آرایش طیفهای سیاسی در آستانه انتخابات؛
جزیرههای کوچک خودمختار
محبوبه ولی
جزیرههای کوچک خودمختار؛ این شاید بهترین تعبیری باشد که تا اینجای کار بتوان برای آرایش طیفهای سیاسی کشور در آستانه انتخابات، به کار برد. هرچند ناگفته پیداست که این جزیرههای کوچک بهرغم تمام اصراری که بر خودمختاری و استقلال خود دارند، ناگزیر از پیوستن به یکدیگر خواهند بود؛ چراکه هیچیک به تنهایی از اقبال کافی برای رأی آوردن برخوردار نیستند؛ با این حال امیدوارند که بتوانند با هویت مستقل خود وارد مجلس شوند.
اصلاحطلبان زخم خورده از ائتلاف پیشین خود با اعتدالیون، ماههاست که تاکید میکنند دیگر ائتلاف نخواهند کرد حتی اگر شکست بخورند. ابراهیم اصغرزاده، عضو شورای عالی اصلاحطلبان نیمههای آبان گفته بود: «حاضریم ببازیم، ولی دست به ائتلاف نزنیم.» او همچنین تصریح کرده بود که «این جمعبندی، جمعبندی غالب در شورای عالی اصلاحطلبان است؛ یک باخت شرافتمندانه، بهتر از یک بُرد متحجرانه است.»
هرچند اندک اصلاحطلبانی هستند که هنوز اعتقاد به ائتلاف با اصولگرایان میانهرو دارند اما صدایی که در ماههای گذشته از اکثر اصلاحطلبان به گوش میرسد، صدای مخالفت تام و تمام با هر نوع ائتلافی است. چهرههای سرشناسی چون محمدرضا عارف حتی در همین روزهایی که تب انتخابات داغ شده نیز تاکید میکنند که «ائتلاف انتخابات مجلس دهم ناکارآمد بود.»
در میان خود اصلاحطلبان نیز انشقاق و اختلافات درونی کم نیست. تا جایی که همین چند هفته پیش در پی اجرای طرح سرا در شورای عالی اصلاحطلبان، برخی احزاب اصلاحطلب مانند کارگزاران و اعتماد ملی که معترض این طرح بودند، به صرافت افتاده بودند که از این شورا خارج شوند.
احوال ناخوش اصولگرایان
در جبهه اصولگرایان نیز وضع به همین منوال و چهبسا بدتر است. ماههای گذشته اخبار انتخاباتی اصولگرایان متمرکز به تکرویهای جبهه پایداری و جریانهای منتسب به قالیباف و احمدینژاد بوده است. جبهه پایداریها با طرح این موضوع که از اصولگرایان عبور کردهاند، تهدید به ارائه لیست مستقل میکنند. مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری نیز اخیرا اعلام کرد که این جبهه وارد ائتلاف با جریانی که در آن پدرسالاری باشد نخواهد شد؛ منظور آقاتهرانی ائتلاف با شورای وحدت اصولگرایان بود که به سختی میکوشد اصولگرایان را گرد هم آورد، اما تاکنون ناکام بوده است. از سوی دیگر قالیباف نیز با شعار نواصولگرایی، شق جدیدی از اصولگرایی را به میان آورده و خود را از دیگر اصولگرایان جدا کرده است. مهدی چمران، نایبرئیس جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی (جمنا) درباره آن گفته است: «دوستان جمعیت گام دوم انقلاب میگویند لیستی ۲۹۰ نفره از جوانان را به شکل مستقل برای انتخابات ارائه خواهند داد؛ لیست بدهید ولی بدانید رأی نمیآورید و این کار فایدهای هم برای شما ندارد.»
او نسبت به تکثر لیستها هشدار داده و گفته بود: «اگر 30 لیست ارائه دهیم، رأی ما 30 قسمت میشود.»
نگرانی درباره لیستهای متعدد در هر دو جبهه اصولگرا و اصلاحطلب وجود دارد. مرتضی طلایی، از چهرههای سیاسی اصولگرا نیز اخیرا نسبت به این حد از تکثر هشدار داده و گفته است: «شورای وحدت با چالشهای زیادی مواجه است، از جمله همین که تمام نیروهای منتسب به جریان اصولگرایی نپذیرفتهاند دور یک میز بنشینند و با هم حرف بزنند؛ از اعضای پایداری تا سایر گروههای مختلف چنین وضعی دارند. این یکی از مشکلات جدی است که عملا ما را دچار چند لیستی میکند.»
احمدینژادیها هم که همیشه ساز خود را میزنند، نیز یکی دیگر از عوامل وحدتشکنی در جبهه اصولگرایان هستند؛ البته اگر بتوان طیف احمدینژاد را اصولگرا به حساب آورد. مصطفی میرسلیم درباره احتمال تهدید بودن جریان منتسب به احمدینژاد برای اصولگرایان گفته است: «هر جریانی که اصولگرا باشد و به محور ائتلاف بپیوندد به پیروزی قاطع کمک خواهد کرد و اگر به رقابت با اصولگرایی دست زند، خود را منزوی میکند.»
