فارغ از آمار و اعداد ۴۱ و ۵ درصدی وزیر کشور رقم خورد!
تشکیل حداقلیترین مجلس در سایه پایینترین میزان مشارکت
طهمورث حسینی
«پایینترین میزان مشارکت در انتخابات»، این مهمترین کلیدواژه انتخاباتی است که یازدهم اسفند ماه برگزار شد. هرچند وزیر کشور در اعلام نهایی نتایج انتخابات گفته است که «برگزاری شکوهمند انتخابات 11 اسفند، در آستانه سال نو و ماه رمضان عیدانه الهی به مردم شریف کشورمان بود و موجب خوشحالی همه طرفداران جمهوری اسلامی ایران و آزادیخواهان جهان و موجب ناراحتی بدخواهان و سلطه جویان شد.» اما به نظر میرسد علامت سوالهای بزرگی که پیش از این ذهن اکثریت جامعه را به خود درگیر کرده بود، برای تصمیمگیران و مسئولان هم ایجاد تردید کرده است.
با اعلام آرای راهیافتگان به مجلس دوازدهم، شاهد شکلگیری اقلیتیترین مجلس و یک نهاد انتخاباتی در کشور خواهیم بود. به همین دلیل است که به راحتی منتخب مردم قم نیامده برای مردم خط و نشان میکشد و یا فردی نفر اول تهران میشود که روزگاری قبول نداشتن ولایت فقیه را معادل ارتداد دانسته و خواستار اعدام این گروه شده است
وزیر کشور هرچند اعلام کرد که «میزان مشارکت در انتخابات مجلس ۴۱ درصد بوده و شاهد حضور جمعیت ۲۵ میلیونی پای صندوقهای رای بودیم و آرای سفید دریافت شده ۵ درصد بوده است»؛ اما ترجیح داد هیچ تحلیلی درباره چرایی پایینترین میزان مشارکت در انتخابات ارائه نکند.
باور به تغییر زیست جامعه ایرانی
انتخابات از مهمترین مظاهر حکمرانی مطلوب در دنیای امروز است و وجود نهادهای حاکمیتی که همه با رای حداقلی شکل گرفته نشانه مردودی در نظام حکمرانی است. مجلس اقلیت، ریاستجمهوری اقلیت، شوراهای اسلامی اقلیت و خبرگان اقلیت؛ آژیر هشدار را بلندتر از میشه به صدا درآورده است. صدای این آژیر به قدری واضح و بلند است که حتی رسانه شورای عالی امنیت ملی نیز تصمیم گرفت در چرخه تحلیلهای ساختگی از جنس سخنان وزیر کشور نیافتد؛ چنانکه نوشت: «بی هیچ پردهپوشی و انکاری باید پذیرفت که فضای ذهنی مردم در مقیاس کلان و بنیادین تغییراتی کرده است و در یک کلام، ساختار ذهنی و نظام باورها و دستور زبانشان دستخوش تغییر شده است.»
این تحلیل در ادامه به مردمداری از نوع دیگر اشاره میکند و مینویسد: «مواجهه با چنین شهروندانی، محتاج مردمداری از نوع دیگر است. چنانچه مردم تصور و احساس کنند که میان آنها و حاکمیت، اشتراکات قابلاتکایی نیست طبعا به بازیهای برد-برد یا به پذیرش متقابل یکدیگر روی خوش نشان نمیدهند. شاید در ریشهیابی میزان مشارکت مردم در انتخابات اخیر، توجه به این عامل هم بتواند بخشی از ماجرا را روشن کند. اکنون به نظر میرسد در فردای انتخابات، وظیفه همگانی نهادهای حاکمیت، این است که به احیای وجه جمهوریت در ساختار سیاسی اجتماعی همت بیشتری کنند.»
