شرایط فعلی از دوران جنگ هم بحرانیتر است
مرتضی افقه استاد اقتصاد دانشگاه شهید چمران اهواز
سیاستهای اقتصادی کشور در سال جاری باعث افزایش قیمت کالاهای اساسی شده و از طرفی به اذعان اکثریت کارشناسان دنیا، بحران جهانی غذا نزدیک است. حال سوال این است که چطور میتوان از این بحران عبور کرد و چه اقدامی برای اقشار ضعیف جامعه باید انجام داد؟
معتقدم دولت در دو سطح باید اقدام اساسی برای عبور از این بحران انجام دهد تا کمترین آسیب به مردم به خصوص اقشار ضعیف جامعه وارد شود. اولین سطح، مربوط به سیاستهای توزیع عادلانه کالاها در داخل کشور است. دولت باید برنامههایی برای اقشار ضعیف جامعه ترتیب دهد تا دچار بحران نشوند و دوم در زمینه تجارت خارجی باید مسیری پیش بگیرد که دچار کمبود مواد غذایی نشویم. در واقع دولت باید ارز کافی برای تامین نیازهای اساسی مردم داشته باشد و این از مهمترین وظایف دولتهاست.
سیاست غلط حذف ارز ترجیحی سبب افزایش قیمتها شده و در کنار این بحران غذایی سبب کمبود مواد غذایی میشود در نتیجه دولت باید به طور مستقیم ورود کند و اولویت خود را تامین معاش گروههای کمدرآمد با برنامههای مختلف قرار دهد چون در این شرایط اقشار ضعیف جامعه آسیب میبینند و دولت باید وجوهی کافی برای تامین این کالاها برای ۵ دهک پایین جامعه در نظر بگیرد. البته در شعارها همواره این گروه مورد خطاب قرار میگیرند اما در طول این سالها آنچه اتفاق افتاده خلاف شعارها بوده است. طی سه دهه گذشته سال به سال سفره این اقشار کوچکتر شده بنابراین گرچه دولت نمیتواند کمبودهای تمام این 30 سال را یک باره جبران کند اما باید حداقلها را حفظ کند تا اوضاع از این بدتر نشود.
در این میان یک بحث این است که دولت بودجه کافی برای اجرای سیاستها داشته باشد و بحث دیگر این است که دولت اولویتهای خود را به درستی انتخاب کند. در این زمان بیش از هر زمان دیگری اولویتهای دولت باید گروههای کمدرآمدی باشد که در این سه دهه کمتر مورد توجه قرار گرفتند و در تخصیص بودجه باید به این قضیه توجه شود.
در شرایطی که حداقل 30میلیون نفر در کشور دچار فقر مطلق هستند اجرای سیاستهای حمایتی به ناچار لازم است. البته این نقطه مطلوبی نیست که به آن رسیدیم و نشان میدهد تا الان سیاستهای درستی اجرا نشده است. ما امروز به وضعیت دوران جنگ برگشتهایم و به اعتقاد من شرایط امروز از دوران جنگ نیز بحرانیتر است لذا دولت باید از طرق مختلفی که معمول و مرسوم است، یعنی هم پرداخت یارانه و هم جیرهبندی و هم تخصیص کوپن باید به اقشار ضعیف جامعه کمک کند. مهمترین کاری که در این زمینه باید انجام داد شناسایی گروهها هدف است که دولت معمولا در این زمینه ضعف دارد و ابزار لازم برای شناسایی کامل را ندارد. هر چند دولت معتقد است آنها که زیر نظر بهزیستی و کمیته امداد هستند شناسایی شدهاند اما با توجه به اینکه امروز فقر گسترده شده، پرداختن صرف به این گروههای شناسایی شده، کافی نیست و باید حمایت گستردهتر شود چون با توجه به سوءتدبیرهایی که تا به امروز داشتهایم، سالانه به تعداد فقرا اضافه شده و چون این افراد زیرمجموعه این دو دستگاه هم نیستند بنابراین شناسایی این افراد یکی از مهمترین اقداماتی است که باید انجام شود.
دولت همچنین میتواند با اجرای سیاستهای تشویقی برای کشاورزان بخشی از مشکل را در داخل حل کند. باید کمکهای دولت به جای درستش برود و به دست خود کشاورزان برسد نه دلالان که در این صورت نه به نفع تولیدکننده و نه خریدار است.
در پایان باید گفت برای اینکه از این وضعیت عبور کنیم باید تولید ملی افزایش پیدا کند و اشتغال زیاد شود. یکی از مهمترین کارهایی هم که دولت باید انجام دهد این است که تکلیف تحریمها را به هر شکلی که میتواند مشخص کند. در شرایط موجود تعداد فقرا روزبهروز بیشتر شده و اندک افرادی ابرثروتمند شدهاند، اگر دولت بتواند از طریق ابزاری که در اختیار دارد از این افراد و گروهها مالیات سنگین بگیرد و این مالیاتها را صرف اقدامات حمایتی کند، میتوان امیدوار بود که پا در مسیر درستی گذاشته است، هرچند این افراد با اتکا به ثروت و قدرت خود از زیر بار مالیات فرار میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید