مصداق بارز توزیع ناعادلانه ثروت در دولت محرومان؛
سیستان زیر سیل؛ فرودگاه غرق در ارزپاشی
محبوبه ولی
آنچه در سیستان میگذرد و تصاویری که از فرودگاه امام خمینی تهران میرسد، دو قاب مجزا با یک سرفصل مشترک است؛ آن سرفصل مشترک، دولت ناکارآمدی است که وقتی میخواهد بازار ارز را کنترل کند، عملکردش مصداق بارز توزیع ناعادلانه ثروت است.
دو هفته است که آب سیستان را برداشته؛ در چند صد شهرستان، روستا و آبادی سیل، اسباب و اثاثیه مردم را از خانههای خشت و گلی فقیرانهشان بیرون کشیده و با خود برده است. برای مردمی که در محرومترین استان ایران، نداری بیخ گلویشان را چسبیده، حالا حجم سیلآسای آب، فقر را سنگینتر کرده است.
سرپناهی نیست؛ مردم شبها توی چادرهای خیس میخوابند. با بالا آمدن آب رودخانهها در پی سیل، ترس از ورود گاندوها به میان مردم، خود بلای مضاعف شده است. برق و گاز برخی مناطق قطع شده، راههای ارتباطی بسته شده، امدادرسانیها با تاخیر آغاز شدند و چشم امید مردم سیلزده در این مدت بیش از آنکه به دولت باشد به کمکهای مردمی و سوختبران بوده است. وضعیت در سیستان تصویر دولتی را ترسیم کرده که از حمایت مردم سیلزدهاش عاجز است.
در سوی دیگر اما تصویر دولتی دیده میشود که پنداری چنان در حال پیادهسازی مدل «دولت رفاه» است که حتی تامین هزینه سفرهای خارجی برای شهروندانش را نیز از نظر دور نداشته است! از این رو سوبسید سفر خارجی را دو برابر کرده؛ از 500 یورو به هزار یورو افزایش داده و بدین ترتیب سطحی از سفر به خارج را در این روزهای پایانی سال برای شهروندانش رایگان کرده است.
تسلط بر بازار با ارزپاشی پای هواپیما
ماجرا اما نه تامین رفاه است، نه اجرای اغراقآمیز الگوی لیبرال دموکراسی! مسئله بر سر کنترل بازار ارز است. بازار آزادی که وزیر اقتصاد چندی پیش گفته بود آن را به رسمیت نمیشناسد، بر خلاف ادعای آقای وزیر چنان رسمیتی دارد که مدیران بانک مرکزی با نگرانی از در رفتن فنر آن، تصمیم گرفتند این بار ارزپاشی را پای هواپیما ببرند تا مبادا مسافران خروجی آخر سال، تقاضای ارز خود را به بازار آزاد بُرده و موجب افزایش قیمت شوند.
آنچه در سیستان میگذرد و تصاویری که از فرودگاه امام خمینی تهران میرسد، دو قاب مجزا با یک سرفصل مشترک است؛ آن سرفصل مشترک، دولت ناکارآمدی است که وقتی میخواهد بازار ارز را کنترل کند، عملکردش مصداق بارز توزیع ناعادلانه ثروت است
با همین سیاست، بانک مرکزی اوایل ماه جاری اعلام کرد که در راستای مدیریت بازار ارز و پوشش نیاز ارزی، سرانه فروش ارز مسافرتی هوایی از 500 به هزار یورو افزایش یافته و این افزایش از هفتم اسفند اجرایی میشود.
به دنبال آن، طی روزهای بعد ویدئوهایی از مسافران خروجی در فرودگاه امام خمینی منتشر شد که نشان میداد جمعیتی در میان هیاهو و ازدحام، صف بینظمی را تشکیل دادهاند برای گرفتن یارانه تقدیمی دولت فخیمه جهت سفر خارجی!
شماری از کارشناسان معتقدند که برای دولت، اولویت کنترل بازار ارز است، بنابراین ترجیح میدهد این سوبسید را بدهد اما در عین حال بتواند بر بازار مسلط باشد.
