کودکان قربانیهای مشکلات معیشتی و فقر
دانشآموزان جویای کار هستند تا تحصیل!
وزیر آموزش و پرورش گفته که: «آمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل حدود ۷۵۰ هزار نفر در سه دوره تحصیلی است.» گزارشهای اخیر مرکز پژوهشهای مجلس هم نشان میدهد آمار دانشآموزان بازمانده از تحصیل نسبت وسیعی با فقر دارد، طوریکه بهگفته یک کارشناس وضعیت اقتصادی خانوادهها سبب شده: «در برخی موارد دانشآموزان کار را بر تحصیل ترجیح دهند.»
به گزارش خبرآنلاین «در زمینه بازماندگان از تحصیل نباید اول سراغ آموزش و پرورش رفت.» این جملهی وزیر آموزش و پرورش است؛ جملهای که نشان میدهد متولی اول آموزش در کشور هم برای دور ماندن کودکان از مدرسه دنبال دلایل دیگری است، علیرضا کاظمی معتقد است: «دسترسی به آموزش برای تمام دانش آموزان کشور فراهم است.»؛ اما اگر چنین امکانی فراهم است چرا برخی از کودکان مدرسه نمیروند یا تعدادی از آنها بعد از گذراندن چند سال تحصیلی تصیمیم میگیرند از مدرسه دور شوند؟
اگر قرار باشد برای بررسی دور ماندن کودکان از مدرسه و تحصیل صرفاً سراغ مسائل مربوط به آموزش و پرورش نرویم باید پرسید متهم اصلی کیست؟ شاید کوتاهترین پاسخ به این پرسش نظر سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران باشد، او به خبرآنلاین میگوید: «میتوان از فقر بهعنوان مهمترین عامل ترک تحصیل کودکان کشور یاد کرد.»
گزارشهای اخیر هم مهر تاییدی هستند بر صحبت رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران، گزارشی که در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر شده نشان دهنده نسبت بسیار نزدیک رشد فقر با رشد دانشآموزان بازمانده از تحصیل است.
اواسط آبان امسال گزارشی با عنوان «بررسی لایحه بودجه سال ۱۴۰۴ کل کشور (۵): اظهار نظر کارشناسی در مورد احکام تبصره (۱۳) (حمایتهای اجتماعی)» در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر شد. در این گزارش به رشد چشمگیر فقر در سالهای بعد از ۱۳۹۸ اشاره شده است. نمودار زیر (نمودار یک) بهخوبی روند افزایشی فقر در کشور را نشان میدهد.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، نرخ فقر درصدی از جمعیت کشور را نشان میدهد که در مقایسه با خط فقر درآمدی، فقیر بهحساب میآیند، نرخ فقر در ایران از ابتدای دهه ۹۰ تا سال ۱۳۹۶ روند ثابتی داشته است اما از سال ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۸ حدود ده درصد افزایش یافته و از سطح ۲۰ درصد به ۳۰ درصد رسیده است، همانطور که در نمودار بالا مشخص است از سال ۱۳۹۸ به بعد نرخ فقر نوسان اندکی داشته و همواره در حدود ۳۰ درصد باقی مانده است.
همانطورکه گفته شد طی سالهای گذشته درصد قابل توجهی از جمعیت زیر خط فقر رفتهاند، بهنظر میرسد همین مسئله باعث شده وقتی سن کودکان افزایش پیدا میکند و احتمالاً شرایط بد اقتصادی خانوادهشان را درک میکنند تصمیم میگیرند ادامه تحصیل ندهند یا شاید در برخی موارد خانوادهها هستند که چنین تصمیمی برای آنها میگیرند، تعدادی از این کودکان قبل از اینکه در دوره متوسطه ادامه تحصیل دهند سراغ کارکردن میروند. درهمینباره موسوی چلک به خبرآنلاین میگوید: «عدهای از کودکان هستند که ممکن تا یک مقطعی درسشان را خوانده باشند اما با توجه به اینکه امروز اهمیت ورود به بازار کار برای برخی از بچهها بیشتر از ادامه تحصیل است ممکن است این دانشآموزان در مقاطع اول یا دوم متوسطه مدرسه را رها کنند و برای کسب درآمد وارد بازار کار میشوند، در واقع کار را بر تحصیل ترجیح میدهند.»
