عواقب اجتماعی اختلاسهای نجومی؛
تزریق مقایسهگری و فردگرایی در رگهای جامعه
در هر شرایطی که جامعه قرار میگیرد چه در شرایط اقتصادی، فرهنگی و بحرانهای سیاسی دو عنصرفرد و ساختار باید فعالانه با هم، همپوشانی لازم را داشته باشند. در مواجهه با شرایط بد اقتصاد و هر شرایط بحرانی اجتماعی مهم شیوه مقابله است، نباید صرفا موانع اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را بر سر راه کشور ببینیم، بلکه موانع روانشناختی نیز بههمان میزان اهمیت دارد. ترس از فقرمردم را به خفت و به سمت روشهای نادرست ثروتاندوزی میکشاند، این ذهنیت مردم در شرایط اقتصادی بحرانی، باید از چنین آلودگیهایی نجات پیدا کند.
آذر فخری
«اختلاس»، همین و دیگر هیچ! این روزها از هر کسی درباره اختلاس بپرسید، یک جمله درباره زشت و قبیح و حتی دزدی بودن این کار نمیشنوید. اغلب افرادی که با آنها درباره اختلاس پرسیدهایم، همراه با یک آه بلند در پاسخ گفتهاند:«نوش جانش... ما که نمیتوانیم!» بعضیها هم که اعداد نجومی اختلاسها هوش از سرشان میپراند از خود و دیگران میپرسند اختلاسگران قرار است با این همه پول چه کار کنند؟ برای آنها صحبت کردن در مورد این رقمهای نجومی مربوط به پول، ترسناک و سرگیجهآور است.
اما بیایید برای یک بار هم که شده کلاهمان را قاضی کنیم و از زاویهای دیگر به ماجرای اختلاس نگاه کنیم؛ درست است اختلاس دزدی مستقیم و وقیحانه از جیب مردم است و ضربه زدن به اقتصاد یک کشور در سطح کلان؛ اما با نگاهی به فراز و نشیب زندگی اختلاسگران، میفهمیم که این افراد برای اختلاس رنجهای! فراوان کشیدهاند، مدتها برنامهریزی کردهاند، دم این و آن را دیدهاند، به پای دروغ و ریای بعضیها ساختهاند و سوختهاند و البته که هوش سرشاری هم داشتهاند که توانستهاند با اختلاس، هم پول و هم جانشان را بردارند و از کشور خارج شوند.
داستان همه ما در کشورهای جهان سوم این است که دوست داریم خیلی زود و بی کمترین زحمتی، پولدار شویم. اصلا بین ما این طرفیها یک ضربالمثل جالب هم وجود دارد که میگوید «آدم با کار کردن پولدار نمیشود!». کلاسهای مختلف روانشناسی زرد و TA و کوچ بیزینس هم که مشتریهای فراوان دارند، دقیقا سعی دارند به ما جهان سومیها القا کنند نه با کار بلکه با کمی هوش و دوز و دغل، میشود خیلی زود ثروتمند شد: 120 روزه، صاحب 120 میلیون شوید!
اختلاسگران رازهایی را میدانند!
رسیدن به یک کلاس جهانی در هر سطحی، حداقل 10 سال زمان میبرد و این مدت برای ماهایی که عجله داریم خیلی زود بارمان را ببندیم، خیلی زیاد است. اما این طورها هم نیست که نتوانیم صبرکنیم. بعضیها دست به دزدیهای معمول میزنند. بعضیها دلالی میکنند که این دومی در کشور ما خیلی خوب جواب میدهد و بعضیترها هم هستند که چون دستشان نه به دهانشان بلکه به بالادستیها- از افراد تا منابع- میرسد، گزینه اختلاس را انتخاب میکنند.
خیلیها فکر میکنند اگر به شهرت برسند پولدار میشوند، پس به سراغ حرفههایی مانند بازیگری و ورزش میروند.
منطقیترین روش برای پولدار شدن هم این است که شغل خوبی داشته باشیم و از قضای روزگار در همین شغل خوب، دستمان با دست بعضیها در یک کاسه باشد. این هم البته کمی زمان خواهد برد، اما با وجود همه اینها راه تضمین شدهای برای زود پولدار شدن است.
مشاهده فساد اقتصادی و تکرار این پدیده در جامعه سه تاثیر اجتماعی روشن و مستقیم دارد. در اولین گام، مقایسهگری اجتماعی را زیاد میکند. سپس باعث ترویج فردگرایی و بیتفاوتی نسبت به همنوع شده و در نهایت همبستگی اجتماعی را کاهش میدهد
فسادهای مالی با ما چه میکنند؟
اکبر محسنیفر، جامعهشناس معتقد است آثار فسادهای مالی تنها محدود به اقتصاد نمیشود و آثار منفی اجتماعی هم دربردارد: «مشاهده فساد اقتصادی و تکرار این پدیده در جامعه سه تاثیر اجتماعی روشن و مستقیم دارد. در اولین گام، مقایسهگری اجتماعی را زیاد میکند. سپس باعث ترویج فردگرایی و بیتفاوتی نسبت به همنوع شده و درنهایت همبستگی اجتماعی را کاهش میدهد.»
