پوشش، کودک‌آزاری و مسئولیت‌های اجتماعی

نیره عابدین‌زاده، معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خراسان رضوی می‌گوید :«لباس‌ها و پوشش و ظاهر شیک بچه‌ها، عامل محرک برای کودک آزارهاست.» می‌پرسیم چرا؟ می‌گوید در تعرض اخیر به دختربچه افغانی، فرد متعرض گفته :«موهای زیبای دخترک او را تحریک کرده است.»

آذر فخری، روزنامه‌نگار

مادرها، به پوشش و لباس بچه‌های‌شان اهمیت می‌دهند. چه دارا باشند و چه ندار، گاهی از هر چیزی می‌زنند تا بتوانند برای بچه‌های‌شان، لباس‌های خوش آب و رنگ تهیه کنند. برای مادرها، ظاهر و نمای بچه‌های‌شان، به‌خصوص اگر دختر باشند، خیلی مهم است. دخترها بچه‎ها، تا سال‎ها، عروسک‎های شیرین مامان و بابا هستند. شاید تا ابد هم همین طوری بمانند.

چه کسی عیبی در این کار می‎بیند؟ در این‎که مادری، هر روز مقداری زمان می‎گذارد و موهای دخترکش را می‎بافد، برایش لباس‎های رنگی‎رنگی ، می‎دوزد، می‎بافد، می‎خرد؟

چه کسی با شیرین‌زبانی دخترکان مشکل دارد و چنین رفتاری را برنمی‌تابد؟ اصلا جهان بدون دختر بچه‌ها و پسربچه‌های شیرین‌زبان و پر جنب و جوش، قابل تصور است؟

قابل تصور هست!

نیره عابدین‌زاده، معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خراسان رضوی می‌گوید :«لباس‌ها، و پوشش و ظاهر شیک بچه‌ها، عامل محرک برای کودک آزارهاست.»

می‌پرسیم چرا؟ می‌گوید در تعرض اخیر به دختربچه افغانی، فرد متعرض گفته :«موهای زیبای دخترک او را تحریک کرده است.» در آخر این جمله علامت تعجب نمی‌گذاریم. فرد مجرم، برای تبرئه خود هر بهانه‌ای می‌تواند بتراشد؛ هم‌چنان که سال‌های سال است که معتادان، «دوست ناباب» را دلیل اعتیاد خود می‌دانند. این آسان‌ترین و دم دست‌ترین راه، برای انداختن تقصیر به گردن دیگران و تبرئه «خود» است. و حتی شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیتِ تامین امنیت اجتماعی و سپردن آن به خانواده‌ها. پس علامت تعجب را در برابر صحبت‌های نیره عابدین‌زاده می گذاریم. معاونی که تمام کاستی‌های تربیتی و نبود امنیت اجتماعی و افزایش مشکلات روانی جامعه و رفتارهای خشونت آمیز را در «پوشش بچه‌ها» می بیند. نیره عابدین‌زاده ای که گوشش فقط صدای مجرم بیماری را می‌شنود که می‌تواند و حق دارد برای عمل سبعانه‌اش، هر بهانه‌ای بیاورد و معاون، آن‌را باور می‌کند.

البته در این میان، عابدین‌زاده، با چنین تحلیلی، تنها نیست؛ سال گذشته، پژوهشی در آمریکا انجام گرفت در رابطه با تعرضاتی که به زنان و دختران صورت گرفته بود.

وقتی این زنان و دختران به پلیس مراجعه می‌کردند، پیش از هرگونه درک و دلداری و پی‌گیری، از فرد آسیب‌دیده پرسیده می‌شد:«چی پوشیده بودی؟!» همین پرسش، محققان را واداشت که به سراغ زنان و دختران آسیب‌دیده بروند و ببیند که آنان در هنگام حادثه واقعا چه پوشیده بودند که باعث «تحریک» فرد متعرض شده. نتیجه این پژوهش، در نهایت برپایی نمایشگاهی بود که در آن لباس‌هایی که افراد آسیب‌دیده پوشیده بودند به نمایش گذاشته شد. لباس‌های این زنان و دختران، عادی‌تر و معمولی‌تر از آن چیزی بود که در ابتدا این محققان تصور کرده بودند.

