دیروز سه نفر بر اثر انفجار مین در مهران جان باختند
اینجا جنگ تمام نشده است
سعیده علیپور
این نه نخستین انفجار و نه آخرین آن خواهد بود؛ مرگ سه نفر در شامگاه ۲۷ تیر، بر اثر انفجار مینهای به جای مانده از جنگ تحمیلی در مهران. چهارم اسفندماه پارسال نیز یک نوجوان ۱۴ ساله در منطقه قصر شیرین قربانی مین شد. یک کشته و چهار مجروح نیز حاصل انفجار همین مینها در بهمن ماه سال گذشته در منطقه شوش بود. سه نفر (یک کشته و دو زخمی) هم در مهرماه پارسال در منطقه بستان قربانی همین مینها شدند و ... . از جنگ ایران و عراق سالها میگذرد، اما برای ساکنان غرب کشور گویا هنوز جنگ تمام نشده است. آنها هر از چندی خبر مرگ یا معلولیت همشهریان و عزیزانشان را به دلیل انفجار مینها میشنوند. مینهایی که روزگاری قرار بود جلوی ورود دشمن به سرزمین و خانههایشان را بگیرد و حال بلای جانشان شده و خانهها و محل سکونتشان را ناامن کرده است.
10 هزار قربانی مینهای به جا مانده از جنگ
بنابر اعلام مقامات رسمی کشور تاکنون بر اثر انفجار انواع مینهای باقیمانده از دوران جنگ بیش از 10 هزار نفر در کشور آسیب دیدهاند که از این تعداد حدود 3 هزار نفر کشته و بقیه زخمی و نقص عضو شدهاند. این در حالی است که پس از پایان جنگ فرآیند مینروبی برای پاکسازی مناطق مینگذاری شده به صورت گسترده توسط نیروهای ارتش آغاز شد، با این حال یک درصد از اراضی آلوده به مین همچنان قربانی میگیرد.
کدام مناطق آلودهاند؟
طبق برآورد کارشناسان مساحت مناطق آلوده به مینهای باقیمانده از جنگ در کشور چهار میلیون و 200 هزار هکتار برآورد شده است.
یک میلیون و 700 هزار هکتار از این اراضی در استان ایلام، یک میلیون و 500 هزار هکتار در استان خوزستان، 700 هزار هکتار در استان کرمانشاه هستند و استانهای کردستان و آذربایجان غربی هر کدام 150 هزار هکتار اراضی آلوده به مین دارند.
فرآیند مینروبی سخت و گاهی غیرممکن است
بنا به روایتی حدود 16 هزار مین در پنج استان غربی کشور در دوران جنگ در زمین کاشته شد که بلافاصله بعد از جنگ، در چندین مرحله پاکسازی آن آغاز شد. این در حالی است که در برخی دیگر از گزارشها آمده است که تخمین زده میشود که تنها ارتش بعث عراق در دوران هشت سال جنگ تحمیلی ۱۲ تا ۱۶ میلیون مین در اراضی به وسعت ۴۲ هزار کیلومتر مربع از خاک ایران کار گذاشته باشد.
بهنام صادقی، کارشناس مینهای جنگی چندی پیش به ایلنا گفته بود: «در ابتدا پاکسازیها مدتی زیر نظر ستاد بازسازی و نوسازی مناطق جنگی بود و از سال 83 کار پاکسازی به ترتیب به وزارت کشور، مرکز مینزدایی و وزارت دفاع واگذار شد و بعد طی تصمیمات مسئولان کشوری قرار بر این شد که معاونت مهندسی وزارت دفاع کار پاکسازی را به صورت تخصصی به اتمام برساند».
به گفته او کار پاکسازی بخشهای بسیاری از زمینهای آلوده به مین در یک دوره طولانی از سال 67 تا سال 83 انجام شد و از سال 83 مراکز مینزدایی دوره جدیدی را آغاز و حتی مناطقی که قبلا نیز پاکسازی شده بود را دوباره به صورت تخصصی پاکسازی کردند و در سال 90 اعلام شد که تمامی مناطق آلوده پاکسازی عمومی شده و تنها یک درصد دیگر از اراضی آلوده به مین و مهمات جنگی باقی مانده است.
اما در این سالها فرسایش خاک و باران و برف و زلزله سبب شده است که مینها به اعماق زمین فرو روند و پیدا کردن آنها با دستگاههای متداول مینیابی قابلیت کشف و خنثیسازی نداشته باشد. این مینها بیشتر در نقاط کوهستانی و درهها قرار دارند و همین موضوع کار را برای تیمهای مینیابی سخت و گاهی غیرممکن کرده است.
گستردگی مینها و انتشار فقر فراگیر
اما شاید تصور این باشد که وجود مینها، تنها موجب بروز حادثه جانی برای شهروندان میشود، اما واقعیت این است که سوای حوادث دلخراشی که خیلی اوقات قربانی آن کودکان بودهاند، وجود این مینها، نه تنها شیوه زندگی مردم این مناطق را تغییر داد که آنها را بیش از پیش گرفتار فقر کرد.
در دوران جنگ، مینها چنان اراضی کشاورزی و مناطق مسکونی مردم مرزنشین را آلوده کرد که بسیاری از روستاییان پس از پایان جنگ تحمیلی و بازگشت به خانههایشان، دریافتند که این مناطق به شدت به مین آلوده است و آنان قادر نیستند تا در خانههای سابق خود زندگی کنند. همچنین آلودگی زمینهای کشاورزی باعث شد تا ساکنان این مناطق مرزی، نتوانند به زندگی سابق خود بازگردند و کشاورزی را از سر بگیرند.
