بسیاری  از کارتن‌خواب‌ها بچه‌های  ترخیصی بهزیستی هستند

اکراه دارد نام «خیریه» روی گروهی بگذارد که در آستانه ۴۰ سالگی در کنار خانواده به آن سروشکل داد. گروهی که حالا جمعیتش خیلی افزون شده و راه‌های سخت و پرچالشی را طی می‌کند؛ هر چند معتقد است اینها وظایف اجتماعی و شهروندی مغفول‌مانده‌ای است که او و همراهانش به عنوان یک انسان انجام می‌دهند. علی حیدری، مدیر عامل «موسسه پایان کارتن‌خوابی پارسیان» حدود هشت سال پس از تشکیل این گروه؛ در گفت‌و‌گو با «توسعه ایرانی»، ضمن اشاره به افزایش رشد کارتن‌خوابی در کشور؛ از ارائه خدمات موسسه به «کارتن‌خواب‌ها» در بخش‌های خدمات پزشکی، بهداشتی، بهزیستی و ... گفت.

سعیده علیپور

  

 در جایی مصاحبه‌ای از شما دیدم که عنوان کردید؛ مدیرعامل یک شرکت تبلیغاتی بودید و موقعیت شغلی خوبی داشتید و کارتان را برای فعالیت تمام وقت برای کارتن‌خواب‌ها رها کردید. چه شد که چنین تصمیم بزرگی گرفتید؟

آغاز «پایان کارتن‌خوابی» به شب قدری برمی‌گردد که من و همسرم مقداری غذا پختیم. تصمیم گرفتیم به جای اقوام، بین کارتن‌خواب‌ها پخش کنیم. به حوالی میدان شوش رفتیم. با یک فاجعه‌ مواجه شدیم. در واقع چهارده پانزده غذایی که آماده کرده بودیم، به دست هیچکس نرسید. چون اصلا امکان توزیع نداشتیم. شیشه ماشین را که پایین دادیم، حداقل هزار فردی که دور ماشین ما ایستاده بودند به سمت ظرف‌های غذا هجوم آوردند. غذاها به‌صورت مچاله و مشت‌مشت بیرون می‌رفت. دیدن این تصویر برایم عجیب بود. این همه آدم گرسنه آن هم در همین شهر در همسایگی من هستند. آن روز فهمیدم که با یک فاجعه خیلی بزرگی به نام «کارتن‌خوابی» روبرو هستیم و پشت این نام کوتاه، هزاران آسیب نهفته است. از فقر تا بی‌کسی. از گرسنگی تا بیماری و...

به عنوان کسی که به نظر قبلا برخوردی چنین نزدیک با این آدم‌ها نداشته، مسیریابی برای کمک موثر چگونه صورت گرفت و چگونه توانستید حوزه فعالیت‌تان را برای کمک به این قشر گسترش دهید؟

از توزیع غذا شروع کردیم. در شبکه‌های اجتماعی از مردم خواستیم که در خانه‌هایشان غذا درست کنند و در اختیار ما بگذارند تا ما توزیع کنیم. به‌تدریج که به فصل سرما رسیدیم، توزیع لباس را آغاز کردیم. لباس‌ها را جمع و بین کارتن‌خواب‌ها پخش می‌کردیم. کمی که جلوتر آمدیم وارد فضای ترک اعتیاد شدیم. عزیزانی را که واقعا می‌خواستند ترک کنند به مراکز ترک اعتیاد می‌بردیم. با وجود همه اینها، به نظرم می‌رسید که کارتن‌خوابی با این کارها حل نمی‌شود به همین دلیل به دنبال کارهای ریشه‌ای‌ حرکت کردیم.

منظورتان از کار ریشه‌ای چیست؟ چه اقدامی در این باره انجام گرفت؟

خیلی از کارتن‌خواب‌ها بچه‌های بهزیستی هستند. بچه‌های ترخیصی بهزیستی. یعنی آنها که بی‌سرپرستند و تا 18 سالگی در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند و پس از آن باید خودشان تک‌وتنها و بدون پشتوانه گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند. تنها مأمنی که خیلی از این جوانان را  در این دوره به خود می‌پذیرد اعتیاد است. این همان قسمتی است که اگر مداخله می‌کردیم می‌توانستیم جلو ورود این افراد را به جمعیت کارتن‌خوابی بگیریم، به همین دلیل مرکز پسرانه و دخترانه بهزیستی تأسیس کردیم.