به باور این عده، چنین تصمیمی نشاندهنده دست پُر بانک مرکزی در آستانه سال نو است که به واسطه آن میتواند بخشی از نیاز متقاضیان سفرهای خارجی را تامین کرده و از التهاب بازار جلوگیری کند.
مسعود توکلی، یک کارشناس ارزی در همین رابطه به «تسنیم» گفته است: «گزارشهایی به بانک مرکزی رسیده بود که برای مسافرتهای هوایی به کشورهایی که کمی دورتر هستند، مبلغ ۵۰۰ یورو کفاف هزینه مسافران را نمیدهد و مابقی تقاضا به بازار غیررسمی منتقل میشود. در همین جهت سیاستگذار این تصمیم را گرفت تا در بازه کوتاه مدت و موقتی تامین ارز را افزایش دهد. در نتیجه با تامین نیازهای واقعی، دیگر هیچ مسافری به بازار غیررسمی مراجعه نخواهد کرد.»
ارزها در راه ترکیه
گزارش درباره کشورهایی که 500 یورو، کفاف هزینه سفر به آنها را نمیدهد، در حالی است که طبق آمار 71 درصد سفرهای توریستی ایرانیان به ترکیه است. عراق، امارات متحده عربی، سوریه و ارمنستان هر یک به ترتیب سهم 13، شش و دو درصدی را دارند.
کشورهای اروپایی، کانادا، آمریکا و دیگر کشورهایی که دورتر و گرانتر هستند سهم کوچکی در سفرهای توریستی ایرانیان دارند.
بازار آزادی که وزیر اقتصاد چندی پیش گفته بود آن را به رسمیت نمیشناسد، بر خلاف ادعای آقای وزیر چنان رسمیتی دارد که مدیران بانک مرکزی با نگرانی از در رفتن فنر آن، تصمیم گرفتند این بار ارزپاشی را پای هواپیما ببرند
از همین رو بسیاری معتقدند که این یارانه تقدیمی، در واقع بخشیدن ارزهای بانک مرکزی به کشور اردوغان است. اختلاف قیمت هزار یورو ارز دولتی با همین میزان در بازار آزاد، چیزی حدود 18-20 میلیون تومان است. این مبلغ کفاف یک تور چند روزه به ترکیه را میدهد و به همین دلیل خودش مشوق سفر خارجی به ترکیه و یا یکی دیگر از کشورهای همقیمت آن است؛ در حالی که توریسم و گردشگری در ایران عملا مرده است.
در واقع دولت به جای اینکه آن سوبسید را صرف صنعت توریسم داخلی یا رسیدگی به سیلزدگان سیستان یا اولویتهای دیگر کند، سیاستهای غلط پولی خود را با ارزپاشی مسافرتی جبران میکند.
در همین راستا شماری از تحلیلگران تصریح میکنند که اعطای این رانت از اساس اقدامی غلط و غیرعلمی است که از اختلاف فاحش ارز دولتی با بازار آزاد و به طور کلی چندنرخی بودن ارز ناشی میشود. این گروه تاکید میکنند که اگر بنا به دادن سوبسید است، دارو و کالاهای اساسی بسیاری هستند که نیاز به این سوبسید دارند و وظیفه بانک مرکزی حمایت از آنهاست نه ارزپاشی غیراصولی برای کنترل بازار.
در همین رابطه شاهین شایان آرانی، کارشناس مسائل ارزی پیش از این به «اقتصادآنلاین» گفته بود: «ارز سوبسیدی برای مسافران بهطور کلی خودش اشکال دارد. مسافر باید ارز را با نرخ بازار آزاد بخرد و بانک مرکزی مکلف است قیمت در این بازار را مهار کند.»
کارشناسان همچنین یادآوری میکنند که افزایش ارز مسافرتی در پایان سال پیش از این هم آزموده شده و نشان داده که تاثیری بر بازار ندارد.
شاهد سخن آنکه در همین دو هفتهای که بانک مرکزی این سیاست را برای مهار بازار آخر سال ارز در پیش گرفت، دلار به 61 هزار تومان هم رسید!
