بهروز فائقیان

نگارخانه آریا این روزها میزبان فصل اول نمایش مجموعه آثاری از هنرمندان نوگرای ایران با عنوان « ریشه‌ها» است. مراد از این نام‌گذاری اشاره به چهره‌هایی در هنر معاصر ایران است که شاید هر یک به نوبۀ خود و به طریقی خاص وجوه مختلف هنرهای تجسمی نوین ایران را شکل داده‌اند. با این وجود بعضی اشتراک‌ها در دسته دستۀ این هنرمندان نیز اشاره به رویکردهایی دارد که تا اندازه زیادی رنگ و بوی بومی و سرزمینی ما را در خود دارند. ارجاع و پی گرفتن فرهنگ عامه و فولکلور یکی از این وجوه است که به اشکال مختلفی در هنر نوگرای ایران جلوه‌های خود را پیدا کرده و حتی تا پدید آوردن جریان‌های قدرتمندی چون نقاشی سقاخانه‌ای هم پیش رفته است. واضح است که پرداختن به چنین رویکردی فرصتی بیشتر از این می‌طلبد، اما حضور سه نمایندۀ شاخص بیان تصویری فرهنگ عامه و فولکلور در فصل اول نمایشگاه «ریشه‌ها» بهانه‌ را برای بازخوانی گوشه‌هایی از این تجربه‌ها فراهم کرده است. 

هوشنگ پزشک‌نیا و دغدغه‌ای پایدار در بازتاب فرهنگ عامه

محتوای مردم‌نگارانة بخش قابل‌توجهی از آثار هوشنگ پزشک‌نیا، اعتنای ویژه‌ای را به این وجه از تجربه‌های هنری او می‌طلبد. این خصلت شاید نه به شکلی روشمند و متمرکز، اما در قالب دغدغه‌ای پایدار و البته در لایه‌های متعدد در نقاشی‌های او رخ نشان می‌دهد. این رویکرد طیف متنوعی از آثار او را شامل می‌شود؛ از پرتره و  طبیعت بیجان تا دورنماها و چشم‌اندازهای شهری و روستایی. بخش عمده‌ای از جلوه‌های بصری هنر پزشک‌نیا را این روزها از خلال نقاشی‌هایی که در جنوب ایران خلق کرده (1325 تا 1337) به‌جا می‌آوریم، اما برخلاف این‌که جنبه‌های مردم‌نگارانه آثار او را معمولاً به تأثیرپذیری از این اقلیم نسبت می‌دهیم، پزشک‌نیا پیش از آن هم ، از جمله در پرتره‌ «آ سید علی» (1321) ، که در درکه تهران رسم کرده،  همچنین در تک‌چهره‌ای دیگر با عنوان « ملأ»، بیشتر از آنکه در قید چهره‌پردازی و شخصیت‌سازی باشد، نشان می‌دهد که مشخصاً به چگونگی پوشش و آرایش سوژه 

متمرکز است. 

واضح است که پزشک‌نیا به عنوان هنرمندی از نسل اول مدرنیست‌ها، حتی در پرداختن به این موضوعات هم بیان تصویری نوینی را جستجو می‌کند  و این جستجوگری در بیان در کارهایش به یک مشخصه تبدیل می‌شود- اما پیشینه حضور او در مکتب کمال‌الملک هنوز رگه‌هایی از جهان‌بینی این مکتب را با خود دارد. پزشک‌نیا در نقاشی‌هایی چون « نمد مالی»، « مطرب‌ها»، همین‌طور در سری «پیرمرد» ها (1349) دغدغه‌های مردم‌نگارانه‌اش را در تداوم ناتورالیسمی از جنس «رمال» و « عمو صادق شیرازی» کمال‌الملک، اما در اجرایی تجربی پیش می‌برد.  نقاشی آب مرکبی« وغ وغ ساهاب» پزشک‌نیا در ادامه همین تجربه‌های بصری شکل می‌گیرد؛ فروشنده دوره‌گرد اسباب‌بازی در پلان اول رو به روی ما و پشت سرش خیل کودکان مشتاق اسباب‌بازی‌ها، همه با پوست تیره و بر زمینه‌ای از معماری جنوب ایستاده‌اند. 