خیلی از کارتن‌خواب‌ها بچه‌های بهزیستی هستند. بچه‌های ترخیصی بهزیستی. یعنی آنها که بی‌سرپرستند و تا 18 سالگی در مراکز بهزیستی نگهداری می‌شوند و پس از آن باید بدون پشتوانه گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند

در خصوص اعتیاد زنان و کودکان هم فعالیتی صورت گرفته است؟

مرکزی را ایجاد کردیم برای مادران و بچه‌ها. در این مراکز زنانی که به دلایلی چون فوت یا زندانی بودن همسر یا جدایی؛ سرپرست خانوار هستند و کودکانی تا 10-12 سال دارند را اسکان دادیم و از آنها حمایت کردیم تا روی پای خودشان بایستند.

چه تعداد خدمات در مراکز خود به افراد کارتن‌خواب ارائه می‌دهید؟

تقریبا حدود 33 خدمت برای بخش مادر و کودک، بچه‌های بهزیستی، کارتن‌خواب‌ها و سایر بخش‌های جامعه ارائه می‌دهیم.

در حال حاضر افرادی که به شما کمک می‌کنند چند نفرند و چطور جذب این مؤسسه شده‌اند؟

فقط و فقط از طریق شبکه‌های اجتماعی همدیگر را پیدا کردیم. ما صدای بلند و تبلیغات وسیعی نداشتیم و نمی‌خواهیم هم داشته باشیم. دوستان، ما را به همدیگر معرفی می‌کردند. اوایل مردم در خانه‌هاشان غذا می‌پختند و ما می‌رفتیم غذاها را از در خانه‌ها می‌گرفتیم، اما الان مرکزی داریم که فقط مخصوص پخت غذاست، یک مرکز هم فقط برای توزیع لباس است. یک مرکز برای مادر و کودک، یک مرکز برای بچه‌های بهزیستی. ما برای کارتن‌خواب‌ها حمام هم درست کرده‌ایم و اگر کارتن‌خوابی بخواهد حمام کند می‌تواند از فضای حمام استفاده کند. کمی پس از شروع کار شاید بیش از سه یا چهار هزار نفر بودیم، امروز اما تعدادمان کمتر شده است. خب این مسیر، مسیری است که خیلی‌ها را خسته می‌کند و آدم‌ها دیگر نمی‌توانند ادامه بدهند. توانشان محدود می‌شود. الان کمتریم و شاید با 200، 300 نفر داریم همه این کارها را انجام می‌دهیم.

نزدیک به هشت سال پیش که کارمان را شروع کردیم، بیشتر کارتن‌خواب‌ها حدودا 40 ساله بودند و حتی مسن‌تر، اما هرچه جلوتر می‌رویم، هم تعداد کارتن‌خواب‌ها بیشتر می‌شود و هم گروه سنی‌شان پایین‌تر می‌آید

در کدام شهرها فعالیت دارید؟ به‌طور متوسط در استان‌های مختلف چقدر توانسته‌اید خدمات بدهید؟

در اکثر شهرها؛ رشت، سنندج، کرج، همدان، کرمان، اصفهان و... در اصفهان گرمخانه هم داشتیم. خدمات ما متغیر است. مثلا در مورد توزیع غذا، در هفته شاید حدود 20 هزار پرس غذا در کل کشور توزیع می‌کنیم. در مورد لباس، روزانه بیش از 30 تا 35 نفر دارند از ما خدمات می‌گیرند. در هفته شیرخشک نزدیک به 200 تا 300 کودک زیر یک سال را تامین می‌کنیم. حداقل در هفته یک مادر به همراه فرزندش از ما خدمات می‌گیرند. در حوزه پزشکی در تهران در هفته حدود 20 تا 30 نفر از ما خدمات می‌گیرند.

متخصصان چه حوزه‌هایی بیشتر با شما همکاری می‌کنند؟

تقریبا در همه تخصص‌ها نیاز به کمک داریم. مثلا در مورد خدمات پزشکی، خیلی از پزشک‌ها می‌توانند در بخش درمانی به ما کمک کنند. یکی از طرح‌های‌ ما این است که هر پزشک بتواند در هفته حداقل یک بیمار را پذیرش کند. کافی است پزشکی تخصص خود را به ما اعلام کند تا ما خانواده نیازمند را با نامه بفرستیم خدمت آن پزشک و او در هفته یک بیمار را به این شکل ویزیت کند. یا اگر کسی آرایشگر است در فضایی که ایجاد کرده‌ایم موی کارتن‌خواب‌ها را اصلاح کند.

یعنی در حال حاضر هم افراد متخصصی هستند که شما را در این امر یاری می‌دهند؟

فراوان! البته کار سختی است. چون ما به فضاهایی ورود می‌کنیم که خیلی آزاردهنده است. مثلا همین دو هفته پیش جایی رفتیم که سر بچه‌ها پر از شپش بود. خب کار کردن در این شرایط خیلی سخت و آزاردهنده است. اما عده‌ای می‌آیند و در بخش‌های مختلف به ما کمک می‌کنند.

