آیندهسازی یا آیندهفروشی تأمین اجتماعی
حسن صادقی
رئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری
بحران مالی در سازمانها یکی از پدیدههای رایج در طول حیات اقتصادی این نهادهاست و نحوه مقابله با بحران و کاهش تبعات منفی آن، از مهمترین دغدغههای سازمانهای درگیر بحران بوده است.
باید توجه داشت که این اقدامات پیشگیرانه در صورتی موثر خواهند بود و بحرانهای مالی را کنترل و بهبود خواهند داد که عقلانی و با توجه به منافع سازمان، مجموعههای تحت مدیریت، جامعه هدف و ذینفعان اتخاذ شود اما اگر این اقدامات پیشگیرانه، نادرست و غیرعقلانی باشد و به منافع سازمان و ذینفعان توجهی نکرده باشد، شاید در کوتاهمدت شاهد بهبود بحرانها و کنترل آنها باشیم اما مقدمات و بستر نابودی سازمان در بلندمدت را فراهم کردهایم. در این بین اهمیت پایداری مالی در تأمین اجتماعی از آنجا آشکار میشود که بررسیها نشان میدهد این سازمان در آینده نزدیک با بحرانهای مالی جدی مواجه خواهد شد. کاهش نرخ تولد از یکسو و افزایش سن افراد از سوی دیگر، منجر به افزایش چشمگیر میزان جمعیت بازنشستگان شده است. پیشی گرفتن رشد مصارف نسبت به منابع، در سازمان تأمین اجتماعی هم به عنوان چالش و هم به عنوان پیامد سایر چالشها، مشهود است. از طرفی نیز عدم هماهنگی سیاستهای کلان اقتصادی و تأمین اجتماعی، موجب عدم کارآیی سازمان در بلندمدت خواهد شد.
مدیریت سازمان تامین اجتماعی به تازگی بحث فروش اموال این سازمان را خلاف واقع خوانده است. حال سوال این است که آیا فروش و واگذاری پتروشیمی سازمان به بانک رفاه خلاف واقع است یا فروش املاک و اموال فراوانی که ظرف این دو سال اتفاق افتاده است؟ آیا داراییفروشی که برای جبران کسری بودجه با مجوز اتفاق افتاده است، خلاف واقع است؟
مدیرعامل تامین اجتماعی در تمام گزارشهای خود از عدم استقراض در دوران مدیریت خود یاد و بر آن افتخار میکند. سوال این است که ماهیانه ۵۷۰۰ میلیارد تومان کسری بودجه سازمان را از کدام منابع تأمین میکنید و مگر جز با فروش اموال و سهام تأمین شده است؟ آیا فروش این اموال و سهام، آیندهفروشی نیست؟ به نظر وی، ارزش داراییهایی که در سال ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ فروخته شده، امروز همان میزان است و آیا میتوان با همان پول، سهام پتروشیمی شازند اراک را مجدداً خریداری کرد یا با همان پول، امروز میتوان املاک و مستغلات را مجدداً خریداری و به سازمان برگرداند؟ جواب قطعاً خیر است و معتقدم با چندین برابر آن پول هم قادر به بازگرداندن اموال از دست رفته سازمان نخواهند بود. به نظر مدیریت سازمان تامین اجتماعی، استقراض از بانک مرقون به صرفه است یا آینده را به فروش گذاشتن؟ عقل سلیم استقراض را توصیه میکند یا فروش اموال و داراییها را؟
معتقدم مدیریت سازمان تامین اجتماعی سرمایهای را که طی ۴ دهه با ممارست مدیران عامل قبلی و در قالب طلب از دولت گرفته شده یا در قالب تبصره ۸۲ نخستوزیری به دست آمده را امروز هزینه میکند و بر آن هم افتخار میکند. مدیران این سازمان با فروش اموال سازمان تأمین اجتماعی، آیندهفروشی کردند و هیچ دستاوردی نیز نداشتند در حالیکه مدیریت قبلی سازمان اگر هم استقراض کرد، توانست با دو مرحله اجرای متناسبسازی و یک مرحله کمک هزینه شب عید، شادی حداقلی را به کانون سرد خانوادههای بازنشستگان منتقل کند.
در پایان به مدیران اتوبوسی که از کمیته امداد و دانشگاه امام صادق اسبابکشی کرده و بر خوان آماده سازمان تامین اجتماعی نشستهاند، توصیه میکنم همان راه مدیران قبلی که استقراض است را پیش رو بگیرید ولی آینده این سازمان بینالنسلی را چوب حراج نزنند.
دیدگاه تان را بنویسید