موسوی چلک در بیان چرایی رشد مصرف سیگار در نوجوانان به ویژه دختران نوجوان:
افزایش گرایش به مواد دخانی، یکی از نتایج بحرانهای اجتماعی است
سعیده علیپور
به تازگی دبیر اجتماعی شورای عالی انقلاب فرهنگی از افزایش 70 درصدی مصرف سیگار در کشور خبر داد. رقمی که زنان به خصوص دختران نوجوان در آن سهم قابلتوجهی دارند. چندی پیش نیز دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات از افزایش ۱۳۳ درصدی این موضوع در میان دختران نوجوان گفت. رقمی قابل تأملی که همین دیروز، رئیس دبیرخانه ستاد کشوری کنترل دخانیات وزارت بهداشت با اعلام افزایش ۱۹۰ درصدی مصرف سیگار در میان زنان کشور در پنج ساله اخیر، مهر تاییدی بر آن زد.
هرچند برخی از پژوهشگران رشد مصرف سیگار مخصوصا در میان زنان را موضوع جدیدی نمیدانند، اما گروهی هم نگرانند که شرایط اجتماعی حال حاضر کشور و ناتوانی افراد در مدیریت بحرانهای فردی و خانوادگی و اجتماعی، در بزرگ شدن این موج افزایش گرایش به سیگار موثر باشد.
جای شبههای نیست که مصرف دخانیات به عنوان مهمترین عامل مرگهای قابل پیشگیری در دنیا شناخته میشود. دود تنباکو و سیگار حاوی بیش از هفت هزار ماده شیمیایی است که سمیت بیش از ۴۰۰ نوع آن و سرطانزایی بیش از ۷۰ نوع آن به اثبات رسیده است.
برخی از پژوهشگران مدعی است که آثار منفی این مواد در بدن زنان بیشتر است. اما آنچه بیشتر از این پژوهش قابل اتکاست این است که زنان علارغم افزایش مداوم آمار گرایششان به سیگار، همچنان کمتر از مردان سیگار میکشند و تلاش برای تدوین و اجرای برنامه مدونی در این خصوص این روند شتابان کند و در سلامت جسم و روان زنان کشور در آینده کمک خواهد کرد.
در این باره با سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران گفتوگو کردهایم که میخوانید:
آمارهایی که در روزهای اخیر اعلام شده است؛ از رشد قابل توجه مصرف سیگار در کشور مخصوصا در میان زنان و دختران خبر میدهد. نظر شما در این باره چیست؟ آیا این رشد آمار به شرایط اجتماعی حال حاضر کشور و اتفاقات یک سال اخیر ارتباط معناداری دارد؟
نشانگان افزایش چشمگیر مصرف سیگار در بین دختران بیش از یک دهه است که ظهور پیدا کرده. هر چقدر دسترسی به فضای مجازی و رسانهها بیشتر میشود، شاهد انتشار اخبار بیشتری در این خصوص هستیم و در نتیجه توجهات بیشتری به آن جلب میشود.
اما نفی نمیکنم که یکی از تبعات هر بُعدی از بحران؛ پناه بردن به مواد دخانی، مخدر و الکلی برای به ظاهر مدیریت استرسهاست.
در این چند سال اخیر شاهد بحرانهای اجتماعی فراوانی در کشور بودهایم. از اعتراضات بگیرید تا بحران کرونا و مشکلات اقتصادی و.... شرایط اجتماعی عجیبی که به نوعی به ناامیدی در جامعه دامن زده، میتواند دستمایه تشدید رویآوری به سمت دخانیات و الکل و مواد مخدر باشد. وقتی بحران ایجاد میشود خیلی از ما مهارتهای رویارویی با آن را نداریم و در نتیجه ممکن است به این موارد پناه ببریم. ما این تجربه را در ایران داریم و در صورت تداوم بیتوجهی به این مهم بعد از این هم باید نگران ظهور و بروز چنین پدیدهها به شکلی شدیدتر از امروز باشیم.
