«ذوالنور» از امکان تحقق غایت آمال «حسین شریعتمداری» سخن گفت
بستن تنگه هرمز، رجز تکرارشونده و غیرعملی انقلابیون
طهمورث حسینی
در روزهایی که آتشبس در نوار غزه، دور جدیدی از مناسبات دیپلماتیک در منطقه را رقم زده و ایران هم تاکید دارد که تبادل اسرا بین حماس و اسرائیل پیروزی محور مقاومت است؛ نایب رئیس مجلس شورای اسلامی میگوید: «هر وقت بخواهیم میتوانیم کشتیها را در تنگه هرمز متوقف و بازرسی کنیم».
مجتبی ذوالنور گفته است: «به طور کلی متوقف کردن و بازرسی کشتیها در تنگه هرمز حق جمهوری اسلامی است. هرچند که در آبراههای جهانی قوانین بینالمللی حاکم است و هیچ کشوری نمیتواند سلیقهای عمل کند، اما عبور و مرور بدون ضرر از آبراههای جهانی برای همه آزاد است مگر اینکه منافع ملی را تهدید کند ».
بستن تنگه هرمز از آن دسته رجزهایی است که به دلیل تکرار مداوم آن دیگر حساسیت خاصی را برای شنونده ایجاد نمیکند و از سیاستهای اعلامی دستگاه دیپلماسی کشور هم مدتهاست که رخت بربسته است.
بستن تنگه هرمز و یک چهره همیشگی
مجتبی ذوالنور و حسن نوروزی، از نمایندگانی هستند که سعی میکنند با اظهارنظرهای عجیب و سوپرانقلابی نامی برای خود در میان رسانهها پیدا کنند. اما بستن تنگه هرمز یک چهره همیشگی دارد: «حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان»
مردی که در هر موضوعی از پولهای بلوکه شده ایران توسط کره گرفته تا کشتیهای تجاری آمریکا، عربستان یا بحرین پیشنهاد بستن تنگه هرمز را داده است. مدیرمسئول کیهان که یک بار درخواست بسته شدن تنگه هرمز برای کشتیهای کشورهای تحریمکننده ایران را داده بود با سوالات حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور سابق روبرو شد: «میخواستم متواضعانه از آقای شریعتمداری بپرسم پس از اینکه ایران به دستور ایشان تنگه را بست، چه واکنشی را از طرف خریداران اروپایی و صادرکنندگان نفت در خلیج فارس پیشبینی میکنند و در مقابله با آن واکنشها، از طرف ایران چه عکسالعملی را در اولویت تدبیر خود قرار میدهند؟ پس از یک دوره رفت و برگشت از اقدامات مخاصمهآمیز یا تنشزا چه وضعیتی را در میان همسایگان، در منطقه و در سطح بینالمللی پیشبینی میکنند؟ در مواجهه با عواقب احتمالی و آن پیشبینیها، چه پیشگیریهایی را مدنظر دارند؟» این سوالات هرگز از سوی این چهره تندرو با پاسخی روبرو نشد.
تهدید مشترک قبل و بعد از انقلاب
البته بجز برخی مقامات سیاسی و رسانهای تهدید بستن تنگه هرمز توسط مقامات رسمی هم صورت گرفته است. سال ۱۳۹۷، حسن روحانی رئیسجمهور وقت ایران در یک سخنرانی با اشاره به تهدید ایالاتمتحده مبنی بر اینکه ما نمیخواهیم ایران نفت صادر کند، گفت: «اگر نفت ایران صادر نشود، معنی ندارد نفت هیچ کشوری در منطقه صادر شود.» این اظهارات پیش از مطرح شدن مجدد این موضوع در مجلس شورای اسلامی، آخرین هشدار یک مقام رسمی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان تهدیدی برای بستن تنگه هرمز تلقی میشود.