آیا هیچ وقت پیش آمده که فضای کار آن‌قدر ناراحتتان کند که از کاری که می‌کنید پشیمان شوید؟ اگر ممکن است کمی بیشتر از فضای کار و مسائلی که با آنها مواجه شده‌اید بگویید.

نه، هیچ وقت احساس نکرده‌ایم که کار نادرستی انجام می‌دهیم. تقریبا کل مسیر کار ما دشوار است و در آن با موارد ناراحت‌کننده زیادی روبه‌رو می‌شویم. مثلا خانه‌ای داریم به نام «خانه مولوی» که در منطقه مولوی است و آنجا هر هفته بیش از هزار، هزار و 500 پرس غذا درست می‌کنیم. چند وقت پیش یک عزیز کارتن‌خوابی آمده بود و وسایل آشپزی ما را به سرقت برده بود. ما هم توی دوربین او را دیدیم. وقتی برگشت غذا بخورد، بچه‌ها شناختند، او را گرفتند و با او صحبت کردیم. دوستان تأکید داشتند که این را باید حتما تحویل مراجع قانونی بدهیم، اما واقعیتش این است که هیچ مرجع قانونی‌ای بالاتر از وجدان آن فرد نیست. من خواهش کردم که رهایش کنند و از خود آن عزیز هم خواهش کردم که از این به بعد اگر هم می‌خواهد سرقتی بکند بیاید به خودمان بگوید. این‌ها اتفاقات روزمره محیط کار ماست. تعداد زیادی کودکان کار به ما مراجعه می‌کنند. همچنین در هفته بیش از سه، چهار خانواده داریم که جایی برای سکونت ندارند یا به ما معرفی می‌شوند یا خودمان پیدایشان می‌کنیم. بچه‌های خیلی از اینها متأسفانه حتی شناسنامه ندارند. همین تازگی با موردی مواجه شدیم که نیاز به فضای سکونت داشت. مادری بود با دو بچه 6 و 10 ساله. اما هنوز برای بچه‌ها شناسنامه نگرفته بودند و ما نمی‌توانستیم اسکانشان بدهیم چون نمی‌دانستیم این بچه‌ها مال خود آن مادر هستند یا نه. تقریبا هر روز از این چالش‌ها داریم؛ چالش‌هایی که هم زیباست از این نظر که می‌توانیم یک قدم کوچک برای رفع‌شان برداریم و هم به‌شدت ناراحت‌کننده و آزاردهنده است چون نمی‌توانیم کار خیلی بزرگی برای برطرف کردنشان انجام دهیم.

آیا در این هشت سالی که فعالیت می‌کنید جمعیت کارتن‌خواب‌ها تغییری کرده است؟

روز‌به‌روز تعدادشان بیشتر می‌شود و علتش هم فقط و فقط مسائل اقتصادی جامعه است. در خیلی از کشورهای دنیا شما کارتن‌خواب می‌بینید، اما کارتن‌خواب‌های آن کشورها هوم‌لس شدن و کارتن‌خوابی را خودشان انتخاب می‌کنند و می‌خواهند این نوع زندگی را تجربه کنند. در ایران اما کارتن‌خوابی، یک اجبار است نه انتخاب.

کارتن‌خواب‌ها بیشتر از چه گروه سنی هستند؟

اوایل که کارمان را شروع کردیم بیشترشان 35 تا 40 ساله بودند و حتی مسن‌تر، اما الان هرچه جلوتر می‌رویم و تعداد کارتن‌خواب‌ها بیشتر می‌شود گروه سنی‌شان هم متأسفانه پایین‌تر می‌آید و این درد خیلی بزرگی است.

جمعیت کارتن‌خواب‌ها را بیشتر چه کسانی تشکیل می‌دهند؟ بیشتر اتباع خارجی یا اهالی بخش‌های مرزی کشور مثل سیستان و بلوچستان و زنانی که بچه‌های بدون شناسنامه دارند، هستند یا شامل افراد دیگر هم می‌شود؟

 معمولا کارتن‌خواب‌های سیستان و بلوچستان در همان استان خودشان هستند چون سیستان و بلوچستان آن‌قدر بزرگ است که کارتن‌خوابی‌اش به تهران کشیده نمی‌شود. اما کارتن‌خواب‌های شهرهای دیگر، مثلا شهرهای شمالی و حاشیه‌های تهران، خیلی به سمت تهران می‌آیند و در تهران کارتن‌خواب می‌شوند. اتباع خارجی هم همینطور، چون خانواده‌های اتباع معمولا پیگیر بچه‌هاشان می‌شوند و بچه‌ را رها نمی‌کنند.