افراط و تفریط در سن ازدواج؛ بهمثابه یک معضل
سیندرلاها و لنگه کفشهای بلورین کهنه
داستان برخی ازدواجهای ما، چه زود هنگام باشند، چه دیرهنگام، این است که بسیار متزلزلاند و عمرشان به پنج سال نمیکشد، پس از طرفی با بیوهگان و مادران کم سن و سالی مواجهیم که بسته حمایتی در مورد آنها دیده نشده، و از طرف دیگر، با زنان و مردان بالغ پا به سن گذاشتهای رو در روییم که راهروهای دادگاهها را برای گرفتن و ندادن مهریه و مهریههای به اجرا گذاشته، انباشتهاند. در هر حال، ازدواج، این شتری که روزگاری بر در هر خانهای میخوابید، اکنون شتر مردهای است که مثل بختک بر روی فرزندان ما افتاده و آنها را دچار یاس و افسردگی کرده است آمار بالای طلاق و ترس از شکست یکی از دلایل گریز جوانان از ازدواج است. همچنین آنان این روزها، الگویی از زن و شوهر موفق و صمیمی در اطرافیان خود مشاهده نمیکنند
آذر فخری، روزنامهنگار
شهلا کاظمیپور جمعیت شناس، میگوید:«سندرم سیندرلا» موجب میشود دختران وسواس این را پیدا کنند که برای ازدواج، منتظر شاهزادهای بمانند که بیاید و آنها را به برج عاج ببرد. این پدیده در تأخیر ازدواج اثر دارد نه در تجرد قطعی! چون همین دخترانی که اینقدر وسواس دارند، وقتی به بالای 35 سال میرسند، دچار دلهره میشوند که دیگر حالا به تجرد قطعی رسیده ام.چون سبک زندگی در ایران طوری است که مرد از زن خواستگاری میکند و دختران باید منتظر بمانند تا کسی پیدا شود.
آیا واقعا کشورما، اینهمه سیندرلا در خود دارد که منتظرند تا شاهزاده رویاهایشان از راه برسد و آنان را به زعم خانم کاظمی، به «برج عاج» ببرد؟ بگذارید همینجا تکلیفمان را با «برج عاج» روشن کنیم، این برج از ازل به شاعران و نویسندگان و روشنفکران تعلق داشته ، نه به عروس و دامادها! شاهزاده رویاها میتواند با مرکب سفیدش، عروسش را به قصرش ببرد!
اگر داستان ازدواج دیرهنگام این است و دختران ما سیندرلاهای خاکسترنشینی هستند که منتظرند کسی آنان را از حصار نامادری و ناخواهریهای بدجنس نجات بدهد؛ پس ما با خانم کاظمی، بحث طولانی در پیش خواهیم داشت؛ چون ایشان باید مشخص کنند که این نامادری بدجنس و ناخواهریهای کینهتوز، چه کسانی یا چه چیزهایی هستند که مانع ازدواج به هنگام دختران ما میشوند؟ و چگونه میتوان، از شر این بدجنسیها و کینهورزیها، خلاص شد؟ آیا با حمایت از ازدواج زود هنگام، که اکنون تبدیل یه یک معضل اجتماعی شده؟
کدام مشکل، معضلتر است؟!
جامعه ما در زمینه ازدواج گرفتار هر دو نوع افراط و تفریط است؛ هم به شدت درگیر ازدواجهای زودهنگام و در میان کودکان هستیم و هم از سویی درگیر ازدواجهای دیرهنگام و افزایش افراد مجردی که هرگز ازدواج نمیکنند.
مهم این است که در مورد هر دوی این معضلها، نهادها و مسئولین چه رویکردی در پیش گرفتهاند یا باید بگیرند.
البته با اخلالها و فرافکنیها و با در نظرگرفتن عرفها و سنتها و خردهفرهنگهای موجود در هر جامعه شهری و روستایی ما، دولت سعی میکند در مساله ازدواج زودهنگام ورود نکند و به همین دلیل اغلب لوایح وارده به مجلس در این زمینه روی زمین میمانند. در مورد ازدواج دیرهنگام، با تشویقها، اعطای وامها، برپایی ازدواجهایی دانشجویی و ...، دولت سعی دارد جوانان را به ازدواج تشویق کند اما روند ازدواجگریزی همچنان ادامه دارد و جوانان ما، از دختر و پسر، تمایل چندانی به ازدواج ندارند.
داستان ازدواجهای ما، چه زود هنگام باشند، چه دیرهنگام، این است که بسیار متزلزلاند و عمرشان به پنج سال نمیکشد، پس از طرفی با بیوهگان و مادران کم سن و سالی مواجهیم که بسته حمایتی در مورد آنها دیده نشده و از طرف دیگر، با زنان و مردان بالغ پا به سن گذاشتهای رو در روییم که راهروهای دادگاهها را برای گرفتن و ندادن مهریه و مهریههای به اجرا گذاشته، انباشتهاند. در هر حال، ازدواج، این شتری که روزگاری بر در هر خانهای میخوابید، اکنون شتر مردهای است که مثل بختک روی فرزندان ما افتاده و آنها را دچار یاس و افسردگی کرده است.