بستن تنگه هرمز از آن دسته رجزهایی است که به دلیل تکرار مداوم آن دیگر حساسیت خاصی را برای شنونده ایجاد نمیکند و به رغم علاقه برخی تندروهای سیاسی در استفاده از اینگونه تهدیدات، این موضوع مدتهاست که از سیاستهای اعلامی دستگاه دیپلماسی کشور هم رخت بربسته است
البته استفاده از بازدارندگی تهدید به بستن این آبراه که تقریبا یکسوم نفت صادراتی جهان از آن عبور میکند، به جمهوری اسلامی و تاریخ پس از انقلاب اسلامی محدود نیست. محمدرضا پهلوی نیز بارها در خصوص اهمیت این تنگه برای ایران و استفاده از استراتژی بازدارندگی در این رابطه تاکید داشته است.
هنگامی که انگلیس در سال ۱۹۷۱ نسبت به خروج نیروهای خود از خلیجفارس اقدام کرد، آخرین شاه ایران نیز تلاش کرد تا خلاحضور نیروهای نظامی در این منطقه را پر کرده و نیروی دریایی ایران را در این منطقه مستقر کند. نیروهای ایرانی همچنین با استقرار در جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، پیش از تاسیس کشور اماراتمتحدهعربی در توافقی با حاکم شارجه، مالکیت این جزایر را به دست گرفت. در همان سال یک مقاله در شیکاگو دیلی، تنگههرمز را «دری به سوی ثروتهای نفتی خلیجفارس» نامید و تاکید کرد با توجه به اینکه تقریباً هر ۱۵ دقیقه یک نفتکش از این تنگه عبور میکند، «هرکس صخرههای هرمز را در دست بگیرد، میتواند چرخهای تمام دنیا بجز چرخهای روسیه و قاره آمریکا را متوقف کند.»
وقوع انقلاب اسلامی و آغاز تهاجم صدام به ایران سرآغاز فصل جدیدی در مطرح شدن مکرر نام تنگههرمز از سوی مقامات ایران بود و شاید یکی از نقاط مشترک حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران را بتوان در اهمیت این آبراه و نوع استفاده از کارکرد آن دانست.
برای نمونه، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت و نماینده رهبر ایران در شورای عالی دفاع، مهر ۱۳۶۲، در نماز جمعه تهران، درباره بستن تنگه هرمز گفت: «ما با کشتیهایمان تنگه هرمز را نمیبندیم ما یک دیوار آتش درست میکنیم با توپهای ۱۳۰ که خودتان میدانید چقدر داشتهایم. ما وقتی که روزی دو بار روی تنگه هرمز آتش درست کنیم در خود بندر عباس اگر ما توپهای ۱۷۵ میلیمتری را که ۴۸ کیلومتر برد دارد بگذاریم و گلولههایش را وسط تنگه بیندازیم چه کسی میتواند از آن تنگه عبور کند. ما تنگه هرمز را با کلاشینکف هم میتوانیم ببندیم...»
در آبان همان سال ایران تهدید کرد که اگر عراق از بمبافکنهای Super-Etendard که از فرانسه اجاره کرده بود علیه تأسیسات ایران استفاده کند، صادرات نفت از خلیجفارس را مسدود خواهد کرد.
ایران در اواخر دهه ۶۰ سه زیردریایی تهاجمی از روسیه خریداری کرد که هر کدام قادر به حمل ۱۸ اژدر و ۲۴ مین بودند. این اولین باری بود که کشوری در منطقه زیردریایی خریداری کرده بود و دریادار علی شمخانی، فرمانده وقت نیروی دریایی ایران، در یک سخنرانی در سال ۱۳۶۹ گفت که «ماموریت زیردریاییها کنترل تنگه هرمز است.»
در سال ۱۳۸۵، سردار یحیی رحیمصفوی در اظهاراتی عنوان کرد که ایران میتواند با بستن تنگه بر قدرتهای خارجی فشار بیاورد. فرمانده وقت سپاه پاسداران تاکید کرد: «تنگه هرمز نقطه کنترل و فشار اقتصادی بر مسیر انتقال انرژی برای آن دسته از قدرتهای خارجی است که ممکن است بخواهند امنیت منطقه را
تضعیف کنند.»
