درباره چند نمایش این روزها که دستاورد ملموسی ندارند؛
تئـاتر در دوران تعلیق

محمدحسن خدایی
جامعه ایران این روزها در تعلیق است و همه در انتظار تعیین تکلیف وضعیت عمومی کشور. با آنکه فصل بهار است و ماه اردیبهشت، اما چیزی که بر دلها و ذهنها جریان دارد انتظار برای روشن شدن ابهامات و عزیمت به سوی ثبات و امکان برنامهریزی کشور است. در این میان نهاد اجتماعی تئاتر هم از این قاعده نمیتواند خود را جدا بداند و در جهانی مجزا و هپروتی سیر کند. به هر حال ارتباطی معنادار با وضعیت کلی جامعه وجود دارد و حال و روز این روزهای تئاتر به مانند تمامی عرصههای حیات اجتماعی در نوعی بلاتکلیفی است. این قضیه را میتوان در فعالیت گروههای اجرایی و استقبال اندک تماشاگران از بسیاری اجراها رصد کرد و بر این نکته اذعان داشت که تا اطلاع ثانونی و روشن شدن نتیجه مذاکرات ایران و آمریکا، نباید انتظار رونق و شلوغی سالنهای تئاتری را کشید و به آینده امیدوار شد. اما تا همین لحظه با مثبت بودن نتایج دور اول و دوم مذاکرات، میتوان پیشبینی کرد که در صورت حصول نتایج قابل قبول و رفع تحریمهای اقتصادی، تماشاگران تئاتر هم بیش از پیش به تئاتر این روزها دلبستگی پیدا کنند و با تهیه بلیت و حمایت از گروههای تئاتری، باعث رونق سالنهای تئاتر و رشد و توسعه فضای عمومی اجراها شوند. بیشک حیات اجتماعی شهروندان در نوع کیفیت گذراندن اوقات فراغت و شرکت در پاتوقهای فرهنگی همچون تماشای دستهجمعی تئاتر و سینما تاثیر دارد و همیشه «جامعه امیدوار» تمایل بیشتری برای تفریح، شادی و تجربیات جمعی شهری از خود نشان میدهد. حال باید به انتظار نشست و تماشا کرد که قرار است چه اتفاقاتی بر سر راه ایرانیان به وقوع پیوسته و مسیر زندگیشان را به چه سمت و سویی هدایت کند.
در این شماره از روزنانه با توجه به اجراهایی که این شبها در گوشه و کنار شهر بر صحنه است به چند اجرا میپردازیم که به نسبت استقبال خوبی از آنان شده و تماشاگران را راضی به خانهها فرستاده است.
نمایش اول- بازی آنتیگون من
شقایق سرسختی در مقام کارگردان تلاش دارد شش اجراگر نمایش را معاصر اینجا و اکنون ما کند. خوانشی تازه از متن سوفکل و استفاده از بازیگران جوان و پرانگیزهای که در انتهای نمایش مقابل تماشاگران ایستاده و نام اصلی خویش را بر زبان میآورند تا اجرا ضرورت خویش را در این روزهای پر از حادثه روشن کند. هر کدام از این شش نفر، تاریخچهای مختصر از زندگی خویش را بر زبان آورده و کارش به بروز احساسات میکشد. چنانکه چشمها را اشک فراگرفته و تماشاگران حاضر در سالن بلک باکس پردیس تئاتر و موسیقی باغ کتاب را به وجد آورده و ارتباطی حسانی و عاطفی با اغلبشان برقرار میکند. این گروه جوان که تحت مدیریت افسانه ماهیان قوام یافته و امکان اجرا یافته، فرمی کمابیش خلاق و اجرایی به نسبت تماشایی دارد. اما تا رسیدن به سر منزل مقصود همچنان راه درازی در پیش است و بیش از اینها باید تلاش شود تا فرم مناسب این قبیل اجراهای مدرنیستی به دست آید. اما با تمامی نکات ذکر شده، اجرا با صداقتی که در پایان نمایش ارائه میکند و علت آنتیگون بودن هر کدام از اجراگران را معلوم میدارد به نظر میآید نمره قابل قبولی گرفته و میتواند در آینده با شجاعت و جسارت بیشتری، به صحنه بازگشته و پذیرای تماشاگران مشتاق این شکل از اجرا شود. از یاد نباید برد که این اجرا محصول کارگاههایی است که بعضی هنرمندان عرصه تئاتر برگزار کرده و به لحاظ ماهوی چیزی است مابین تئاتر دانشگاهی و تئاتر بدنه. بنابراین نباید انتظار بیش از اندازهای از آن داشت و شگفتی را طلب کرد. نمایش «بازی آنتیگون من» یکی از اجراهایی است که مبتدیان بازیگری را گردهم آورده و امکان زیست جمعی تئاتری را ممکن میکند. اما برای آموزش اصولی تئاتر، باید به هنرجویان این نکته را متذکر شد که دانشگاه بهترین فضای آموزش و تمرین زیست جمعی تئاتری است.