پزشک‌نیا در نقاشی‌هایی چون « نمد مالی»،  «مطرب‌ها»، همین‌طور در سری «پیرمردها» دغدغه‌های مردم‌نگارانه‌اش را در تداوم ناتورالیسمی از جنس «رمال» و « عمو صادق شیرازی» کمال‌الملک، اما در اجرایی تجربی پیش می‌برد.  نقاشی آب مرکبی«وغ وغ ساهاب» پزشک‌نیا در ادامه همین تجربه‌های بصری شکل می‌گیرد

مارکو گریگوریان؛ مدرنیستی دلبسته به مظاهر فرهنگ 

مارکو گریگوریان دیگر هنرمند نوگرای ایران هم به لحاظ تجربه‌های تصویری دست کم در یک دوره شاخص از فعالیت هنری‌اش مشخصاً تحت تأثیر مظاهر به کار گرفته شده در زندگی روزمره مردم ایران قرار می‌گیرد. او با استفاده از مصالح متداول، به خلق آثاری با نان سنگک، دیزی و از این دست مظاهر فرهنگ بومی ایران می‌پردازد و این عناصر را تا آن اندازه اصالت می‌بخشد که در واقع به جای نقاشی کردن، این اشیاء را مستقیماً بر بوم‌هایش نصب می‌کند و به نمایش می‌گذارد.  گریگوریان در این وجه از فعالیت‌های هنری‌اش تا آن اندازه جدیت داشت که به تحقیق در مورد هنرهای فولکلور ایران هم اهتمام می‌ورزد. او در ضمن، مقالاتی در مورد هنرمندان  و این شیوه نوشت و کارهایشان را در نشریات چاپ کرد و از این طریق توجه عموم و دولت را به هنر بومی جلب کرد. سرانجام با گردآوری آثار این هنرمندان از شهرهای مختلف و قهوه خانه‌ها، نمایشگاهی در «خانه ایران در پاریس» برگزار کرد که سخت مورد استقبال قرار گرفت. خود مارکو می‌گفت: من همیشه در نوک پیکان «جریان نوگرا» بودم و علاقه‌مند به سنت و زندگی مردم ایران، چون همیشه ما از سنت به سمت نوگرایی می‌رویم.  علاقه‌مندی گریگوریان به جنبه های مردم‌نگارانه در هنر های تجسمی حتا در سال‌های پایانی عمر ادامه پیدا می‌کند و در دهکده‌ای که در حوالی ایروان ارمنستان زندگی می‌کرد، کارگاه قالیبافی راه‌ انداخت و طرح‌هایی را برای گلیم و قالی کار کرد.

ژازه طباطبایی؛ تعلق خاطری نامتعارف  به  فولکلوریک 

ژازه طباطبایی دیگر هنرمند شاخص نوگرای ایران اما وجوهی دیگر از فرهنگ عامه را در آثارش بازتاب می‌دهد. او در آثارش با بهره از نقوش و فرم‌های سنتی ایرانی در کاشی‌های لعاب‌دار مساجد قرون هفتم و هشتم هجری شمسی پیکره‌های شیر زنان که بسیار صورتشان شبیه به زنان نقاشی‌های قاجاری است و استفاده از خورشید خانم در آثار نقاشی‌اش به نوعی شخصی‌سازی آگاهانه رسیده است. اما آنچه هنر ژازه را مشخصاً نشانه‌گذاری می‌کند مجسمه‌های او است؛ مجسمه‌هایی که نهفته در صنعت بودند؛ همچون دیوهایی خوابیده در غار که ژازه آن‌ها را از خواب بیدار کرده و به کالبد بی‌جانشان روح دمیده است. او با قطعات صنعتی مستعمل آثاری خلق کرد که یادآور گدایان و مطربان و روستاییان و ولگردان شهری هست؛ آدم‌هایی که در زندگی عادی با آنان مواجه هستیم. 

گریگوریان بجز خلق آثاری با درونمایۀ بومی به تحقیق در مورد هنرهای فولکلور ایران هم اهتمام می‌ورزد. او در ضمن، مقالاتی در مورد هنرمندان  و این شیوه نوشت و کارهایشان را در نشریات چاپ کرد و از این طریق توجه مخاطبانش را به هنر بومی جلب کرد

در دسته‌بندی‌ها و سبک شناسی هنر مدرن ایران، چندان ساده نیست که آثار ژازه را به سبک مشخصی منسوب کنیم، گو اینکه برخی مورخان هنر او را به جنبش سقاخانه منسوب می‌کنند. استقلال فکری ژازه، پرهیز از کلیشه‌سازی و دوری از دیسیپلین‌‌ها، سبک‌ها و مرام‌‌های تعریف‌شده در مدرنیسم ایرانی، او را هنرمندی مستقل و دارای سبک شخصی معرفی کرده است. نقاشی‌ها و مجسمه‌های ژازه تعلق خاطر او را به ادبیات و هنر فولکلوریک ایران و نمادهایی چون شیر و خورشید و پرنده‌ها نشان می‌دهد. او از طریق به کارگیری سواد غریبه و غیرمتداول، آفرینش‌های خود را به حیطه مدرنیته می‌کشاند. هنرمند به استثنای معدودی آثار اولیه که انتزاعی و تجریدی هستند، علاقه چندانی به این امر نداشته و آثار وی متأثر از واقعیت جهان بیرونی و اطراف وی هستند و در بیشتر موارد حتی اشاراتی به حکایات و تصورات عامیانه و مردمی دارند.