نگاهی به نمایش «رویای یک شب در نیمه تابستان»
عشق با طعم جادو
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
«رویای یک شب در نیمه تابستان» یکی از مهیجترین و سرگرمکنندهترین نمایشنامه کمدی-فانتزی ویلیام شکسپیر است که این روزها بر صحنه تئاتر مستقل خودنمایی میکند. این نمایش با وجود آنکه برای باورپذیرتر و ملموستر شدن و همچنین قرابت معنایی داشتن با حال و احوال ایرانیها دستخوش یک سری از تغییرات قرار گرفته است تا در عین حال که تلاش میکند درونمایه بدوی و کودکانه و بیپروای خود را حفظ کند، زبان و رفتار شخصیتها را به زمان حال نزدیکتر کند که این بازسازیها خود، جذابیت داستان را دو چندان کرده است. ناگفته نماند که این نمایش در فضایی فانتزی با خلق قصهای از جنها و پریان، سبکها و نوعهای متفاوتی از عشق و ازدواج را در فضایی شاد و مفرح به نمایش میگذارد. بطور خلاصه میتوان گفت داستان این نمایش به زمان آتن و دوران رنسانس باز میگردد. پادشاه آتن، قرار است چله تابستان، شبی که قرص ماه کامل میشود با هیپولیتا که دختری از آمازون است ازدواج کند. البته خود ازدواج دوک آتن با هیپولیتا ماجراهای بسیاری را رقم میزند که در این میان پای جادوی جنیان و پریهای جنگل برای کامل شدن قرص ماه به داستان باز میشود. اما از سویی دیگر چون پادشاه قرار است به مراد دل خود برسد بنابراین به رئیس تشریفات و جشن و سرورهای خود فرمان میدهد تا بزمی را فراهم نماید تا در آن شب نیز جوانان آتنی همچون وی بتوانند خوشگذرانی کنند و به عیش و نوش بپردازند. اما تمام جوانان آتنی از این موضوع خوشحال نیستند؛ لایساندر و دیمیتریوس که از کودکی با هم دوست بودهاند، هردو عاشق هرمیای زیبا دختر همسایهشان هستند که این نیز در خلال نمایش مشکلات عدیدهای را بوجود میآورد. دراین میان نیز پدر هرمیا دو پا را در یک کفش کرده که دخترش باید شب عروسی شاه و در حضور وی با دیمیتریوس ازدواج کند، وگرنه هرمیا را میکشد یا به معبد کاهنان میفرستد که تا آخر عمر همان جا بماند، حال آنکه هیچکس در آن محله آتن نیست که نداند هرمیا از بچگی عاشق لایساندر بودهاست. از اینرو داستان این نمایش شامل صحنههای جذاب و پر تحرک همراه با پخش موسیقی زنده بسیار شادی است که به داستانکهای عاشقانه هر کدام از شخصیتها و رسیدن آنان به معشوقهایشان میپردازد که البته برای جذابیت اثر از شوخیهای رایج امروزی نیز وام گرفته است تا بر لذت نمایش این طنز فاخر بیفزاید. حال آنکه نکته جالب توجه آن است که داستان این نمایشنامه سراسر طنز و شوخی و خلق لحظات کمیک است، لحظاتی که به هیچ وجه به لودگی و ابتذال کشیده نمیشوند و مرز بین کمدی و ابتذال رد جای جای نمایش به درستی رعایت میشود. از منظر روانشناسی باید خاطرنشان کرد این نمایش همچون دیگر آثار فاخر شکسپیر نظیر هملت، شاه لیر، اتللو و... قرار است در کنار نمایش تضادهای درون روانی هر فرد به عنوان مثال تضاد میان عقل و خیالپردازی یا تضاد میان عناصر منطقی و غیرمنطقی که در تجربههای انسانی یافت میشوند، مسیر رشد روانی و به فردیت رساندن آدمی را نیز به معرض نمایش بگذارد. ازاینرو باتوجه به آنکه تم اصلی نمایش برپایه مفهوم و عناصر عشق استوار است به خوبی میتوان مشاهده کرد که هر کدام از کاراکترهای داستان به طور دایم بر سر انتخاب منطق و شور در تقابل هستند. ازاینرو برای آنکه به این کشکش و تقابل فیصله دهند به جادو و جن و پری پناه میبرند. جادویی که از نظر ما پدیدهای است که با عقل و منطق قابل درک نمیباشد و به نوعی نماد عناصر غیرمنطقی و ناخودآگاهی است که در روان انسان جریان دارند. درحقیقت پناه بردن بر همین نیروها است که عشاق داستان را به هر سمت و سویی که تمایل دارند هدایت میکند و عقل و اندیشه را از آنها میرباید.
دیدگاه تان را بنویسید