هرچند که اصلاحطلبان بسیار از ائتلاف قبلی سرخورده و پشیمان هستند؛ اما هیچ بعید نیست که فشار شورای نگهبان برای رد صلاحیت آنها و همین طور اصرار اعتدالیون برای ائتلاف، آنها را وادار به ائتلاف دوباره کند
ناگزیر از ائتلاف
با نگاهی به این احوالات جریانات سیاسی به نظر میرسد که تمامی آنها به قدری از یکدیگر زخم خوردهاند و به یکدیگر بیاعتماد شدهاند که دیگر حاضر به ائتلاف با یکدیگر نیستند و همین بیمیلی به ائتلاف و حمایت از یکدیگر است که باعث شد در روزهای ثبت نام برای کاندیداتوری در انتخابات مجلس یازدهم با چهرههای پراکنده و بلاتکلیفی مواجه باشند که بعضا نمیدانستند قرار است با لیست کدام طیف و جریان وارد انتخابات شوند.
ثبتنام داوطلبان یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی دو روز پیش تمام شد و طبق اعلام رسمی وزارت کشور، 15 هزار و 618 نفر در این یک هفته اعلام کاندیداتوری کردند که دو هزار و 840 نفر آنها مربوط به تهران هستند. گذشته از خیل وسیعی که سیاهیلشگر بودند، در ایام ثبت نام با چند دسته مواجه بودیم؛ یک دسته نمایندگان فعلی مجلس که در میان آنها اصلاحطلبان، حضور پررنگتری برای ثبت نام داشتند، یک دسته جوانان بینام و نشانی که به نظر میرسد طیف اصولگرا آنها را به جای چهرههای شاخص خود به گود فرستاده تا به واسطه آنها پیروز میدان شود، یک دسته چهرههای منتسب به محمود احمدینژاد بودند؛ از وزرای دولت او گرفته تا چهرههای نزدیک به او و یک دسته هم مشخصا چهرههای نزدیک به قالیباف بودند از محسن پیرهادی، سخنگوی شورای ائتلاف نیروهای انقلاب گرفته تا مجید حسینی که در فضای مجازی به «شومن کنکور» معروف شده و مشاور سابق قالیباف در فعالیتهای تبلیغاتی او بود. دسته دیگر نیز چهره آشنای اصولگرا و تندروی جبهه پایداری بودند که مطمئنتر از همیشه خود را به وزارت کشور رساندند. گرچه هر یک از این طیفها همچنان با پافشاری بر استقلال و عدم ائتلاف به میدان ثبتنام برای کاندیداتوری آمدند، اما رفته رفته زمزمههایی از ائتلاف نیز در حال بلند شدن است.
محمدجواد ابطحی، از اعضای جبهه پایداری که روز شنبه برای ثبت نام به وزارت کشور رفته بود، درباره احتمال پیوستن جبهه پایداری به شورای ائتلاف اصولگرایان گفت: «درحال رایزنی هستیم، امیدواریم این نتیجه حاصل شود و ائتلاف شکل بگیرد.»
در میان اصلاحطلبان نیز کسانی مانند محمدکیانوشراد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت تاکید میکنند که «اصلاحطلبان نباید مسئله ائتلاف با اصولگرایان میانهرو را از دستور کار خارج کنند.»
در این میان اعتدالیون، طیفی هستند که بیش از همه از ائتلاف استقبال میکنند؛ چراکه خود هنوز به تنهایی هویت مستقل و قابل اتکایی پیدا نکردهاند که به واسطه آن لیست مستقل دهند و هم جدیترین تجربه آنها از رسیدن به قدرت در سایه ائتلاف با اصلاحطلبان بوده است.
بهروز نعمتی، رئیس فراکسیون مستقلین مجلس که روز جمعه برای ثبتنام کاندیداتوری به وزارت کشور رفته بود، در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرآنلاین درباره اینکه در انتخابات مجلس یازدهم به مانند دوره گذشته در لیست اصلاحطلبان حضور خواهد داشت یا خیر، گفت: «ما در مجلس دهم ائتلافی را تشکیل دادیم و من عضو آن ائتلاف بودم، در حال حاضر هم تلاش میکنیم تا لیست ائتلافی داشته باشیم.»
هرچند که اصلاحطلبان بسیار از آن ائتلاف سرخورده و پشیمان هستند، اما هیچ بعید نیست که فشار شورای نگهبان برای رد صلاحیت آنها و همین طور اصرار اعتدالیون برای ائتلاف، آنها را وادار به ائتلاف دوباره کند.
با نگاهی به این احوالات جریانات سیاسی به نظر میرسد که تمامی آنها به قدری از یکدیگر زخم خورده و به یکدیگر بیاعتماد شدهاند که دیگر حاضر به ائتلاف با یکدیگر نیستند
اینکه این ائتلافهای احتمالی دقیقا چه زمانی در فاصله باقی مانده تا انتخابات صورت بگیرد، مشخص نیست؛ اما آنچه مشخص است، این است که طیفهای سیاسی با اینکه کمتر از سه ماه به انتخابات مانده، همچنان معطل وحدت و گرفتار کثرتاند و همین وضعیت باعث شده تا بسیاری پیشبینی کنند که مجلس آینده چهبسا انسجام کمتری از مجلس فعلی داشته باشد!
دیدگاه تان را بنویسید