«پایینترین میزان مشارکت در انتخاباب»، این مهمترین کلیدواژه انتخاباتی است که یازدهم اسفند ماه برگزار شد. وزیر کشور هرچند اعلام کرد که «میزان مشارکت در انتخابات مجلس را ۴۱ درصد بوده و شاهد حضور جمعیت ۲۵ میلیونی پای صندوقهای رای بودیم و آرای سفید دریافت شده ۵ درصد بوده است.» اما ترجیح داد هیچ تحلیلی درباره چرایی پایینترین میزان مشارکت در انتخابات ارائه نکند
سعید شریعتی، فعال سیاسی البته معتقد است این روند از سال 1398 آغاز شده و درباره روند کاهشی مشارکت در ایران میگوید: «این چیزی نیست که از چشم تحلیلگران سیاسی پنهان بوده باشد چرا که از ماهها پیش از انتخابات بلکه از سال 98 به این سو جریان مشارکت مردم در انتخابات به 60 درصد نرسیده و مشارکت مؤثر یعنی آرای صحیح در انتخابات از 40 درصد پایینتر بوده است.» او معتقد است جامعه دچار بیاعتمادی شده و حاضر به مشارکت در چنین فرآیندهایی نیست.
خطاهای تکراری و مشارکتسوز
کاهش میزان مشارکت مردم قطعا دلایلی در عملکرد نهادهای مسئول دارد که چنین مردم را بیرغبت به انتخابات کرده است. اصرار بر رفتارهای حذفی برای اطمینان از پیروزی اشخاص مطلوب بخشهایی از حاکمیت، دلسردی مردم را به دنبال داشته است. ابوالفضل فاتح، تحلیلگر سیاسی معتقد است: «زِهدان سیاست به حذف و طرد و سقط هدفمند بیش از حمل و نگهداری عادت کرد و با حذف سیستماتیک بسیاری از احزاب و نخبگان حتی روسایجمهور و وزرا و نمایندگان از چرخه، کیفیت خود را از دست داد و محل عرضه کالای کم کیفیت سیاسی شد.»
او معتقد است که «حاکمیت کوشید، به جای آن که صندوق رای محل وزنکشی و تعیین نصاب اقلیت و اکثریت باشد، آن را به ابزاری برای پوشاندن لباس اکثریت بر تن اقلیت مطلوب تبدیل کند و امضای آن را از ملت بگیرد. حال آن که انتخابات، اساسا فصل تمکین حاکمیت از مردم است، نه فصل تمکین مردم به حاکمیت. در برخی انتخابات حتی به حفظ ظاهر و شاکلهی انتخابات هم وفاداری نشد، و تلقی مردم هیچ انگاشته شد.» مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم میگوید: «امروز ما کاری کردهایم که مردم فکر کنند آمدن آنها مؤثر نیست و از اثرگذاری رأی و صندوقهای رأی ناامید شدهاند که این بسیار خطرناک است. چرا نظام انتخابات را به اینجا رساندهایم و کشور را اینگونه اداره کردهایم که امروز مردم احساس میکنند بود و نبود آنها کنار صندوق یکی است؟»
رسانه شورای امنیت ملی اما در تحلیل «انتخابات در ترازو» به صراحت رفتار شورای نگهبان انتقاد کرده و مینویسد: «بیرون از تصمیمات اجرایی، وقتی به رغم توصیههای رهبری، مردم، تغییر معناداری در مشی نهادهای نظارتی در رسیدگی به صلاحیتها نمیبینند چه بسا تلقی آنان از موضوع رقابت در انتخابات دچار آسیب شود. اهمیتی ندارد که چنین تصور و احساسی چقدر با واقعیتها سازگار است. چیزی که مهم است جولان نشانهها و دلالتهای متعدد است که این تلقی را در ذهن شهروندان رسوخ میدهد. اکنون با جمعی از شهروندان در سراسر کشور میتوان مواجه شد که ادعا میکنند برای مشارکت در انتخابات به نامزدهای شناخته شده و مورد اعتماد نرسیدند.»