آنچه در آمار اخیر در خصوص مصرف سیگار حایز اهمیت بوده است افزایش قابلتوجه استعمال دخانیات در گروه سنی 13-14 سالههاست. این موضوع هم در خصوص پسران و هم در خصوص دختران قابل تامل است. دلیل آن را چه میدانید؟
سیگار کشیدن قبح خود را در جامعه امروز از دست داده است. خانوادهها کمتر به این موضوع حساس هستند. این کاهش حساسیت، هم در خصوص فرزند دختر و هم در خصوص فرزند پسر دیده میشود. در نتیجه شاهدیم که به راحتی خرید و فروش آن هم انجام میشود.
در تمام کشورهای جهان، محدودیتهای قانونی برای سن مصرف سیگار نوشته شده که از ۱۶ تا ۲۰ سال متفاوت است، اما متأسفانه در سالهای اخیر و بنا بر گزارش سازمانها و موسساتی که در ساماندهی معتادان و گروههای دیگر فعالیت میکنند، سن مصرف سیگار به ۱۳ و ۱۴ سال رسیده است که شواهد عینی کمتر از این را نشان میدهد. این در حالی است که براساس گزارش سازمان جهانی بهداشت، در قرن گذشته نزدیک به ۱۰۰ میلیون نفر بر اثر مصرف سیگار جان باختهاند.
در این چند سال اخیر شاهد بحرانهای اجتماعی فراوانی در کشور بودهایم. از بحران کرونا و مشکلات اقتصادی تا شرایط اجتماعی و اعتراضات؛ به نوعی به ناامیدی در جامعه دامن زده، میتواند دستمایه تشدید رویآوری به سمت دخانیات، الکل و مواد مخدر باشد
اساسا چرا باید نگران کم شدن سن استعمال دخانیات باشیم؟
تبعات و عوارض سیگار بر همگان مبرهن است. بالغ بر ۸۰ درصد افرادی که به سمت مواد مخدر میروند، پیش از آن سیگار میکشیدند؛ این رقم قابل تأملی است. نباید فراموش کرد به کسی که سیگار میکشد ممکن است مواد هم تعارف شود. سیگار دروازه ورود به سایر آسیبهای اجتماعی است. دختر نوجوانی که سیگار میکشد ممکن است اولین بار به منظور دوستی به او درخواست سیگار کشیدن داده شود و سپس اتفاقات بدتری هم بیافتد.
قدرت تجزیه و تحلیل و قدرت نه گفتن در این سنین کمتر است. پس امکان کشیده شدن به سمت مواد مخدر با وجود عدم علاقهمندی هم بیشتر میشود. یعنی جدای از آسیب بدنی، اساسا آینده این گروه سنی در معرض تهدید قرار دارد.
به نظر میرسد بخشی از افزایش گرایش به سمت دخانیات مخصوصا در گروههای سنی جوان و نوجوان، به نبود فضاهای عمومی برای تخلیه بار هیجانی معطوف میشود. گویی شهرها و جامعه جوری طراحی شده است که نوجوانان را هر چه بیشتر به سمت فضاهای خلوت و کنجها هل میدهد. این موضوع را چقدر در رشد مصرف دخانیات موثر میدانید؟
سن نوجوانی سن ابراز وجود و دیده شدن است. کنجکاوی، دوستیابی و.. بعضا از علل شروع سیگار است. جمعهای دوستانه معمولا اولین تجربیات نوجوانان در سیگار است. حال این جمعها هر چه بیشتر در حاشیه در کنج و پستو باشد، چنین تجربیاتی ممکن است در آنها بیشتر باشد.
به هر میزان افراد اشراف و مهارتهای بیشتر و نیز فرصتهایی برای ابراز وجود و تخلیه هیجانات داشته باشند، طبیعتاً گرایش کمتری به مصرف سیگار خواهند داشت.