حالا، خانم کاظمی! کدامیک از این دخترانی که متعلق به طبقه متوسط به پاییناند، آن سیندرلایی است که شما صحبتش را میکنید؛ کدام دختری میتواند چرخ زندگی را که هر دو طرف آن بیکارند، بچرخاند و کدام پسری حاضر است وارد مخمصه چنین آوردگاهی بشود؟ چرا این روزها، تمام مشکلات جامعه به سوی خود مردم فرافکنی میشود و اکثر مسئولین با ربط یا بیربط، مدام فریاد میزنند که خودتان انتخاب کردهاید؟! خانم کاظمی، همه جوانان، ازدواج و بالتبع استقلال و داشتن همدم و فرزند را دوست دارند. اما در جامعهای که با انواع معضلات اقتصادی مواجه است و اغلب قوانینیش برای زنان، مشکلآفرین است، چگونه انتظار دارید این سیندرلاها، با لنگه کفشهای بلورینشان، همچنان منتظر شاهزاده مانده باشند. اتفاقا آنان، آن دختران و حتی پسران، رخت و پخت خویش را از این رویای بیتعبیر بیرون کشیدهاند و دارند به هر طریقی که هست؛ افتان و خیزان، چرخ زندگی مجردیشان را میچرخانند.
تاخیر در ازدواج چرا؟
مدتی است کارشناسان فرهنگی و اجتماعی نسبت به افزایش سن ازدواج جوانان هشدار میدهند و ادامه این روند را دارای پیآمدهای خوشایند و ناخوشایند اجتماعی میدانند.
سن ازدواج در حال افزایش است و این افزایش تا آنجا پذیرفته میشود که پیامدهای منفی و ناخوشایند آن تعدیل شود، در حالی که مطالعات اجتماعی نشان میدهد که ازدواج زود هنگام و دیرهنگام در هر دو صورت پیامدها و اثرات مثبت و منفی دارند که براساس فرهنگ حاکم در جامعه طی مرور زمان پذیرفته یا مردود میشود.
آرزو مولودی آسیب شناس اجتماعی معتقد است: عوامل بسیاری در ایجاد این پدیده که البته متاثر از روند جهانی است، دخالت دارد؛ یکی از مهمترین این مسائل تغییر در باورها و الگوهای فکری و رفتاری جوانان است که خواستار شکل جدیدی از روابط خانوادگی هستند، شاید همین مساله انتخاب همسر ایدهآل را با تاخیر و دشواری روبهرو کند.
یکی از مهمترین عوامل، تحول موقعیت زنان و ادامه تحصیلات آنان تا مقاطع عالی است، با توجه به الزامات و مشکلات موجود امروز در اداره کردن خانه و خانواده برای دختران و پسران، ازدواج فرصت ارتقای تحصیلی را کاهش میدهد. اما یکی از مهمترین علل تاخیر در سن ازدواج، تنگناهای مالی، نبود شغل مناسب و نداشتن مسکن است که در حال حاضر از عوامل مهم گریز از ازدواج عنوان میشود، متاسفانه اقدامات کند و سطحی در حمایت از این قشر از جوانان تا کنون نتوانسته آمار ازدواج را تا مرز ایدهآل رشد دهد.
هر چند در شرایط کنونی نمیتوان سن بهخصوصی را مرز ازدواج بههنگام و دیرهنگام دانست اما به طور معمول وقتی شانس انتخاب همسر و تعدد گزینههای انتخابی به تدریج با افزایش سن کاهش مییابد از آن به تاخیر در سن ازدواج یاد میشود. تجرد در سنین بالا چه برای مرد و چه برای زن غالبا با پیامدهای منفی همراه است.
در کشور ما پژوهشها نشان میدهد که جوانان با تاخیر در ازدواج، معمولا فرصت بیشتری برای ادامه تحصیل در دانشگاهها، پیدا کردن شغل مناسب و ارتقای شأن اجتماعی پیدا میکنند، این مساله بهخصوص برای زنان بیشتر مصداق خارجی دارد. در عین حال بالا رفتن سن ازدواج آثار جمعی هم دارد و آن مهار جمعیت است، هر چه مدت فرزندآوری افراد جامعه کاهش یابد از رشد جمعیت هم کاسته میشود. در عین حال تجرد در سنین بالا منجر به بلاتکلیفی و کاهش انگیزه و تلاش فردی میشود. افسردگی و ترس از تنهایی اغلب به سراغ افراد مجرد میآید، وسواس زیاد در انتخاب و احتیاط بیش از حد در تعاملات میان فردی هم از تبعات تجرد است. مشکلات فیزیکی و فرزندآوری برای زنان یکی از پیامدهای دیگر تاخیر بیش از حد در ازدواج است.
دکتر مولودی با اشاره به دلایل عدم تمایل برخی جوانان به ازدواج میگوید: آمار بالای طلاق و ترس از شکست یکی از دلایل گریز جوانان از ازدواج است. همچنین آنان این روزها، الگویی از زن و شوهر موفق و صمیمی در اطرافیان خود مشاهده نمیکنند. به همین دلیل تمایلی به ازدواج ندارند.
از دیگر مسائل مهم ، کمرنگ شدن اعتماد در جامعه از مسائل تأثیرگذار در تأخیر ازدواج است. زمانی که زن و مرد نتوانند به یکدیگر اعتماد کنند چگونه زندگی مشترک را آغاز خواهند کرد؟
دلایل تأخیر در ازدواج از نگاه دختران و پسران
یکی از مهمترین دلایل تأخیر ازدواج در بین دختران، ترس از دست دادن موقعیت شغلی و تحصیلی است به همین دلیل دولت باید امکاناتی را برای زنان متاهل فراهم کند. از سوی دیگر روابط آزاد و برخی بیبندوباریها در جامعه و ترس از مسئولیتپذیری مهمترین دلایل تأخیر ازدواج در بین مردان است.
دیدگاه تان را بنویسید