محبوبه ولی

علی لاریجانی، علی طیب‌نیا و محمدرضا عارف، سه چهره‌ شاخصی بودند که طی روزهای اخیر نامشان به عنوان گزینه‌های معاون اولی رئیس دولت چهاردهم، بیش از بقیه تکرار می‌شد. 

از بین این سه علی طیب‌نیا دیروز در ویدئویی اعلام کرد که به دلایل شخصی آمادگی پذیرش مسئولیت معاون اولی را نداشته است. ضمن اینکه او از گزینه‌های وزارت اقتصاد دولت چهاردهم است.

علی لاریجانی توضیحی نداده اما واکنش‌های این چند روزه به احتمال معاون اولی او حاکی از این بود که در میان حامیان پزشکیان، به طور اخص اصلاح‌طلبان، اقبالی نسبت به وی وجود ندارد. 

منصور حقیقت‌پور، از سیاسیون نزدیک به لاریجانی پیش از تنفیذ در مصاحبه‌ای گفته بود: «دعوت از علی لاریجانی هیچ چیز از مسعود پزشکیان کم نمی‌کند و به نظر من باید به او پیشنهاد بدهند تا رئیس‌‌جمهوری بازویی قوی در کنارش داشته باشد.»

اصلاح‌طلبان اما این بازو را آنقدر قوی می‌دیدند که بیم داشتند مبادا جایگاه ریاست جمهوری را تحت‌الشعاع قدرت خود قرار دهد. آنها با اشاره به وزن سیاسی لاریجانی هشدار می‌دادند که با انتصاب او به عنوان معاون اول، جایگاه رئیس‌جمهور تحت تاثیر مقام معاون اولی قرار خواهد گرفت. 

در همین راستا همچنین، تاکید می‌کردند که اساسا لاریجانی با این وزانت سیاسی، بهتر است دبیر شورای امنیت ملی باشد، نه معاون اول رئیس‌جمهور. در نهایت قرعه به نام محمدرضا عارف افتاد و او از پس پرده سیاست، به همان جایی بازگشت که 19 سال پیش بود. 

 آب نمک اصلاحات

سال 84 وقتی محمود احمدی‌نژاد برای اولین بار انتخابات ریاست جمهور را بُرد، محمدرضا عارف چهار سال بود که معاون اول دولت دوم خاتمی بود. احمدی‌نژاد وقتی آمد از او خواست که در پُست خود بماند، عارف اما نپذیرفت و پاستور را ترک کرد تا امروز. 

هشت سال بعد که حسن روحانی رئیس‌جمهور شد هم به او وزیری دو وزارتخانه علوم یا ارتباطات در دولت یازدهم را پیشنهاد دادند. عارف باز هم نپذیرفت. حسن رسولی، سخنگوی انتخاباتی او در این باره گفته بود: «در عرف اداری پسندیده نیست وقتی کسی نفر دوم یک دولت است، مسئولیت یک وزارتخانه را برعهده گیرد. مانند این است که یک دولت اصولگرا روی کار بیاید و به آقای احمدی‌نژاد که 8 سال رئیس‌جمهور بوده، پیشنهاد وزارت راه و شهرسازی را بدهد. اگرچه اشکالی ندارد، ولی عرف آن را نمی‌پذیرد.»

احتمالا اگر محمدرضا عارف، خواسته احمدی‌نژاد برای معاون اولی یا پیشکشی وزارت در دولت روحانی را می‌پذیرفت، الان شانسی برای معاون اولی دولت مسعود پزشکیان نداشت. او و اصلاح‌طلبان شاید این روزها را پیش‌بینی می‌کردند.

محمدرضا عارف گرچه رأی بالایی به دست آورد و لیست اصلاح‌طلبان با سرلیستی او وارد مجلس دهم شد و فراکسیون امید را تشکیل داد، اما انفعال او در برابر وقایع و اعتراضات دی 96 و آبان 98، انگ «مرد ساکت اصلاحات» را به پیشانی‌اش چسباند

سال 87، وقتی داشت مهیای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری می‌شد، در مصاحبه‌ای گفته بود: «هر نظامی افرادی را در آب نمک می‌خواباند تا در شرایط لازم از آن‌ها استفاده کند، فکر می‌کنم من یکی از آن افراد هستم که در آب نمک خوابیده‌ام.»

عارف رئیس‌جمهوری که از آب نمک درآمده باشد، نشد اما معاون اولی شد که به نظر می‌رسد اصلاحات او را سال‌ها در آب نمک خوابانده بود تا چنین روزی پس از سال‌ها سکوت و پرده‌نشینی به متن سیاست بازگردد. 

شنیده‌ها حاکی از این است که علی‌اکبر ناطق نوری، حامی معاون اولی علی لاریجانی بوده است. عارف اما گزینه اصلاحات و محمد خاتمی بوده است. بسیاری در این تحلیل به دیدار خاتمی و پزشکیان یک روز پیش از برگزاری مراسم تنفیذ و نقش قطعی رئیس دولت اصلاحات در تعیین معاون اول رئیس‌جمهور اشاره می‌کنند. 

 یک «بوروکرات» 73 ساله

شخص دوم پاستور اما کیست؟ او متولد 1330 است. یعنی سه سال بزرگتر از رئیس جمهور؛ ویژگی‌ای که منتقدان انتخاب او، دیروز به عنوان یک نقطه ضعف روی آن دست گذاشتند و تاکید کردند که این سن توانایی و چابکی لازم برای کار سنگین معاون اولی را ندارد. 

موافقان اما معتقد بودند که اتفاقا تجربه عارف از او یک بوروکرات موفق ساخته که به بوروکراسی دولتی آشناست و می‌تواند بی‌تجربه‌گی پزشکیان در بوروکراسی اداری را جبران کند. 

عطاءالله مهاجرانی درباره او نوشته است: «دکتر عارف دانشمند، با تجربه و شخصیتى متعادل و معتمد رهبرى است. تجربه معاون اولى در دولت سید محمد خاتمى را نیز دارد. رئیس سازمان برنامه و بودجه بوده و نیز وزیر ارتباطات. تجربه‌هایى که در دولت نخست پزشکیان بسیار مغتنم است.»

ویژگی دیگرش رزومه مفصل او در دولت اصلاحات و مجلس است. با اعلام معاون اولی او، بسیاری اشاره کردند به اینکه دولت پزشکیان، نه دولت سوم حسن روحانی، بلکه دولت سوم محمد خاتمی است و قرار است توفیقات دوره اصلاحات تکرار شود.  منتقدان اما اشاره کردند که دولت موفق خاتمی، دولت اول او بود که معاون اولش حسن حبیبی بود. دولت دوم او که محمدرضا عارف معاون اول رئیس‌جمهور شد، رو به افول گذاشت. 

گذشته از معاون اولی دولت دوم خاتمی، عارف در دولت اول خاتمی، وزیر پست، تلگراف و تلفن و در سال آخر دولت، اولین رئیس سازمان تازه تاسیس مدیریت و برنامه‌ریزی شد. اوایل انقلاب برای یکی دو سالی سرپرست شرکت مخابرات ایران بود و در دولت آیت‌الله خامنه‌ای معاونت آموزش و معاونت دانشجویی وزارت فرهنگ و آموزش عالی را به عهده داشت.  او اکنون عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس بنیاد ایرانیان و رئیس هیأت مدیره بنیاد باران نیز هست.

سال‌ها پیش از آنکه دختر محمدباقر قالیباف با تفرعن و تبختر مشمئزکننده، وجهه سیاسی پدر را مخدوش کند، حمیدرضا عارف در یک برنامه تلویزیونی آقازاده‌وار نطق مفصلی کرد که شلیکی شد به محبوبیت پدرش و عارف را آماج هشتگ‌های «ژن خوب» و «پسر عارف» کرد

 از سکوت و انفعال تا خردورزی و میانه‌روی

با پایان دولت اصلاحات و روی کار آمدن دولت احمدی‌نژاد، عارف پاستور را ترک کرده و راه سیاست را در بهارستان پیش گرفت. دوران نمایندگی او در مجلس اما چندان موفق نبود. 