جنگ غزه نشان داد که رجزخوانی و تهدیدات آتشین وقتی به مقام عمل میرسد به سرعت رنگ میبازد. ثبتنامهای نمایشی نمایندگان مجلس برای اعزام به غزه هنوز از اذهان مردم نرفته است. اما انقلابیون اصرار دارند که از شعارهای غیرکارشناسی و تهدیدات توخالی نظام بینالملل استفاده کنند
محمدرضا رحیمی، معاون وقت رئیسجمهور ایران نیز در آذرماه ۱۳۹۰ تهدید کرد، اگر تحریمهای غرب بر صادرات نفت ایران تأثیر بگذارد، این تنگه را خواهد بست. ایران همچنین آزمایشهای موشکی و رزمایشهای دریایی را آغاز کرد. سپس ناوهای جنگی آمریکا، بریتانیا و فرانسه در اقدامی آشکار به سمت خلیجفارس و دریای عرب رفتند تا تهران را از هرگونه اقدام احتمالی برای بستن تنگه بازدارند.
البته آمریکاییها دوبار به صراحت در برابر تهدید ایران واکنش نشان دادهاند. رونالد ریگان و باراک اوباما در دوران ریاستجمهوری خود، به صراحت به ایران پیغام دادند که بستن تنگه هرمز خط قرمز آنهاست.
تبعات مسدود شدن تنگه هرمز
تنگه هرمز تنها مسیر آبی است که خلیجفارس را به دریاها و اقیانوسهای آزاد متصل میکند و نزدیک به یکسوم صادرات نفت از طریق این آبراه صورت میگیرد. در نتیجه ادعای بیراهی نیست اگر بگوییم انسداد آن توسط هر کشوری با فشار بر اقتصاد جهان، ائتلافی بینالمللی را علیه مسدودکننده ایجاد خواهد کرد.
اما سوال این است که اگر تنگه هرمز تا این اندازه برای بازارهای انرژی جهان اهمیت دارد، چرا اغلب تحلیلگران نظامی- امنیتی در خصوص تهدید ایران مبنی بر بستن تنگه هرمز سکوت کردهاند و چندان توجهی به آن ندارند. شاید سادهترین پاسخ به این پرسش این باشد که افراد کمی هستند که معتقدند چنین تهدیدی بهطور موثر قابلیت عملی شدن دارد.
در صورتیکه ایران دست به چنین اقدامی بزند این احتمال وجود دارد که شورای امنیت سازمان ملل متحد در نشستی فوری این مسئله را بررسی کرده و اقدام نظامی برای بازگشایی تنگه را مجاز بشمارد. این احتمال در حالی قابل طرح است که از نظر کنوانسیون های بین المللی (کنوانسیون 1958 ژنو و نیز کنوانسیون 1982 مونته گوبه که ایران در آن عضویت ندارد)، ظرفیت حقوقی لازم برای چنین اقدامی از سوی ایران وجود دارد.
همچنین کانالهای کشتیرانی در واقع در سمت عمانی تنگه هرمز هستند، نه طرف ایرانی. بنابراین مسدود کردن این کانال مستلزم انجام عملیات نظامی و یا مینگذاری در سمت عمانی تنگه است که تجاوز به آبهای سرزمینی عمان محسوب میشود. دلیل دیگر رجوع به تجربه تاریخی است که میگوید ایران قبلاً در طول جنگ ایران و عراق نشان داده است که نمیتواند این تنگه را بسته نگه دارد.
تهدید توخالی، سفره خالیتر
جنگ غزه نشان داد که رجزخوانی و تهدیدات آتشین وقتی به مقام عمل میرسد به سرعت رنگ میبازد. ثبتنامهای نمایشی نمایندگان مجلس برای اعزام به غزه هنوز از اذهان مردم نرفته است. اما انقلابیون اصرار دارند که از شعارهای غیرکارشناسی و تهدیدات توخالی نظام بینالملل استفاده کنند. البته نتیجه چنین اصراری در شیوه حکمرانی و معیشت مردم کاملا واضح شده است. شاید به همین دلیل است که وعده تبدیل ایران به ژاپن اسلامی در دوره حاکمیت یکدست محمود احمدینژاد به مقایسه ایران با پاکستان و بنگلادش در دوره جدید یکدستی ارکان قدرت تبدیل شده است.
دیدگاه تان را بنویسید