به کام سوداگران
غیر از کشور اردوغان، دسته دیگری که از این تصمیم بانک مرکزی به غایت منتفع میشوند، سوداگراناند. مهمترین نهاد مالی کشور به خیال خام خود این بار تحویل ارز مسافرتی را به قبل از گیت خروج و با مدارک دریافت ارز محدود کرد تا امکان سوداگری و سوء استفادههایی که در تجربههای پیشین رخ داده بود را از بین ببرد.
این ارزپاشی پای هواپیما، ماحصل سیاستورزیهای غلطی است که جورش را همیشه اقتصاد کشیده است و ثروت کشور را بیش از آنکه خرج جامعه کند، به عنوان تاوان ناکامیها و اشتباهات خود، به باد داده است!
ایلنا اما دیروز گزارش داده: «طبق روایت برخی مسافران، عدهای با خرید ارزانترین بلیت خارجی حتی کمتر از 2 میلیون تومان وارد فرودگاه حضرت امام میشوند و 1000 دلار با نرخ 42 هزار تومانی را دریافت میکنند اما در سالن ترانزیت سوار هواپیما نمیشوند و از فرودگاه خارج میشوند و بلیت را کنسل میکنند و 50 درصد هزینه بلیت را هم از ایرلاین پس میگیرند. در نهایت ارز 42 هزار تومانی را در بازار بیش از 60 هزار تومان میفروشند.»
ایلنا اضافه کرده بخش بیشتر ازدحام در فرودگاه به دلیل وجود همین افراد است که تعدادشان کم نیست. بدین ترتیب سوداگران با سفرهای سوری اینگونه سیاستگذار پولی و بانکی کشور را دور میزنند و آن را در این خیال خام میگذارند که با خود فکر کند در حال مدیریت بازار است.
مصداق بارز اسراف است
گذشته از همه اشکالات عینی و علمی که بر این تصمیم وارد است، برای یک طیف دیگر آنچه بیش از همه به چشم آمد تناقض بیعملی دولت در پناه دادن به سیلزدگان بیخانمان بود با این حاتمبخشی به مسافران خروجی از کشور.
محمدجواد آذریجهرمی با همین نگاه در کانال تلگرامش خطاب به رئیسی نوشت: «ضمن عرض خدا قوت، جنابعالی در چند روز اخیر دو سفر به مناطقی محروم و آسیب دیده در دشتیاری و ایذه داشتهاید و از نزدیک در جریان رسیدگی به مشکلات مردم قرار گرفته اید. امری نیکو و پسندیده. تقاضا دارم اگر ممکن است امروز یک دیدار سرزده هم از فرودگاه امام و صف شلوغ تخصیص ارز مسافرتی
داشته باشید.
ظاهرا با تصمیم دولت، روند تخصیص ارز مسافرتی به گونهای است که به هر مسافر خارج کشور حدود ۲۰ میلیون تومان یارانه پرداخت میشود. هر چند ممکن است اتخاذ این تصمیم دارای ابعادی عقلایی برای مدیریت بازار اسکناس دلار هم باشد اما با آنچه جنابعالی از نزدیک در دشتیاری و ایذه مشاهده فرمودید، قطعا تصدیق میفرمایید که روندی غیرعادلانه و مصداق بارز
اسراف است.» به واقع اما فایده این یارانه که از جیب عموم جامعه برای سفر خارجی یک عده محدود پرداخت میشود، چیست؟
امید که ایران روزی به چنان سطحی از رفاه و توسعه برسد که همگان بتوانند لذت سفر به هر نقطه از دنیا را بچشند.
در حال حاضر اما این اسراف، صرفا نشانهای است از اینکه چگونه در کشوری ثروتمند، کودکانی هنوز در کپر درس میخوانند، کودکان دیگری مبتلا به SMA در اثر نبود دارو جان خود را از دست میدهند، فسادهای هنگفت لاپوشانی میشوند و اقتصاد، بیمار محتضری است که مردم از آن قطع امید کردهاند.
این همه ماحصل سیاستورزیهای غلطی است که جورش را همیشه اقتصاد کشیده است و ثروت کشور را بیش از آنکه خرج جامعه کند، به عنوان تاوان ناکامیها و اشتباهات خود، به باد داده است!
دیدگاه تان را بنویسید