پس می‌بینیم که تصور تاثیر و یا بهتر بگوییم؛ توهم «پوشش تحریک کننده» در به وقوع جرم، تنها مختص به جامعه ما به عنوان سرزمینی در جهان سوم نیست. در کشوری مثل آمریکا هم، ابتدا زن و دختر را مقصر می‌دانند و او را عامل ایجاد جرم! بنابراین نمی‌توان خانم معاون را در این مورد شماتت کرد.

یک پرسش مهم

اما داستان دیگری هم در رابطه با تعرض به کودکان در کشور ما وجود دارد. داستان کودکان کار و گزارشی که می‌گوید 90 درصد کودکان کار، مورد تعرض و تجاوز قرار گرفته و می‌گیرند. کودکانی که اکثر آن‌ها لباس‌های مندرس و ژنده‌ای بر تن دارند و ماه تا ماه، حمام نمی‌کنند و اغلب مبتلا به بیماری‎های مزمن و غیرمزمن هستند. کودکانی که شغل اکثر آن‌ها، زباله‌گردی و یا بازیافت زباله است و طبعا بوی ناخوشایند می‎دهند.

خانم معاون، اگر ممکن است بفرمایید این کودکان چه عامل تحریک کننده‎ای در وجودشان هست که مورد تعرض و آزار و اذیت قرار می‎گیرند؟!

در مورد پرونده این کودکان، چه‌قدر بررسی کرده‌اید؟ اصلا آیا مقایسه‌ای بین تعداد کودکان کار مورد تعرض قرارگرفته و کودکان معمولی جامعه که به آن‌ها تعرض شده، انجام داده‌اید؟ تا چه حد و به کمک کدام پژوهشگران و متخصصان جامعه‌شناس و آسیب‌شناس، عوامل افزایش این تعدی‌ها را مورد بررسی قرار داده‌اید که چنین نظر محکم و متقنی در این مورد می‌دهید؟ صرف این‌که مجرمان، با بهانه‌تراشی، جرم را از خود دور و دلیل آن‌را در بیرون از خود قرار می‌دهند، شما را قانع می‌کند که تصریح کنید پوشش بچه‌ها عامل تعرض به آن‌ها بوده؟ خوب در این صورت، به نظر می رسد باید این کودکان و خانواده‌های‌شان، دستگیر و مجازات شوند و فرد متعرض، باید آزاد شود، چون او واقعا مشکلی نداشته؛ خانواده کودک او را چنان پوشانده‎اند که برای مجرم بیچاره، چاره‌ای جر تعرض نمانده! او واقعا بی‎تقصیر است! اما...، اما، اگر چنین است، لطفا بفرمایید عامل تعرض به کودکان کار با شرایطی که دارند و برشمردیم، چیست؟

آسیب‌شناسی تعرض

لیلا شعبانی کارشناس ارشد جامعه شناسی و مدیر مرکز افکار سنجی جها دانشگاهی، می گوید:« هرگونه رفتار یا کوتاهی در انجام عملی که سلامت جسمی، روانی و رشد کودک را به مخاطره اندازد، کودک آزاری محسوب می شود، البته آزار کودکان می تواند جسمی، عاطفی، لفظی، جنسی و گاهی نادیده انگاشتن کودکان باشد. شعبانی دوران کودکی را مهم‌ترین مرحله رشد و تکامل جسمی و روانی کودک می داند و معتقد است کودک آزاری شامل رفتارهایی است که توسط افراد دیگر خصوصا بزرگسالان نسبت به کودکان انجام می گیرد و به نوعی به سلامت جسمی و روانی آنان آسیب می رساند. آسیب‌هایی که  پیامدهای طولانی مدت در آینده را در پی خواهد داشت.

شعبانی در مورد چرایی کودک‌آزاری این طور توضیح می دهد:« گاهی والدین یا افراد دیگر که به کودکان آزار می رسانند، نمی دانند که رفتار آن‌ها کودک آزاری است؛ مانند کسانی که کودکان را تنبیه بدنی می کنند، مورد تحقیر و توهین قرار می دهند و به نیازهای اساسی آن‌ها بی توجه هستند. فشارهای عمومی و محلی، مواجه شدن با یک بچه عقب‌ مانده یا بچه‌ای با اختلال رفتاری، یک خاطره شخصی از مورد آزار قرار گرفتن، استفاده از الکل و داروهای روانگردان، اختلافات زناشویی و بیکاری می‌تواند از عوامل کودک آزاری باشد.