همچنین این مینها چنان دشتها و مراتع مناطق مرزی آلوده کردهاند که دامداری و زندگی عشایری بخشی از مردم این منطقه را تحت تاثیر قرار داد. به طوری که دامپروری در این مناطق، سالها است که با اختلالهای جدی مواجه شده است. چوپانهای مناطق مرزی همواره باید مراقب آن باشند که دامهای آنان وارد اراضی آلوده به مین نشوند تا از هرگونه حادثه در امان بمانند. این مسئله به عنوان خطری جدی، زندگی عشایر کوچرو در مناطق مرزی را نیز تهدید میکند، به ویژه که عشایر زندگی کوچرو دارند و در بسیاری از مواقع مناطق تردد آنها در نزدیکی مناطق آلوده به مین قرار دارد.
همین موضوع سبب شده خیلی از این کوچنشینان تبدیل به یکجانشینان بدون شغلی شوند که حال با فقر درگیرند یا کولبری میکنند.
شاید تصور این باشد که وجود مینها، تنها موجب بروز حادثه جانی برای شهروندان میشود، اما واقعیت این است که سوای حوادث دلخراشی که خیلی اوقات قربانی آن کودکان بودهاند، وجود این مینها، نه تنها شیوه زندگی مردم این مناطق را تغییر داده که آنها را بیش از پیش گرفتار فقر کرده است
کولبران؛ بزرگترین گروه قربانی مینهای کشف نشده
گفته میشود یک درصد اراضی باقی مانده از مینهای جنگی شامل مناطق صعبالعبور کوهستانیاند که دسترسی به آنها بسیار دشوار است. مینها در این مناطق در شیبها، پرتگاهها، باتلاقها، مردابها، نیزارها و ماسهزارها قرار گرفته یا در عمق زمین فرو رفتهاند. درست مناطقی که محل عبور و مرور کولیران در مناطق مرزی غرب کشور است. افرادی که اغلب آنها به دلیل همین مینها کشاورزی و دامداری خود را از دست دادهاند.
کولبران که عمدتا ساکنان مناطق فقیرنشین استانهای آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه هستند و برای تامین نیازهای زندگی مجبور به داد و ستد در مناطق مرزی و گذر از راههای صعبالعبور کوهستانی هستند، یکی از بزرگترین گروههای قربانی مینهای کشف نشده را تشکیل میدهند.
بنا بر آمارهای منتشر شده از سوی رسانههای کردستان عراق، تنها در شش ماه پایانی سال ۲۰۱۸ میلادی بیش از یکصد کولبر به همین دلیل جان خود را از دست داده یا دچار نقص عضو شدهاند.
ضرورت حمایت قانونی از قربانیان
اما علاوه بر افرادی که بر اثر انفجار مین جانشان را از دست میدهند، گروه زیادی نیز دچار قطع عضو میشوند و تا آخر عمر باید با هزینههای سنگین خرید تجهیزات توانبخشی سر کنند.
این در حالی است که تا سال 70 هیچگونه ماده قانونی برای مصدومین و جانباختگان براثر انفجار مینهای باقی مانده از جنگ تحمیلی تعیین نشده بود.
بعدها نمایندگان مجلس لایحهای را با نام «کمیسیون ماده ٢» تصویب کردند که در آن استانداریها موظف به تشکیل کمیسیون پرونده جانباختگان و مصدومان ناشی از انفجار مینهای جنگی شدند تا با بررسی اعضای این کمیسیون و چنانچه حادثه دیدگان ناشی از انفجار مینهای جنگی دارای شرایط لازم باشند و با رعایت قانون، در شمول خدمات حمایتی دستگاههای ذیربطی چون بنیاد شهید انقلاب اسلامی، بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی و کمیته امداد امام خمینی (ره) قرار گیرند. این در حالی است که برخی از قربانیان این حوادث یا خانوادههای آنها در این سالها از عدم تعلق این سهم در خصوص آنها شکایت داشتهاند.
معلولِ جنگی بودن یک انتخاب نیست
گفته میشود ایران بعد از مصر بیشترین میزان مین را در خاکهای خود دارد و به همین دلیل میتوان پیشبینی کرد که شمار قربانیان حواث ناشی از انفجار مین نیز در ایران به نسبت سایر کشورهای دنیا قابل توجه باشد. این در حالی است که کمک به قربانیان انفجار مینها بخشی مهم از عملیات پاکسازی مناطق آلوده محسوب میشود.
بنابر اعلام مقامات رسمی تاکنون بر اثر انفجار انواع مینهای باقیمانده از دوران جنگ بیش از 10 هزار نفر در کشور آسیب دیدهاند که از این تعداد حدود 3 هزار نفر کشته و بقیه زخمی و نقص عضو شدهاند
در گزارش سازمان ملل آمده است که در سالهای اخیر تمرکز بر شهروندانی که در اثر انفجار مینها معلول شدهاند، کاهش یافته است. شهروندانی که نیاز به دورۀ توانبخشی طولانی مدت و مراقبتهای پزشکی دارند و باید به آنها فرصت مشارکت در زندگی اجتماعی و اقتصادی کشورشان داده شود.
سازمان ملل، بودجۀ لازم برای کمک به این دست از آسیبدیدگان را نیز حدود ۱۰ میلیون دلار برآورد کرده و در پایان گزارش خود آورده است: «معلولِ جنگی بودن یک انتخاب نیست. باید به نیازهای دختران و پسران، زنان و مردانی که اندام خود را از دست دادهاند و دچار آسیبهای روانی شدهاند، رسیدگی شود.»
دیدگاه تان را بنویسید