محسنیفر ادامه میدهد: «افراد وقتی در جریان فسادهای مالی با رقمهای کلان قرار میگیرند خود را با بالا دستشان مقایسه میکنند و این تصور در آنها شکل میگیرد که اگر آقای ایکس توانست با رانتخواری به امکانات و ثروت دست پیدا کند، چرا ما نتوانیم؟ همین نقطه شروعی است برای آنکه سعی کنند به امکاناتی فراتر از جایگاه خود دست پیدا کنند.»
ترجیح منافع شخصی بر منافع عمومی مهمترین آسیبی است که محسنیفر به آن اشاره میکند و آن را از تاثیرات افزایش فسادهای مالی میداند. او میگوید: «جامعه ما به سمتی میرود که افراد فردگرا میشوند و منفعتطلبیهای فردیشان پررنگتر از هر وقت دیگری است. در واقع تکرار فسادهای اقتصادی به مردم نشان میدهد میتوانند همیشه راهی برای بهرهبرداری از پاییندست خود پیدا کنند».
محسنیفر معتقد است فساد اقتصادی محصول شرایط حاکم بر جامعه و قوانین اقتصادی است و برای آنکه چنین جوی مهار شود، مردم باید برخورد قاطع با مفسد را ببینند. او میگوید زندانی شدن یا اعدام نمیتواند از نگاه اجتماع برخورد قاطعی با مفسد اقتصادی باشد: «از دید مردم آنکه باید محاکمه شود، فرد اختلاسکننده نیست، چراکه این افراد در طول زمان باز هم پدیدار میشوند. آنچه از نگاه اجتماع برخورد قاطع تلقی میشود، اصلاح قوانین و بستن راه فساد است. وقتی ساختار اقتصادی مبتنی بر رابطه باشد یا نواقص آن اجازه دور زدن قانون را بدهد، فساد اتفاق میافتد و این چیزی است که مردم آن را درک میکنند.»
از دید مردم آنکه باید محاکمه شود، فرد اختلاسکننده نیست، چراکه این افراد در طول زمان باز هم پدیدار میشوند. آنچه از نگاه اجتماع برخورد قاطع تلقی میشود، اصلاح قوانین و بستن راه فساد است
همه چیز برای پول بیشتر
این جامعهشناس درباره یک خطر بزرگ دیگر هشدار میدهد: «افزایش فساد اقتصادی، به دلیل یک تغییر اجتماعی رخ میدهد که در یکی دو دهه اخیر شاهد آن بودهایم و از نظر اجتماعی خطرناک است. اقتصاد در کشور ما خیلی پررنگ شده و نقش محوری پیدا کرده. حتی این تفکر اقتصادی را میتوانید در بین بچهها هم ببینید که پول را معیار همهچیز میبینند. در چنین شرایطی که پول بزرگترین دغدغه افراد است، فساد اقتصادی اتفاق میافتد و کسب منفعت فردی بیشتر از هر چیزی اهمیت پیدا میکند و افراد از هر طریق سعی در کسب مال بیشتر دارند، ولو از روشهای غیرقانونی. از طرف دیگر این تفکر غالب باعث میشود همهچیز معنای خود را در کنار پول و مسائل مالی از دست بدهد. کار، صرفا فعالیتی برای پول درآوردن میشود و تحصیل هم ابزاری است برای رسیدن به موقعیت مالی بهتر. این یعنی همه چیز تحتالشعاع پول قرار میگیرد و دیدن فساد مالی احساس ناامنی روانی ایجاد میکند که به این تفکر اقتصاد محور در جامعه دامن میزند.»
آسیبشناسی فرهنگی فساد مالی
مدیر گروه فلسفه و ادیان دانشگاه سمنان هم درمورد اختلاسهای بزرگ مالی اخیر در کشورمان گفت: در ایران چند دلیل به طور عمده عامل بروز این پدیده شوم و پروندههای فسادهای مالی و اقتصادی بزرگ شد. یک دلیل، فقدان شایستهسالاری در واگذاری پستها و کارهای کلیدی به افراد است؛ یعنی محول کردن بعضی از مشاغل حساس به افرادی که صلاحیت آن را از جهت اخلاقی و اجتماعی ندارند باعث بروز این پدیده ننگآور شد. دومین عامل در این مسئله مربوط به رعایت الزامات اخلاقی در خود افراد است. یعنی افراد اخلاقی در جامعه کم داریم.»
عظیم حمزئیان چنین ادامه میدهد: «مشاهده میشود نظارت دولت بر نهادهای مالی بسیار ضعیف است. این عوامل در کنار چند عامل دیگر سبب بروز این پدیده شوم در ایران شده است. تأثیرات فرهنگی این اختلاسها در قدم اول بدگمانی مردم به سیستم اداری دولت و نظام است؛ یعنی مردم به نظام بدبین میشوند. دوم این انگیزه در افراد باقی میماند که با استفاده از مسیرهای انحرافی و راههای ناصواب میتوان به اموال هنگفتی رسید و یک شبه پولدار شد که شاید در حیطه نظارتی دولت هم قرار نگیرند.»
دیدگاه تان را بنویسید