همایون اسعدیان با اشاره به دریافتیهای نامتعارف برخی هنرمندان:
مقصر قراردادهای بیتکوینی و دلاری تهیهکننده است؛ نه بازیگر
همایون اسعدیان، کارگردان و تهیهکننده سینما، پس از سالها فعالیت در سینما، اکنون بیشتر تکیه بر فعالیتهای صنفی دارد. او هفته گذشته طی دیدار با محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی درباره مالیات سینماگران و هنرمندان صحبتهایی داشت که جنجالی شد. او در این دیدار به این موضوع اشاره کرد که سینما مختص به چند سلبریتی که با بیتکوین و دلاری قرارداد میبندند، نیست و باید نگاه عادلانه به سینما و سینماگران در بحث مالیات داشت. به بهانه این دیدار و صحبتهای این کارگردان و تهیهکننده خبرنگار ایلنا با او گفتوگویی داشته است که میخوانید.
چند روز پیش در دیدار با رئیس مجلس صحبتهایی داشتید مبنی بر اینکه تنها تعداد اندکی از بازیگرهای سینما هستند که وضع مالی خوبی دارند و مابقی، به ویژه با وجود شرایط کرونا، آسیب زیادی دیدهاند؛ قدری بیشتر درباره این موضوع توضیح دهید.
سینما یک ظاهر گولزنک و پر زرق و برق دارد و همه نگاهها به آن چند بازیگری است که مطرح و احتمالا سوپراستار هستند یا چند کارگردان یا فیلمبردار مطرح سینما، اگر ظاهر قضیه را نگاه نکنیم، مابقی افراد در شرایط بسیار بد معیشتی به سر میبرند، بهخصوص در دو سال گذشته که به دلیل کرونا و تعطیلی سالنهای سینما و افت شدید تولیدات سینمایی، بیکاری عظیمی ایجاد شده و واقعا اگر در این دو سال پلتفرمها نبودند و تولیدات شبکه خانگی نبود، اوضاع بسیار بدتر میشد. الان بالاخره تعدادی از دوستان ما در تولید و ساخت سریالها کار میکنند و میتوانند ارتزاق کنند که اگر اینها هم نبود ما شرایط بسیار بدی داشتیم. بدنه سینما، بدنه انجمن بازیگران، بدنه کانون کارگردانان و... در شرایط خوبی نیستند، اما متاسفانه همه نگاهها به آن چند نفری است که شاید در بازیگرها به تعداد انگشتان دو دست نباشند و در کارگردانها هم شامل ۷ یا ۸ یا نهایتا ۱۰ نفر هستند که اتفاقا بحث ما درباره آنها نیست، زیرا آنها در این شرایط اقتصادی بالاخره آنقدر بنیه قوی دارند که بتوانند از پس مشکلاتشان بربیایند. معضل ما بدنهای است که بسیار ضعیف است و شاید حتی پساندازی هم ندارد که بتواند این روزها را به راحتی بگذراند. دوستان در خانه سینما طی دو سال گذشته خیلی تلاش کردند که کمکی به آنها بکنند اما این کمک بسیار ناچیز بوده، زیرا بنیه خانه سینما بیشتر از این نیست که بتواند کمک بیشتری انجام دهد. حال اگر ما بیایم و با یک شرایط کمرشکن مالیاتی به این بدنه فشار بیاوریم، قطعا شامل آن دوستانی نمیشود که نه فقط قراردادهایی میبندند و دستمزدهایشان را با بیتکوین دریافت کنند، بلکه حتی پیشنهادشان این است که من دستمزدم را به دلار میگیرم و آن دلار را هم به حسابم در آمریکا واریز کنید! قطعا به آنها فشار نخواهد آمد، آنها راههای فرار مالیاتی را بلدند که میدانند چگونه این کار را انجام دهند. این فشار به کسانی وارد میشود که مثلا بعد از سه سال بیکاری مشغول کاری شدهاند و حالا بابت آن کار باید مالیات سنگینی هم بپردازند.
بحث ما بر سر این موضوع است که حرفه سینما، تعریفی دارد که شاید برای خیلی از دوستان سازمان امور مالیاتی تعریف روشنی نباشد. ما نه حق بیکاری داریم و نه حقوق ماهانه ثابت. من به عنوان یک کارگردان ممکن است الان یک فیلم بسازم و بعد از آن چهار سال نتوانم کار کنم. کانون کارگردانان ۴۰۰ نفر عضو دارد، در بهترین حالتی که در تولیدات سینمایی وجود داشته، ما سالی ۷۰ تا ۸۰ اثر تولید کردهایم، پس به هر کارگردانی، هر چهار یا پنج سال یک بار شاید نوبت برسد که بتواند فیلمی بسازد. کارگردانی هم داریم که دو سال یک بار فیلم میسازد، اما اگر دستمزد همان کارگردان را هم به شکل ماهانه سرشکن کنند، میبینند که در خیلی از مواقع از دستمزد یک کارمند متوسط هم پایینتر است.