او گرچه رأی بالایی به دست آورد و لیست اصلاح‌طلبان با سرلیستی او وارد مجلس دهم شد و فراکسیون امید را تشکیل داد، اما انفعال او در برابر وقایع و اعتراضات دی 96 و آبان 98، انگ «مرد ساکت اصلاحات» را به پیشانی‌اش چسباند. 

در تمام وقایع آن ایام، عملکرد او و فراکسیون امید مجلس چنان ناامیدکننده بود که حتی بسیاری از اصلاح‌طلبان او را به باد انتقاد گرفته و متهم به بی‌عملی و ناکارآمدی کردند. 

ناامیدی از او و به طور کلی انشقاق‌هایی که در جناح اصلاح‌طلب ایجاد شد تا جایی پیش رفت که او از ریاست شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان هم استعفا کرد. 

آن سکوتی که در تمام آن سال‌ها به عنوان نقطه ضعف عارف و ناکارآمدی او مطرح می‌شد، اکنون به مثابه خردورزی، میانه‌روی و بی‌حاشیه بودن گرفته شده و اصلاح‌طلبان از آن به عنوان امتیاز شخص دوم پاستور یاد می‌کنند. 

محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره‌اش نوشته است: «عارف بهترین انتخاب برای معاون اولی پزشکیان است. قدرت اجرایی بی سروصدا و بالایی دارد. از بن دندان اصلاح‌طلب است. توانایی به‌کار‌گیری همه توان کشور، برای حل مشکلات مردم دارد. وزانت اداره دولت را دارد و به پزشکیان فرصت بیشتری می‌دهد که بتواند برنامه‌های کلانش را برنامه ریزی کند. به تجربه و خطا نیاز ندارد.»

عبدلله رمضان‌زاده او را سیاستمداری «واقع‌بین، تیزهوش، با افکار اصلاح‌طلبانه اما میانه‌رو در عمل و دارای قدرت مدیریت تعارض‌های موجود در ساختار دولت» خوانده است. 

احمدزیدآبادی هم درباره‌اش نوشته است: «واقعیت این است که آقای عارف، معمولاً در موضع‌گیری‌های کلامی آدمی محافظه‌کار و محتاط و دست به عصا بوده که دلایل مخصوص به خود را داشته است، اما به لحاظ کارنامۀ اجرایی چه در پست ریاست دانشگاه تهران، چه وزارت پست و تلگراف و تلفن و چه مقام معاون اولی دولت سید محمد خاتمی، کارنامۀ خوبی از خود به جا گذاشته و چهره‌ای زحمتکش و علمی و کم سر و صدا و بدون حاشیه به شمار می‌رود.»

 عارف کمترین زاویه با اصولگرایان را دارد

به طور کلی از واکنش‌ها چنین برمی‌آید که اصلاح‌طلبان از بازگشت عارف به سیاست و نشستنش بر کرسی معاون اولی رئیس جمهور استقبال کرده و راضی‌اند. 

گذشته از اصلاح‌طلبان اما اصولگرایان نیز بعضا واکنش‌های مثبتی داشته‌اند. 

گذشته از اصلاح‌طلبان اما اصولگرایان نیز بعضا واکنش‌های مثبتی به معاون اولی عارف داشته‌اند. شاهدش توئیت عبدالله گنجی است که انتخاب عارف را کار درستی خوانده و نوشته است: «عارف هم تابلوی اصلاح طلبی دارد هم تجربه این کار را دارد هم یک ارزش گراست.»

غلامحسین کرباسچی در این باره به خبرآنلاین گفته است: «به نسبت بقیه گزینه‌ها به نظرم عارف انتخاب مناسب‌تری است، البته هر کسی در مقام معاون اول انتخاب می‌شد، ممکن بود با برخی اختلاف سلیقه داشته باشد اما عارف کمترین زاویه را با جناح‌های اصولگرا دارد و مورد احترام آنها است و با اصلاح‌طلبان هم در مجموع چه در مقام معاون اولی خاتمی و چه قبل از آن در مقام پست و تلگراف همراهی کرده است.