دادههای گزارش مرکز پژوهشهای مجلس هم ترک تحصیل دانشآموزان در دورههای متوسطه را تایید میکند، همانطور که در نمودار پایین (نمودار دو) مشخص است بازماندگی از تحصیل بخصوص در مقطع متوسطه دوم نسبت به شرایط اقتصادی، بسیار حساس است و با افزایش فقر از سال ۱۳۹۷ نرخ بازماندگی از تحصیل متوسطه رشد نامتعارفی را نشان میدهد. بهگفته وزیر آموزش و پرورش: «بازماندگان از تحصیل در دوره متوسط مربوط به کسانی است که دنبال کار و مهارت هستند»
موسوی چلک گفت:« از آنجا که خانوادهها توان تامین هزینههای تحصیل فرزندانشان را ندارند، یکی از نزدکترین راهحلهای آنها محروم کردن فرزندشان از تحصیل است».
او ادامه میدهد: «از آنجایی که خانوادهها توان تامین هزینههای مستقیم و جانبی تحصیل فرزندانشان را ندارند، یکی از نزدکترین و البته بدترین راه حلهای این خانوادهها محروم کردن فرزندشان از تحصیل است، با محروم کردن فرزندان از مدرسه فرصتی برای این خانوادههای فقیر ایجاد میشود که از توان این کودکان برای کسب درآمد بهشکلهای مختلف مانند کار در کارگاهها یا در خیابان استفاده کنند».
موسوی چلک بیان میکند: «حتی اگر امکان تحصیل فرزندان در مدارس دولتی فراهم باشد اما هزینههای جانبی تحصیل که بر خانوادهها تحمیل میشود میتواند شرایطی را فراهم کند که از حضور بچهها در مدرسه توسط والدین جلوگیری شود، به طور طبیعی وقتی بچهها مدرسه نمیروند و بعد مجبور میشوند کار کنند، بدون اینکه برچسبی به این کودکان بزنیم معمولاً بیشتر در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند. بهطورکلی آسیبهای اجتماعی در کمین کودکانی هست که از مدرسه فاصله میگیرند و گاهی مجبور هستند در محیطی سخت و خشن و فاقد کنترل کار کنند».
رشد فقر و مشکلات خانوادهها در تامین نیازهای اولیه زندگی سبب شده که بسیاری از آنها هزینه کمتری را به آموزش اختصاص دهند. آنطورکه در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده: «خانوارها نسبت به گذشته سهم کمتری از درآمد خود را به آموزش کودکان اختصاص میدهند.
براساس این گزارش، سهم آموزش در سبد هزینه خانوارها در سال ۱۴۰۲ نسبت به سال ۱۳۹۷ تقریبا به یک پنجم کاهش پیدا کرده و از ۴.۷ درصد به ۱ درصد رسیده است. طی همین دوره نرخ فقر از ۲۴.۵ درصد به ۳۰ درصد افزایش یافته است. به عبارت دیگر، به نظر میرسد طی سالهای اخیر یکی از قربانیان مشکالت معیشتی و تشدید فقر، کودکان و آموزش آنها بوده است.
با این وجود برخی از بازماندگان از تحصیل هم دخترانی هستند که بهدلیل مسائل فرهنگی امکان ادامه تحصیل ندارند. بهگفته وزیر آموزش و پررورش: «بخشی از این تعداد ممکن است مربوط به دختران روستایی باشد که به خاطر کلاس مختلط از تحصیل بازمانده باشند، البته این تعداد خیلی محدود است.»
دیدگاه تان را بنویسید