عوامل دیگری مثل دستیار کارگردان، برنامهریز، دستیار فیلمبردار، طراح صحنه و... که دستمزدهای پایینتری میگیرند، شرایط غیرقابل تصوری دارند. اینها زمان بیکاری دارند و اصلا اینطور نیست که وقتی یک کار تمام میشود، بلافاصله یا یک هفته بعد سر کار بعدی بروند. بعضی اوقات پنج ماه، شش ماه و حتی یک سال بیکار هستند تا موقعیت دیگری پیش بیاید و سر کار دیگری بروند. به زعم من محاسبه مالیات آنها بر اساس دستمزدی که میگیرند، محاسبه درستی نیست و یک فشار خیلی بدی را به بدنه سینما وارد میکند.
بنابراین به نظر شما باید مالیات حداقلی یا معقولتری برای بدنه سینما در نظر گرفته شود؟
این حرفه باید در سیستم مالیاتی تعریف شود و بر اساس تعریف حرفه و ضریبی که برای مشاغل در نظر میگیرند و بررسی اینکه اگر مثلا من امسال کاری کردم و بهعنوان کارگردان ۲۰۰ میلیون تومان دستمزد گرفتم، آیا در سال گذشته هم کار کردهام یا نه، مالیاتش مشخص شود. یعنی باید همه اینها لحاظ شود و بر اساس آن برای من مالیات تعیین شود. البته درست است که ما قانونی داریم که چند سال پیش مصوب شده که بر اساس بند ل ماده ۱۳۹ تمامی هنرمندان و نشر را از مالیات معاف کرده است، ولی عملا برخی افراد به این موضوع همیشه معترض بودند و میگویند چرا هنرمندان نباید مالیات بدهند، در حالیکه وضعشان خوب است، اما این وضعشان خوب است از کجا میآید؟ از همان تعداد اندک میآید، نه از بدنه سینما. بدنه سینما وضعش خوب نیست، بدنه سینما حالش خوب نیست، اینکه ما ببینیم بازیگری مثلا ماشین و خانه لاکچری دارد یا یک کارگردانی مثل آقای فرهادی فیلمش در سطح جهانی اکران میشود و میتواند درآمد خوبی داشته باشد، به معنای تمام آن ۴۰۰ کارگردان عضو کانون کارگردانان نیست، اما دوستان آنها را میبینند و میگویند چرا نباید به سینماگران و هنرمندان مالیات تعلق بگیرد؟
برخی افراد از بیرون به عنوان سرمایهگذار وارد پروژههای سینمایی میشوند و میخواهند به واسطه حضور در یک کار فرهنگی از مالیاتها فرار کنند، همانطور که در ورزش هم چنین اتفاقهایی میافتد. آیا این معافیت مالیاتی راهی برای سوءاستفاده این افراد نیست؟
این موضوع چه در ورزش و چه در سینما هیچ وقت به صورت فردی صورت نگرفته است. طبق قانونی که ظاهرا وجود داشته موسسات، کارخانجات و شرکتها اگر به میزان معینی در امور فرهنگی سرمایهگذاری میکردند، از یک معافیت مالیاتی بهرهمند میشدند، اما در سینما شرکتها سرمایهگذاری نکردهاند، این سرمایهگذاریها به صورت فردی بوده و بابت این سرمایهگذاری که انجام دادهاند مثلا شرکت یا موسسه یا کارخانهشان از مالیات معاف نشده است. از طرف دیگر بحث مالیات تهیهکنندگان با مالیات بدنه سینما کاملا فرق دارد. یکی از دلایلی که میگویم باید مشاغل سینمایی در سیستم مالیاتی تعریف شود، همین است، زیرا همه ما نمیتوانیم در یک کاسه باشیم. ممکن است برای هر یک از مشاغلمان یک نگاه خاص وجود داشته باشد، اگر به یک تهیهکننده مثل همایون اسعدیان و یک منشی صحنه نگاه مالیاتی یکسان داشته باشیم، طبیعتا صدمه را آن منشی صحنه میخورد نه اسعدیان.