در هر صورت عارف تحرک لازم را داشته، همراه اصلاح‌طلبان بوده، خط و مشی اصلاح‌طلبی دارد اما نه اصلاح‌طلبی خیلی انقلابی مانند تاج‌زاده و امثالهم، بلکه اصلاح‌طلبی معتدلی که همیشه خط و منش افراد معقول‌تر و میانه‌روتر بوده است.»

شاهد این اظهارات، توئیت عبدالله گنجی، فعال سیاسی اصولگرا و مشاور علیرضا زاکانی در حمایت از عارف است. او نوشت: «انتخاب عارف به عنوان معاون اول کار درستی بود. عارف هم تابلوی اصلاح طلبی دارد هم تجربه این کار را دارد هم یک ارزش‌گراست. هم بخشی از اصلاح‌طلبان به خاطر تعلقاتش به نظام نوشتند که او اصلاح طلب نیست. بنده عارف-پزشکیان را اصولگرا به معنای پایبند به اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی می‌دانم.»

 یک کارنامه درخشان علمی 

با حاشیه «ژن خوب»

عارف پیش از سیاست، یک چهره دانشگاهی با کارنامه‌ای پُربار است. سیاست، دستاوردهای علمی او را تحت‌الشعاع قرار داده است. فارغ از سیاست اما او از موسسان «انجمن رمز ایران» در سال 79 است؛ استاد گروه برق مخابرات دانشگاه صنعتی شریف است و از سال 60 تا 73 استاد دانشکده برق و کامپیوتر دانشگاه صنعتی اصفهان بود. 

چند صد مقاله معتبر علمی دارد و تمام ادوار تحصیلی خود در دانشگاه تهران و دانشگاه استنفورد را با بهترین نمرات پشت سر گذاشته است.  در سال 73 به ریاست دانشگاه تهران منصوب شد. 

همسر او، حمیده مروج نیز یک چهره‌ شاخص و موفق علمی و دانشگاهی است. 

همین رزومه مقدمه‌ای شد برای اینکه پسرش، «ژن خوب» را به عنوان اصطلاحی منفور در میان مردم خلق کند!

سال‌ها پیش از آنکه دختر محمدباقر قالیباف با تفرعن و تبختر مشمئزکننده، وجهه سیاسی پدر را مخدوش کند، حمیدرضا عارف در یک برنامه تلویزیونی آقازاده‌وار نطق مفصلی کرد درباره اینکه پدر و مادرش هر دو شاگرد اول‌های کنکور ایران بوده‌اند و این ژن خوب به او نیز منتقل شده و او مجموعه‌ای از توفیقات تحصیلی و شغلی است.

اظهارات او فارغ از درستی و نادرستی، شلیکی بود به محبوبیت پدر. عارف چهره‌ای آرام، محترم و بی‌حاشیه در اصلاحات به شمار می‌رفت. اظهارات پسر اما او را آماج سوالات و طعن و کنایه‌های بسیار ذیل هشتگ «پسر عارف» و «ژن خوب» کرد و واکنش‌ها و حاشیه‌های بسیاری به دنبال داشت که از حوصله این سطور خارج است اما ضربه چنان محکم بود که هنوز هم بعد از گذشت چندین سال از آن حاشیه، واکنش برخی به انتصاب او به عنوان معاون اول مسعود پزشکیان، یادآوری آن مصاحبه و اظهارات پسرش بود؛ به ویژه که عارف آن زمان از گفته‌های پسر تبری تجست و از آن دفاع کرد. 

محمدرضا عارف با تمام این سایه روشن‌ها اکنون یک بار دیگر معاون اول رئیس جمهور است و تصویر او از این پس، بیش از هر چیز با عملکردش در این جایگاه ترسیم خواهد شد؛ از این رو باید منتظر ماند و دید که او چه خواهد کرد.