فراموشی موضوع بیماریهای شغلی در مبحث ایمنی و کار
نفسم گرفت از این وضع...
نسرین هزاره مقدم
«اول ایمنی، بعد کار». این شعار را بر پوسترهای آویزان بر سر در کارگاههای بزرگ کشور میبینیم. وقتی میخواهیم قدم به یک واحد کارگاهی از نوع سخت و زیانآور آن بگذاریم، میبینیم همه جا به در و دیوار الصاق کردهاند «اول ایمنی، بعد کار».
ایمنی در روایتی ساده، به معنای رعایت اصول و ضوابط قانونی برای ایمنسازی محیط کارگاه است تا حوادث کار بروز نکند تا مثلا کارگری دچار خفگی و ماندن زیر آوار نشود یا از بلندی سقوط نکند. این اصول و ضوابط، قابل رصد کردن است یعنی بازرسان ایمنی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به سادگی میتوانند تشخیص دهند که اصول ایمنی در یک کارگاه رعایت شده یا خیر. اما ایمنی و بهداشت کار در مفهوم عمیقتر، به معنای جلوگیری از بروز بیماریهای مزمن، از پادرآورنده و البته قابل اجتناب ضمن کار نیز هست. برای درک این تفاوت، بهتر است روایت دست اولی را از کارگران فولاد زاگرس در قروه کردستان بشنویم که بیش از شش سال است به دلیل تصمیمِ آنی سهامداران اصلی، پس از تعطیلی ناگهانی مجموعه، بیکار شدهاند.
این کارگران میگویند: «ما را بیکار و در کارخانه را تخته کردند. از اینها بگذریم، مساله این است که به خاطر سالها ایستادن پای کورههای ذوب، دچار بیماریهای تنفسی و ریوی بسیار شدیم. برخی از همکاران ما نمیتوانند به سادگی نفس بکشند و شبها صدای سرفههای مکررشان به آسمان میرود. این سرنوشت بسیاری از کارگرانی است که مثل ما در محیطهایی با ماهیت سخت و زیانآور سالها کار میکنند و جانی برایشان باقی نمیماند. بازنشستگی پیش از موعد نیز نمیتواند علاج این دردهای مزمن باشد».
در سراسر کشور، کارگران بسیاری همسرنوشت با کارگران فولاد زاگرس قروه هستند. این کارگران اگر از بد سرنوشت یا به خاطر انحلال کارگاه، بیکار شوند، دیگر تاب و توان و جانی برایشان باقی نمانده که بتوانند از نو شروع کنند چون کار سخت کارگری، رمق جانشان را کشیده است.
بازنشستگان زیادی هم داریم که بعد سالها کار سخت و گرداندن چرخهای تولید مملکت، امروز در دوران سالمندی با نفس تنگی و بیماریهای ناشی از کار، دست و پنجه نرم میکنند. نمونهاش بازنشستگان معادن زغالسنگ البرز شرقی و غربی که یکی از آنها با غم و رنج بسیار میگوید: «آسم و نفس تنگی، بیماری مشترک همه ماست. نفس نداشتن را از معدن به ارث بردهایم».
حفظ سلامت و مسئولیتهای کارفرما
به همین دلیل رسیدگی مرتب و ادواری به سلامت جسمی کارگران، بحثی زیرساختی و اساسی است که اساساً با رعایت ساده اصول ایمنی کار متفاوت است و در سطحی دیگر مطرح میشود. مساله اینجاست که سقوط آزاد یک کارگر از داربست یا ریزش آوار یک معدن، امری قابل رویت و به همین دلیل، غیرقابل انکار است، هرچند کارفرمایان خاطی گاهی با توسل به بهانههای مختلف ازجمله بهرهگیری از بیمههای فردی مسئولیت مدنی، از زیر بار مسئولیت در این حوادث آشکار نیز فرار میکنند اما در مورد بیماریهای مزمن ناشی از کار، کارفرمایان اصولاً به گردن نمیگیرند که محیط کارگاه یا ماهیت بیماریزای کار، موجب این بیماریها شده است و حتی گاهی ادعا میکنند بیماری ارثی است یا کارگر بیرون کارگاه بیمار شده یا اساساً از اول بیمار بوده است!
اولین بار که پای کورههای ذوب رفتیم، جوانانی بودیم پرانرژی و سرشار از سلامتی اما وقتی بعد از 15 یا 20 سال کار کردن، درها را تخته کردند و ما را بیرون انداختند، سالمندانی بودیم که به سختی نفس میکشیدیم و نای کار کردن هم نداشتیم
هشتم دی ماه سال جاری بازخوانی طرح کاج و خانههای بهداشت کارگری با هدف حفظ سلامت کارگران، پیشگیری از وقوع حوادث کار و همچنین افزایش کیفیت و بهرهوری در محیطهای کار در دستور کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار گرفت. گرچه طرحهای مقطعی اینچنینی در بازههای زمانی مشخص، برای تامین سلامت کارگران شاغل مطرح میشود اما این طرحها عموماً به همان سرعت طرح شده به فراموشی سپرده میشوند. با این همه قانونگذار برای جلوگیری از فرار کارفرما و اجبار او به قبول مسئولیت در پرونده بیماریهای شغلی، تمهیداتی در نظر گرفته که یکی از مهمترین این تمهیدات قانونی، معاینات پزشکی در بدو استخدام و قبل از شروع رسمی کار است.