این جامعه شناس، با اشاره به شیوع و افزایش پدیده  آزار جنسی کودکان، و جدی بودن آسیب‌های ناشی از آن در تمام جوامع، می گوید: آموزش های لازم به کودکان از سوی والدین بسیار مفید و ضروری است. آموزش هایی که برای سنین مختلف متفاوت است و شکل خاص خودش را دارد، اما آن‌چه مسلم است باید این آموزش ها به کودکان ارائه شود. خانواده ها باید اطلاعات و درک صحیحی در مورد وجود خطراتی که از نظر آزار جنسی فرزندان‌شان را تهدید می کند، داشته باشند. اما والدین باید به خاطر داشته باشند که سوالات کودک را به صورت کلی و متناسب با سن او پاسخ دهند.

واکنش جامعه مهم است

متاسفانه در مورد تعرض های جسمی و جنسی، جامعه تمایل به پنهان کاری دارد و این شاید برمی گردد به سنت‌ها و عرف های حاکم بر جامعه، که به جای همدلی با قربانی، که عموما هیچ تقصیری در این مورد نداشته، با ناپاک و آلوده دانستن او، وی را حذف و طرد می کنند. تصور کنید دختر مورد تعرض قرار گفته ای را که اگر زنده بماند، جامعه با او چه رفتاری در پیش می گیرد؛ این دختر، اگر جان سالم به در ببرد و حتی از سوی خانواده، پذیرفته شده و زنده بماند! احتمالا هرگز نخواهد توانست ازدواج کند. این چنین است که قربانی تعرض و تجاوز، تاوان مجرم را نیز می‌پردازد و تمام هستی خود را از دست می‌دهد.

مورد اخیر دختران و زنان ایرانشهری، مثال بسیار واضح و مهمی در این مورد است؛ چه در مورد خود این افراد که سعی در پنهان کردن ماجرا داشتند و چه در رابطه با واکنش خانواده و جامعه و حتی مسئولین که سعی در انکار و تکذیب و پاک کردن صورت مسئله داشتند و تا حدی هم موفق شدند.

دکتر رامشت چنین ادامه می‌دهد:«این موضوع خیلی مهم است که وقتی اعضای خانواده متوجه می‌شوند کودک یا حتی بزرگ‌سال‌شان،دچار آسیب جنسی شده است چه عکس‌العملی نشان بدهند. واکنش خانواده در میزان آسیبی که فرد می‌بیند و اختلال رفتاری که از خودش نشان می‌دهد تاثیر دارد. معمولا این افراد در خانواده‌ای که پذیرنده و حمایت‌گر باشد و فرزندان خودش را مورد محبت و لطف و حمایت بیشتری قرار دهد و آن‌ها را مورد قضاوت قرار ندهد و به آنان کمک کند، کمتر آسیب می‌بینند و در بزرگ‌سالی اختلال شخصیت و اختلال‌های روانی کمتری از خودشان بروز می‌دهند، اما اگر خانواده پذیرنده نباشد و سرزنشگر و قضاوت‌گر باشد و اگر فرد را طرد بکند بر حسب نوع رفتاری که اعضای خانواده دارند خشم را درون فرزندان خود افزایش می‌دهند و هر چه‌قدر میزان خشم و عصبانیت فرد نسبت به محیط (خانواده و اطرافیان) بیشتر شود او بیشتر می‌خواهد در آینده این عقده یا فشار روانی را که در درونش به وجود آمده است نسبت به جامعه ابراز کند و رفتارها و اختلال شخصیت به مراتب شدیدتر خواهد بود. به این دلیل است که ما می‌گوییم اگر فردی در هر سنی مورد آزار جنسی قرار بگیرد بسیار مهم است، خانواده‌ها باید آموزش ببینند که فرزندان خود را مورد حمایت، توجه یا تربیت قرار دهند تا کمتر مورد سوءاستفاده‌های جنسی قرار بگیرند و اگر قرار گرفتند حتما باید زیر نظر مشاور نسبت به ترمیم آسیب‌های روحی و روانی که فرد دیده است اقدام شود.»