وقتی در جامعه نشاط، امید و سرمایه اجتماعی بالا است، سیاستهای موثری تدوین میشود و کیفیت روابط نوجوانان با والدین مطلوب است، افراد مهارت نه گفتن را دارند، مهارت رویارویی با تعارضات و بحرانها را یاد گرفتهاند و به موقع و درست در مورد استعمال سیگار آگاهی پیدا کردهاند، قطعا با آمار فزاینده استعمال دخانیات مخصوصا در گروههای سنی نوجوان روبرو نخواهیم بود
در چنین شرایطی نوع برخورد والدین، جامعه، محیطهای آموزشی با نوجوانان و جوانان موثر است. اگر دافعهی نوع برخورد ما بیشتر از جاذبهاش باشد و رابطه دوستانه و همدلی بین والدین مدرسه و محیط اجتماعی با بچهها شکل نگیرد؛ رفتارهایی مثل سیگار هم میتواند از تبعات آن باشد. خیلی اوقات این رفتارها دهنکجی به محیطی است که دایما سعی دارد آنها را نادیده بگیرد. چه خانواده چه مدرسه و چه اجتماع.
فقدان فضای نشاطانگیز عمومی در جامعه را تا چه میزان در افزایش میل نوجوانان به سمت دخانیات و مواد و الکل موثر میدانید؟
وقتی در جامعه نشاط، امید و سرمایه اجتماعی بالا است، سیاستهای موثری تدوین میشود و کیفیت روابط نوجوانان با والدین مطلوب است، افراد مهارت نه گفتن را دارند، مهارت رویارویی با تعارضات و بحرانها را یاد گرفتهاند و به موقع و درست در مورد استعمال سیگار آگاهی پیدا کردهاند، قطعا با آمار عجیب و غریب استعمال دخانیات مخصوصا در گروههای سنی نوجوان روبرو نخواهیم بود.
جامعهای که شادابی و تخلیه هیجان به روشهای صحیح داشته باشد و همچنین مردمش امید بیشتری داشته باشند، گرایش به انواع آسیبهای اجتماعی و ناهنجاریها را کمتر تجربه میکند و اگر این مؤلفهها نباشد، باید منتظر عواقب
بدتری بود.
چه کنیم که نوجوانانمان کمترین آسیب را در چنین شرایطی متحمل شوند؟
آموزش، نقش مهمی در جلوگیری از بروز آسیبهای اجتماعی دارد. آنچه کمک میکند در بحران کمتر تاثیر منفی بگیرد تسلط روی یک سری مهارتهاست. از جمله مهارت خود مراقبتی. این موضوع اهمیتی زیادی دارد. مهارت تابآوری و مداخله در بحران، مهارتهای ارتباطی، مهارت حل تعارض. اینها مهارتهای جدی است که در حوزه بحران به آن نیاز داریم. طبیعتا کسانی که از این مهارتها برخوردارند تاثیرات منفی بحرانها را به مراتب کمتر از سایرین تجربه خواهد کرد. لذا کسانی که این مهارتها را داشته باشند برای فرار از شرایط بحرانی ناگزیر به سمت مواد دخانی و الکلی نمیبرند، منزوی نمیشوند و خودکشی نمیکنند. این مهارتها کمک میکند که در عین حال که درگیر بحران هستند، بتوانند به زندگی ادامه دهند و کمترین تاثیرات را از بحرانها بپذیرند.
مواردی که بدان اشاره کردید نیاز به آموزش و یادگیری دارد. اما متاسفانه در محیطهای آموزشی کمتر به این موارد در خصوص نوجوانان توجه میشود و تمرکز روی حوزههای دیگری است.
محیطهای در دسترس بچهها به ویژه نوجوانان و جوانان از جمله خانواده، محیطهای آموزشی، و سایر تشکلهایی که بچهها در آن حضور دارند همگی در این موضوع نقش دارند. رسانه و حتی فضای مجازی میتواند نقش مهمی در این باره اجرا کند. ما ترکیبی و تنوعی از روشها را داریم که هم باید جذاب باشد و هم متناسب با مخاطب به آنها اطلاعات دهد و آنها را در خصوص محیط اطراف آگاه کند.
دیدگاه تان را بنویسید