حضور کرئون و مجادلهاش با آنتیگون در این اجرا، از زوایای مختلفی روایت شده و هر کدام از اجراگران، این امکان را مییابند که کرئون یا آنتیگون اجرا باشند و از حق خود دفاع کنند. سوفکل در نوشتن آنتیگون، قانون شهر را در مقابل قانون خدایان قرار میدهد و تلاش آنتیگون بازگرداندن قانون خدایان به شهر تب است. این اجرا هم کمابیش همین واقعه دیالکتیکی را به نمایش میگذارد و این نکته را عیان میکند که تقابل و تضاد مابین خیر و شر، یا به قول هگل، دو خیر، در نهایت با خودآگاهی انسان به فرجام خویش نزدیک شده و انسان طراز نوینی را رقم میزند که در پی عاملیت و سوژهگی است.
نمایش دوم- بازخند
همکاری بهزاد اقطاعی در مقام نویسنده و عرفان فلاح در جایگاه کارگردانی، به اجرایی پر از بازیگر و ماجرا ختم شده که به مانند اجرای قبلی که توضیح داده شد محصول کلاسها و کارگاههای از ایده تا اجرا است. اینجا هم اغلب بازیگران، برای اولین بار بر صحنه قدم گذاشته و تجربه آماتوری تئاتر را از سر میگذرانند. یک داستان خط سیر اصلی ماجرا است و در رابطه با دختری که خندهاش به سرقت رفته و در یک سفر طولانی، تلاش دارد بار دیگر لبخندش را پس بگیرد تا زندگی خوشی را از آغاز کرده و شادمانه به استقبال هستی اجتماعیاش برود. اجرای بازخند از صحنههای متعددی تشکیل شده و اینجا هم به نوعی با سفر قهرمان مواجه هستیم که قرار است به سرانجامی خوش منتهی شده و باعث آگاهی شخصیتها شود. اما به لحاظ روایت و قصهای که به پیش میرود چندان که باید شاهد داستانی قوامیافته نبوده و اجرا سهلانگارانه از یک صحنه به صحنه دیگر پرتاب شده و در نهایت دخترک قصه، به میانجی ملاقات با شخصیتهای فانتزی و اسطورهای لبخند خود را بازپس گرفته و با بقیه شخصیتهای نمایش، شروع به خندیدن و شادی میکند. ای کاش این اجرا به جهان فانتزی بیش از این بها میداد و از ظرفیتهای نامکشوف جهان حیوانات، شیاطین و اسطورهها که به نمایش گذاشته بیش از اینها بهرهمند میشد. شوربختانه این اجرا هم تجربهای است نه چندان موفق که با صرف انرژی و وقت اجراگران و همچنین حضور تماشاگران حاضر در سالن یک شهرزاد، دستاورد قابل قبولی کسب نکرده و میتوان گفت یکی از اجراهای معمولی امسال خواهد بود. البته استفاده از موسیقی، نورپردازی و خلق شخصیتهای نامتعارف، تا حدودی مورد قبول است و توانسته رضایت مخاطبان را کسب کند. اما پرسش اساسی همچنان در رابطه با این نمایش این خواهد بود که مازاد این شکل از اجرا چیست و این نمایش پر از بازیگر قرار است چه پیشنهاد جدید اجرایی برای تئاتر این روزهای ما داشته باشد. از قضا آسیبشناسی کردن این شکل از اجرا میتواند به روشن شدن بسیاری از کاستیهای این روزهای تئاتر پاسخی در خور دهد و این واقعیت تلخ را روشن سازد که برای داشتن تئاتر پیشرو و تماشایی، تمامی مولفههای اصلی یک نمایش باید کیفیت مناسبی داشته باشند: نمایشنامه، کارگردانی، اشیا صحنه و تمامی آن چیزهایی که یک اجرا احتیاج دارد تا به نقطه استاندارد نائل شود. شوربختانه این روزهای تئاتر شاهد اجراهایی است که حتی با صرف انرژی زیاد، دستاورد ملموسی کسب نکرده و همچنان در کشاکش روزگار، نتوانستهاند تجربه زیباشناسانه مخاطبان همیشگی تئاتر را ارتقا بخشد. امید که بازخند به زهرخند بدل نشده و دخترک نمایش، بعد از قهقهه سر دادن، این نکته را از یاد نبرد که جهان فانتزی میتواند بیش از اینها امکان رهایی و شادمانی فراهم کند اگر که تمنایش به درستی بیان شود.
دیدگاه تان را بنویسید