یادداشت
یادداشتی بر فیلم و فرمالین
کالبدشکافی روایت در سینما
آبان مصدق
«فیلم و فرمالین» با عنوان فرعی کالبدشکافی روایت در سینما، عنوان کتابی است از رضا کاظمی که بهتازگی در نشر مرکز منتشر شده است. نویسنده در دیباچه کتاب اشاره کرده که این اثر میکوشد طیف وسیعی از خوانندگان را مخاطب خود قرار دهد؛ از علاقهمندان ساده سینما تا منتقدان فیلم و از مشتاقان فیلمنامهنویسی و فیلمسازی تا فیلمنامهنویسان و فیلمسازان. این کتاب در گام نخست میخواهد تماشای فیلم را بهعنوان «یک تجربه لذتبخش بیبدیل و ناب» عرضه کند و اولویت مهمش را انتقال «لذت منحصربهفرد سینما» دانسته است، اما بحث اصلی کتاب، آنطور که از عنوان فرعیاش هم برمیآید، روایت و عناصر بنیادین آن در سینماست: «تجزیه یا کالبدشکافی یک فیلم به عناصری مثل پیرنگ، زمان، مکان، شیوههای ایجاد کنشمندی و کشش دراماتیک، پایانبندی و... دو کارکرد درهمتنیده دارد: در یک روند مهندسی معکوس، آشنایی با این عناصر میتواند برای علاقهمندان به فیلمنامهنویسی و فیلمسازی در آفرینش یک روایت سینمایی سودمند باشد و دوم، منظری به تحلیل فیلمها و چگونگی رویکرد به آنها میگشاید. بسیاری از فصلهای این کتاب میتوانند چنان گسترش یابند که بهتنهایی کتابی سنگین و پرورق را شکل دهند، اما نیتم از نگارش و تدوین این سرفصلها، رسیدن به شناختی موجز و درعینحال مؤثر از اجزای شکلدهنده روایت سینمایی بوده است». کتاب در این راه گاه از روایتهای ادبی هم بهره گرفته تا تصویر کاملتری از موضوع به دست دهد.
موضوعاتی که در فصلهای مختلف کتاب ارائه شدهاند همگی در پیوند با هم هستند و کتاب در ١٣ فصل با این عناوین تدوین شده: «کنشمندی روایت: اتفاق، سیبی است که میافتد»، «جایگاه راوی: خوشا نظربازیا که تو آغاز میکنی»، «مکان و اقلیم در روایت: جا و جغرافیا»، «زمان در روایت: یکی بود یکی نبود»، «پیرنگ در روایت: حدیث نامکرر»، «تعلیق و پیچش: آدرنالین و لذت»، «پایانبندی: تا لحظه مرگ کوزت و مایکل کورلئونه»، «جهانبینی و بنیان متن: فیل در تاریکی»، «شخصیت در روایت: فردی برای تمام فصول»، «نشانه و معنا: رهگذران کوچههای بنبست»، «قرارداد متن: بازی گربه و بیسیم»، «پستمدرنیسم: دود پراکنده شده» و «ضددراماتیک: فراموش کن و سپس شروع کن». در بخشی از فصل دوم کتاب که به جایگاه راوی مربوط است، درباره روایت در سینما میخوانیم: «بسیاری از رویکردهای نبوغآمیز برای گشایش روایت در همان دهههای نخست شکلگیری سینما به کار گرفته شدهاند (مثلا نگاه کنید به نامهای برای سه همسر ساخته جوزف ال.منکیهویتز) اما سینما در ادامه هم فارغ از نوآوری در شیوه روایت نبوده است. لارس فنتریر در فیلم عجیب و ستایشبرانگیز اروپا نمونه والایشیافته آنچه را که در شهر عریان (جولز داسین) ذکر شد به کار گرفته است. در این فیلم دانای کل که انگار بازتابنده ندای درونی ناقهرمان سرگردان و پریشان فیلم است به شکلی پیشگویانه از کنشمندیهای او در ثانیههای هراس و تردید سخن میگوید و هربار پیشبینیهایش (که همراه با ثانیهشماری است) به وقوع میپیوندد. این شیوه رفتهرفته به قراردادی میان مخاطب و متن تبدیل میشود و تأثیر ویرانگر و هولناکش را در سکانس پایانی فیلم بر مخاطب میگذارد.
دیدگاه تان را بنویسید