بررسی نفرات اول 31 استان کشور نشان میدهد که تنها در 4 استان میزان آرای فرد منتخب به نسبت واجدین شرایط بالای 10 درصد بوده است. بررسی آرای منتخبین نشان میدهد نفر اول راهیافته به مجلس از مراکز استانها کمتر از 5 درصد واجدین شرایط کسب رای کردهاند و تمام این صعود از نردبان سیاست با کاهش شدید مشارکت به وقوع پیوسته است
اقلیتیترین مجلس تاریخ
با اعلام آرای راهیافتگان به مجلس دوازدهم، شاهد شکلگیری اقلیتیترین مجلس و یک نهاد انتخاباتی در کشور خواهیم بود. به همین دلیل است که به راحتی منتخب مردم قم نیامده برای مردم خط و نشان میکشد و یا فردی نفر اول تهران میشود که روزگاری قبول نداشتن ولایت فقیه را معادل ارتداد دانسته و خواستار اعدام این گروه شده است.
بررسی نفرات اول 31 استان کشور نشان میدهد که تنها در 4 استان میزان آرای فرد منتخب به نسبت واجدین شرایط بالای 10 درصد بوده است. بررسی آرای منتخبین نشان میدهد نفر اول راهیافته به مجلس از مراکز استانها کمتر از 5 درصد واجدین شرایط کسب رای کردهاند. در تهران جدای این که شاهد کمترین آرا به نسبت 11 دورۀ قبل و افزایش چشمگیر آرای سفید و باطله بودیم؛ رأی سید محمود نبویان نفر اول تهران از تمام همتاهای او در 11 دورۀ قبلی از 1358 تا 1398 کمتر و مطابق آخرین اعلام 597 هزار و 770 رأی است.
نیازی به مقایسه آرای منتخب اول تهران با سایر نفرات اول ادوار گذشته نیست. محمود نبویان در سال 1394 نزدیک بر 700 هزار رای داشت و نفر 52 شده بود و در این انتخابات به رغم کاهش رای، نفر اول راهیافتگان به مجلس با رای 5 درصدی واجدین شرایط است و تمام این صعود از نردبان سیاست با کاهش شدید مشارکت به وقوع پیوسته است.
به یاد بیاوریم که 44 سال قبل، آن هم با جمعیت آن روز در نخستین دور مجلس شورای اسلامی، ۶۱ درصد واجدین شرایط تهران در انتخابات شرکت داشتند که این رقم ۱۰ درصد بیش از مشارکت در سطح کشور بود و فخرالدین حجازی با بیش از ۷۳ درصد آرا یعنی ۱۵۶۸۷۵۹رای، حسن حبیبی با ۷۲ درصد یعنی ۱۵۵۲۴۷۸ و مهدی بازرگان با ۶۷ درصد یعنی ۱۴۴۷۳۱۶ بر کرسی مجلس نشستند.
پیام دریافت میشود؟
کیهان میگوید کاهش مشارکت به دلیل آثار به جا مانده دولت روحانی است. اگر اینها را برای هوادارانش نگوید، چه بنویسد؟ اما اگر این ریل عوض نشود و بیاعتمادی گسترش یابد باید برای توجیه چه گفت؟ به قول ابوالفضل فاتح «خروجی انتخابات اخیر، حداقلهای مدنظر برگزارکنندگان را نیز تامین نخواهد کرد و بهزودی مصائب آن آشکار خواهد شد. فلسفه هیچ انتخاباتی در جهان، حاکمیت اقلیت بر اکثریت نیست. بسیاری، دیگر امیدی به تمکین اکثریت از سوی حاکمیت ندارند و نشانهای بر آن نمیبینند. بعید است حجاب قدرت، گوش شنوایی برای پیام اکثریت باز بگذارد و الا چگونه میشود سه انتخاب پی در پی چشمی را بیدار و گوشی را شنوا نکند؟»
دیدگاه تان را بنویسید