هزینههای معاینات پزشکی برعهده کارفرمایان است
هدف رسمی و اعلام شده از انجام معاینات پزشکی در مورد متقاضیان استخدام (معاینات طب کار) عبارتست از به حداقل رساندن میزان شیوع و شدت حوادث و بیماریهای شغلی به واسطه ایجاد تطابق منطقی بین تواناییهای روحی و فیزیکی شاغل و نیازهای حرفهای مورد نظر. به عبارت دیگر بدین طریق فرد متقاضی با توجه به تواناییهای روحی و فیزیکی در کاری گمارده میشود که دارای نیازهای متناسب با تواناییهای او باشد اما طب کار دستاورد مهم دیگری هم دارد: «دادن سندی به دست کارگر که من سالمم و روزی که پا به کارگاه میگذارم، هیچ نوع بیماری ندارم».
بسیاری از کارفرمایان از انجام معاینات پزشکی بدو استخدام یا تقبل هزینههای آن، طفره میروند. این در حالیست که به گفته «آرمین خوشوقتی»، کارشناس ارشد حقوق و روابط کار، براساس چهار بند روشن قانونی، هزینه این معاینات، تمام و کمال بر ذمه کارفرماست و باید این هزینهها را به کارگر بپردازد.
دلیل سالها ایستادن پای کورههای ذوب، دچار بیماریهای تنفسی و ریوی بسیار شدیم. برخی از همکاران ما نمیتوانند به سادگی نفس بکشند و شبها صدای سرفههای مکررشان به آسمان میرود
او میگوید: بعضاً اینطور تصور میشود که هزینه معاینات بدو استخدام، برعهده خود کارگران است. این ادعا را زیاد میشنویم که چون در قانون اینطور آمده که باید این معاینات قبل از استخدام صورت بگیرد و قانون در ارتباط با تقبل هزینه توسط کارفرما صراحت کافی ندارد، هزینه آن برعهده خود کارگر متقاضی کار است. این تصور به چهار دلیل اشتباه است؛ اولاً براساس فراز اول از ماده ۹۰ قانون تامین اجتماعی، اینطور مقرر شده که افراد شاغل در کارگاهها باید قابلیت و استعداد جسمانی متناسب با کارهای محوله را داشته باشند، پس استنباط میشود که این بند شامل کارگران شاغل در کارگاه است یعنی اول کارجو به کار گمارده میشود و بعد باید از او معاینات پزشکی ادواری و مرتب به عمل بیاید. ثانیاً به استناد فراز دوم همین ماده ۹۰، کارفرمایان مکلف هستند قبل از بهکارگماری فرد، ترتیب معاینات پزشکی را بدهند. بنابراین ترتیب دادن معاینات پزشکی، تکلیفی است بر ذمه کارفرما و قانون صراحتاً این تکلیف را برعهده کارفرما گذاشته است. براساس فراز سوم همین ماده از قانون تامین اجتماعی، در صورتی که بعد از استخدام مشخص شود که کارگر در زمان استخدام قابلیت انجام کارهای مرجوعه را نداشته اما کارفرما در انجام معاینات پزشکی تعلل کرده، سازمان تامین اجتماعی هزینههای مربوطه را از کارفرما وصول میکند. خب منطقاً زمانی میشود هزینهها را از کارفرما وصول کرد که تکلیفی برعهده کارفرما باشد و او در انجام آن قصور کند. پس معاینات، تکلیف کارفرماست نه کارگر. اما رابعاً به استناد ماده ۹۲ قانون کار، کارفرما باید برای تمام افراد شاغل در کارگاه، پرونده پزشکی تشکیل دهد. براساس این بند از قانون، تشکیل پرونده پزشکی برعهده کارفرماست و قاعدتاً هزینه آن را نیز باید کارفرما بپردازد.
خوشوقتی ادامه میدهد: در هر چهار بند فوق، تکلیف انجام معاینات برعهده کارفرما گذاشته شده و هر چهار بند از مصادیق قواعد آمره هستند. مثلاً در فراز اول ماده ۹۰ آمده کارگر باید قابلیت انجام کار محوله را داشته باشد. همین لفظ باید نشان از آمره بودن بند قانونی دارد و یک الزام غیرقابل استنکاف برای کارفرما تعریف کرده است اما مساله این است که کارفرمایان بسیاری از تمکین به این قواعد آمره که ناظر بر سلامتی و حفظ جان کارگران است، فرار میکنند یا معاینات پزشکی را انجام نمیدهند یا هزینه آن را به گردن خود کارگر میاندازند.
اول سالم بودیم
چالشهای ایمنی و بهداشت کار بسیار است و ما هنوز در قانون و در اجرا با فقدانهای بسیار مواجهیم اما حداقلش این است که قبل از شعار «اول ایمنی، بعد کار» باید شعار دیگری قرار بگیرد یا به آن پیوست شود: «اول سلامت، بعد کار». یک کارگر قدیمی فولاد قروه در ادامه روایت رنجهای بیکاری و بیماری میگوید: «روزی که برای اولین بار پای کورههای ذوب رفتیم، جوانانی بودیم پر انرژی و سرشار از سلامتی اما وقتی بعد از 15 یا 20 سال کار کردن، درها را تخته کردند و ما را بیرون انداختند، سالمندانی بودیم که به سختی نفس میکشیدیم و دیگر نای کار کردن نداشتیم...».
دیدگاه تان را بنویسید