در این مورد که بازیگری پیشنهاد بدهد که دستمزدش را به صورت بیتکوین دریافت کند، من همایون اسعدیانِ تهیهکننده را مقصر میدانم که این را پذیرفته، نه آن بازیگری که چنین پیشنهادی داده است. اگر دوستان ما چنین پیشنهادی را نپذیرند، طبیعتا آنها هم دیگر چنین پیشنهادهای غیرمعقولی نخواهند داد
چطور باید جلو فرار مالیاتی بازیگرها و کارگردانهایی که دستمزدشان را به صورت بیتکوین یا دلار دریافت میکنند، گرفت؟
در این مورد که بازیگری پیشنهاد بدهد که دستمزدش را به صورت بیتکوین دریافت کند، من همایون اسعدیانِ تهیهکننده را مقصر میدانم که این را پذیرفته، نه آن بازیگری که چنین پیشنهادی داده است. اگر دوستان ما چنین پیشنهادی را نپذیرند، طبیعتا آنها هم دیگر چنین پیشنهادهای غیرمعقولی نخواهند داد.همانطور که گفتم تعداد چنین افرادی بسیار بسیار اندک است. بیشتر بازیگران شرایط اقتصادی خوبی ندارند. اینکه تعداد اندکی از آنها چنین پیشنهادهایی میدهند، پذیرفتنش از طرف ما تهیهکنندگان به معنی ترویج این کار و در واقع رشد دادن یک سیستم معیوب است؛ حال بر فرض این توجیه را داشته باشم که کارم نیاز به بازیگر داشت و مجبور بودم بپذیرم؛ من این اجبار را به شخصه نمیفهمم.
به شبکه نمایش خانگی اشاره کردید، فکر نمیکنید که این شبکهها موجب بالا رفتن دستمزدها شدند؟
طبیعتا وقتی که ویاودیها شروع به کار کردند، این اتفاق افتاده است، مشکلی که وجود دارد این است که یک عدم تناسب دستمزد بین عوامل به وجود آمده که این عدم تناسب دستمزد بین عوامل پشت صحنه و عوامل مقابل دوربین تبعات بسیار بدی دارد که اگه لازم باشد من در مصاحبهای این موارد را توضیح میدهم که چه تبعاتی دارد و چه بغض و کینهای میتواند ایجاد کند و چقدر میتواند برای آیندهمان خطرناک باشد و من بیشتر نگران آن هستم، نه اینکه فقط یک فرد دستمزد زیاد بگیرد یا کم.
یعنی چه اتفاقی ممکن است بیافتد؟
با این تفاوت دستمزدها ما داریم یک شکاف طبقاتی ایجاد میکنیم. در واقع وقتی عواملی دارند سر یک پروژه با هم کار میکنند و نسبت دستمزدها با یکدیگر همخوانی ندارد، عملا و طبیعتا نگاه افراد به همدیگر عوض خواهد شد.
اینکه بازیگری مثلا ماشین و خانه لاکچری دارد یا فیلم کارگردانی مثل آقای فرهادی در سطح جهانی اکران میشود و میتواند درآمد خوبی داشته باشد، نشانگر شرایط همه اهالی سینما نیست، اما دوستان آنها را میبینند و میگویند چرا نباید به سینماگران و هنرمندان مالیات تعلق بگیرد؟
در پایان درباره تغییر دولت و نگاهش به سینما چه نظری دارید؟ فکر میکنید اوضاع سینما رو به بهبود میرود؟
به شخصه اعتقادم بر این است که اتفاق عجیبی نخواهد افتاد. واقعیت این است که عرصه هنر عرصه دستور و فرمایش نیست. عرصهای که بگوییم باید اینطور بشود یا نباید آنطور بشود، نیست. ما طی ۴۰ سال گذشته در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولتهای مختلفی را گذراندهایم، از نگاه اصولگرایی تا اصلاحطلبی، همه بودهاند اما سینما و هنر مسیر خودش را میرود. آنها هم شاید با این نگاه آمده بودند که به قول خودشان ریلگذاری کنند و تغییر مسیر ایجاد کنند، اما هنر خودش ریلگذاری میکند و کسی نمیتواند برایش ریلگذاری کند. این تعابیری که هنر باید اینگونه باشد، باید آنگونه باشد، ناشی از تفکر کسانی است که اساسا نه تعریفی از هنر و نه تعریفی از فرهنگ دارند. برای هنر نمیتوان باید تعیین کرد، این خود هنر است که بایدها را تعیین میکند، ولی عدهای میتوانند با چنین تفکراتی بیایند و در عمل ببینید که هیچ اتفاقی نمیافتد. در واقع هنر جریان سیالی است که نمیتوان جلو آن را سد کرد، مسیرش را میرود و آنها هستند که در نهایت تابع این فضا میشوند نه هنر و هنرمندان.
دیدگاه تان را بنویسید