران دولتی هستند، دورنمای گروه لیو رسیدن به تئاتری مستقل است. آموزش یکی از مهمترین ارکان گروه است که شامل آموزشهای درونگروهی، آموزشهای هنری به علاقهمندان و آموزش مخاطب میشود.» گروه لیو از تولید متن دور شده و تمرکز خود را بر اجرا و دراماتورژی گروهی گذاشته است. آنان تلاش میکنند تماشاگری خاص خود را نیز تربیت کنند و بیشترین بهره و استفاده را از جوانان ببرند. این نکتهها به خوبی اهداف گروه لیو را مشخص میکند. محمد حسن معجونی تلاش دارد از تئاتر دولتی و رانتی دور شود و گروهی مستقل ایجاد کند؛ این کار تلاشی هدفمند و کلیدی است زیرا که وی به سوی زیباییشناسی و مسائل شخصی خود و تماشگرانش خواهد رفت. معجونی در گفتوگویی عنوان میکند: «مقوله آموزش برای ما همیشه مقوله مهمی بوده است اما ماجرایی که برایم ناکام ماند، اجرا در شهرستانها بود. مقوله شهرستان همچنان برای ما مهم است و حالا تمرکز بیشتری روی این موضوع داریم... مقوله آموزش برای ما بسیار مهم است ولی از آنجایی که آدم کاسبکاری نیستم، متاسفانه آکادمی «لیو» تعطیل شد. قصد دارم در قالب فستیوال و همچنین کارهایی که تولید و اجرا میکنم، دغدغه آموزش را دنبال کنم». پیش از این نیز، اغلب گروههای تئاتری، بحث آموزش و تولید کارگاهی را پیش کشیدهاند ولی نتیجه کار آنان جالب توجه نبوده و بیشتر شبیه به بازار مکاره و منبعی به منظور کسب درآمد بوده است. حضور موثر معجونی در عرصه کارگردانی تئاتر را نباید از یاد ببریم زیرا که حدود ۲۰ سال گذشته آثار متنوع و مختلفی را از تئاتر بزرگسال گرفته تا تئاتر عروسکی و آثار کودک و نوجوان و همچنین «میکروتئاتر» و «مونولوگ»، روی صحنه برده است. معجونی با کارگردانی و بازی در مونولوگ «در مضار توتون» به نویسندگی آنتوان چخوف در تئاترشهر آغاز کرد و سپس آثاری چون «پای دیوار بزرگ شهر»، «ستوان اینشمور»، «ابر صورتی»، «حشره»، «فلیک»، «شهر ما»، «آشپزخانه» و... را اجرا کرد. برگزاری برنامههای پژوهشی گروه تئاتر لیو چون «آشنایی با کارگردانان نوگرای تئاتر جهان» و همچنین برگزاری فستیوالهای «مونولیو» و «میکروتئاتر» به عنوان کارهای موثر وی شناخته میشود. حسن معجونی و گروه تئاتر «لیو» باعث شکلگیری تماشاخانهای خصوصی به نام «هامون» در شهر رشت شدند زیرا که اغلب گروههای تئاتری در مرکز مستقر شدهاند و تئاتر شهرستانها و حاشیهای فراموش شده است این اقدام باعث شد تا جریان تئاتر خصوصی با نگاهی تئاتری و فارغ از پارامترهای کلیشهای تئاتر گیشهمحور و همچنین رو به رشد در شهری غیر از پایتخت آغاز شود. معجونی با توجه ویژهای که به نسل جوان و آموزش این نسل دارد گروه «لیو سایه» و مدرسه «تئاتر لیو» را هم راهاندازی کرده است. یادم میآید که تماشاخانه ایرانشهر وقتی با تلاشهای فراوان آتیلا پسیانی افتتاح شد با اجراهای پرمخاطبی مواجه نبود تا اینکه نمایش «به خاطر یک مشت روبل» به نویسندگی آنتوان چخوف و کارگردانی حسن معجونی در این سالن اجرا شد و چیزی حدود ۴ ماه هم به کار خود ادامه داد و باعث رونق این تماشاخانه شد. معجونی توجه ویژهای به آثار آنتوان چخوف روس دارد و کارهای فراوانی از این نویسنده چون «سه خواهر» را اجرا کرده است ولی یک کار جالب توجه هم با متنهای چخوف کرده که آن هم اجرا به زبان گیلکی نمایشنامه «خواستگاری» است.
گروه لیو از تولید متن دور شده و تمرکز خود را بر اجرا و دراماتورژی گروهی گذاشته است. آنان تلاش میکنند تماشاگری خاص خود را نیز تربیت کنند و بیشترین بهره و استفاده را از جوانان ببرند
پیش به سوی هستیشناسی اکنون
جرالد رابکین در «نظریه نوین تئاتر: در انتظار فوکو» مینویسد: «دهه ۱۹۷۰ دههای بسیار زایا در تئاتر تجربی آمریکا بود، اما واژگانی که در تفسیر انتقادی آن به کار میرفت کلا رضایتبخش نبود. حتی منتقدان سطح بالا نیز اغلب به الگوی روزنامهنگاری مسلط، که گزارش مصرف بود، تن میدادند و احکامی مطلق درباره کامیابی یا ناکامی زیباشناختی صادر میکردند.» این وضعیت در ایران نیز شکل بغرنجتری به خود گرفته بود ولی چند سالی میشود که نویسندگان تئاتری با نظریههای نو آشنا شدهاند و تلاش میکنند تئاترهای روی صحنه و گروههای تئاتری را بر اساس واژگان و تفاسیر انتقادی بررسی کنند. البته تئاتر اروپا همیشه پیشرو بوده است و یکی از دلایل آن نیز تولید کتابهای نظری و چاپ یادداشتهای کارگردانان است که این امر در ایران غایب است مثلا کر الام، کتاب «نشانهشناسی نمایش و درام» و پاتریس پاوی کتاب «زبانهای صحنه» را منتشر کردند که هر یک به نوبه خود تاثیرگذار بودند و در حال حاضر هم در ایران یا به طور کامل یا بخشهایی از آنها ترجمه شدهاند؛ در حالی که کتابهای پژوهشیای چون «تفسیر گذشته تئاتر» (دانشگاه آیوا) و «صحنههای هراس» (دانشگاه ایندیانا) در فضای آکادمیک آمریکا منتشر میشوند در ایران شاهد ترجمه آثار غربی هستیم نه پژوهش جدی. گویا ما «اکنون» را فراموش کردهایم! میشل فوکو با طرح نظریه «هستیشناسی اکنون» کار مهمی در تاریخ اندیشه صورت داده است که میتواند الگوی خوبی برای ما در ایران باشد. ما شکل و شمایل اجرای گروههای تئاتری چون گروه تئاتر لیو را ثبت نکردهایم و پژوهشهای ناچیزی در این زمینه انجام دادهایم و قطعا باید در این زمینه احساس خطر کرد زیرا که تئاتر ما از نظریه و پژوهش خالی شده است. ما معمولا به گروههای فعال و تاثیرگذار اکنون خود توجه نمیکنیم زیرا که لحظه حال را از یاد بردهایم. به نظر میرسد، دانشگاههای ایران توجه چندانی به گروههای تاثیرگذار ندارند و وقت آن رسیده است که نویسندگان، روزنامهنگاران و پژوهشگران مستقل دست به تاریخنگاری و هستیشناسی اکنون بزنند و گروههای تاثیرگذار تئاتر چون تئاتر لیو را محور پژوهشهای خود قرار بدهند.
دیدگاه تان را بنویسید