یادداشت
آقای وزیر به فکر مطبخ خانه کارگران هم باشید
فرامرز توفیقی، رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراها
کسب و کار میلیونها ایرانی این روزها به زلف پریشان و شکننده نرخ تبدیل دلار به پول ایران گره خورده و هیچ فردی در ایران نمیداند این زلف پریشان به کدام سو گرایش دارد؟ آیا بادی خواهد وزید که سر این زلف را به سوی پایین حرکت دهد یا اتفاقاتى رخ داده و زلف آشفته دلار را به بالا میبرند و از دسترس خارج میکنند؟
شاید بهترین تحلیل در این روزها همان است که چند هفته پیش یک استاد علوم سیاسی گفتهاند و برخی رسانهها آن را تیتر کردند: آمد و شد ایرانیان در دنیای سیاست در درون یک غبار غلیظ انجام میشود و کسی نمیداند این رفت و آمد به کدام سوی است.
شاید به درستى بتوان گفت مشابه همین رفت و آمدهاى عالم سیاست در دنیای اقتصاد نیز هست و بیشتر بازرگانان، صنعتگران، معدنکاران و صاحبان بنگاههای اقتصادی قدم به این غبار غلیط گذاشتهاند و به مدد دولتی کارفرمایی، در حال رصد باد هستند تا خود را با آن وفق دهند.
در این سپهر پر رمز و راز که کسب و کار و معیشت شهروندان ایرانی در درون غباری سخت گم شده، شاید کسی نداند این دود و مه سنگین مردم را درکجا به مرز خفگی میرساند. اکثریت شهروندان ایرانی این روزها از سر ناامیدی و از سر بیچارگی تنها به این میاندیشند که آیا مرزی برای ایستادن نرخ دلار در برابر ریال هست تا در آن نقطه ارزیابی تازهای از روزگار خویش داشته باشند.
در این وانفسای از ریخت افتادن کسب و کار ایرانیان و به نفس افتادن معیشت شمار قابل اعتنایی از مردم، اما برخی رفتارها و برخی حرفهاى دولتمردان و تصمیمگیران نیز نمک پاشیدن بر زخمهاست. این روزهایی که بر ایرانیان به ویژه گروههاى کمدرآمد که تنها دارایی که برای کسب درآمد دارند نیروی کار آنها و دستمزد دریافتى است که هر روز از ارزش آن کاسته میشود، ایام بسیار سختى است؛ این روزهایی که بررسی بسیاری از کاستیها، ناکارآمدیها و تصمیمات اشتباه نیازی به دانشی عمیق در علوم مالیه ندارد و آنقدر موج یا بهتر بگوییم سونامیهای تصمیمات غلط واضح و مبرهن است که میتوان برای تکتک آنها مزاری ساخت و بر سر آن مزار گریست.
ازجمله آنها عدم واقعبینی و اعتنا به آمارهایی است که درباره بیکاری اختیاری یا ترک کار اختیاری به دلیل دستمزدی ناچیز و بدون قدرت برابری با هزینههاست که متولیان امر خود اقدام به استحصال این آمار کردهاند و حال در مقابل چارهاندیشی برای برونرفت از این معضل و کاهش بیمهگیران بیکاری کاذب به دلیل تصمیمگیریهای غلط خود در این سالها و سرکوب دستمزدی، صحبت از نگهداری کارگران با حداقلها میکنند!
بدون بررسی اخراج، تعدیل یا بیکاری ناشی از تعطیلی بنگاه صحبت از اخراج در بحبوحه تعیین دستمزد برای سال 1399 خطایی تاکتیکی است که نه تنها اثر مثبتی در چانهزنی نخواهد داشت بلکه گمانهزنی مواضع کارفرمایی دولتمردان را در شورای سهجانبه اظهر من الشمس نمود و آفتاب آمد دلیل آفتاب.
از موارد دیگر صحبت وزیر کار از چشمپوشی بر فرارهای مالیاتی بنگاههاست چون دود از دودکششان بیرون میآید. آیا نمیتوانید به عنوان ابتداییترین حقوق اجتماعی کارگران به فکر دود دوکش مطبخ خانه کارگران هم باشید و معافیت مالیاتی آنها را نیز در نظر بگیرید؟ چطور است کارگر تا دستمزدی دریافت نکرده، در همان ماه از دسترنجش باید خراج را بپردازد اما اگر بنگاهی فرار مالیاتی داشت تنها به دلیل کارکرد بنگاه باید به دنبال دریافت خراج واقعیش نباشیم؟ آیا شرایط فعلی کشور مختص کارفرمایان است؟ تاوان این شرایط را باید کارگران از سفره خود (که دیگر سفرهای نمانده چون نان خالی را در دست میگیریم و سق میزنیم) بپردازند و نباید به دنبال پس گرفتن فرارهای مالیاتی و راستیآزمایی مالیاتی از کارفرماها باشیم؟ این نسخه شما برای برونرفت از مشکلاتی است که خودتان دلیل به وجود آمدنش هستید؟ آیا درست است بگوییم حتی اگر بخواهیم به حق مالیات وصول کنیم، به دنبال احقاق حق مردممان نباشیم و چشم بر دور زدن قانون ببندیم؟ این با آموزههای دینمان، کشورداری و سیاستهای کلان کشورداری در تضاد نیست؟ آیا در کشورهای سرمایهداری با قانونشکنان مالیاتی همچون شما برخورد میکنند و چشم بر خطاهایشان میبندند به صرف اینکه دودی از دودکش بیرون میآید؟ تا کی کارگران باید تاوان سهم شما را بپردازند؟
دیدگاه تان را بنویسید