رامین پرتو

طی هفته‌های اخیر، نشانه‌های آشکاری از تغییر در سیاست نظامی آمریکا در قبال سوریه دیده می‌شود؛ نشانه‌هایی که نه‌تنها بر واقعیت میدانی این کشور بحران‌زده تأثیر می‌گذارد، بلکه می‌تواند توازن قدرت منطقه‌ای را نیز دستخوش تغییراتی قابل توجه کند. روزنامه «نیویورک‌تایمز» در گزارشی به نقل از مقامات نظامی آمریکایی اعلام کرد که ایالات متحده خروج صدها نظامی خود را از شمال شرق سوریه آغاز کرده و تاکنون سه پایگاه از مجموع هشت پایگاه عملیاتی خود را بسته است. این تصمیم منجر به کاهش تعداد نیروهای آمریکایی مستقر در سوریه به حدود ۱۴۰۰ نظامی شده است. فرماندهان ارتش آمریکا پیشنهاد کرده‌اند که برای حفظ حداقلی از نفوذ و آمادگی، دست‌کم ۵۰۰ نظامی در خاک سوریه باقی بمانند؛ اما هنوز مشخص نیست که این روند به خروج کامل خواهد انجامید یا تنها نوعی بازآرایی نیروها به‌شمار می‌رود. 

گزارش‌های اخیر نهادهای اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد که داعش در حال احیای سلول‌های مخفی و گسترش فعالیت‌های خود در برخی مناطق بی‌ثبات سوریه است و این در حالیست که جولانی، به عنوان رئیس دولت موقت سوریه که روزی رهبر شاخه سوری القاعده بود، هدایت امور را در دمشق برعهده دارد

این تحولات در شرایطی روی می‌دهد که خطر احیای مجدد گروه تروریستی داعش بار دیگر در منطقه مطرح است و خلأ قدرت می‌تواند بار دیگر فرصت را برای بازگشت خشونت‌های افراط‌گرایانه فراهم کند. از همین رو، این سوال جدی مطرح است که چرا ایالات متحده در شرایطی که تهدیدهای امنیتی همچنان پابرجاست، تصمیم به کاهش نیروهای نظامی خود در سوریه گرفته است؟ 

یکی از دلایل اصلی این تصمیم، تغییر جهت‌گیری سیاست دفاعی و امنیتی آمریکا در سال‌های اخیر است. از زمان دولت دونالد ترامپ، سیاست کلان آمریکا مبتنی بر کاهش مداخلات مستقیم نظامی در منازعات منطقه‌ای و تمرکز بر رقابت‌های راهبردی با قدرت‌های بزرگ مانند چین و روسیه شکل گرفت. جو بایدن نیز این رویکرد را با اندکی تفاوت ادامه داد و در قالب «توازن‌سازی منابع نظامی» آن را به اجرا گذاشت که البته تا حد زیادی با سناریوی مدنظر ترامپ تفاوت داشته و دارد اما به هر رتیب او به دنبال ماندگاری هدفمند نیروهای نظامی آمریکا در سوریه بود.باید توجه داشت که سوریه، به‌عنوان یکی از میدان‌های جنگ فرسایشی پس از سال ۲۰۱۱، در اولویت‌های استراتژیک جدید آمریکا جایگاه پایین‌تری دارد. واشنگتن به‌خوبی آگاه است که استمرار حضور در مناطقی مانند شمال شرق سوریه، بدون هدف مشخص سیاسی، می‌تواند به نوعی به تکرار تجربه افغانستان منجر شود؛ حضوری بی‌نتیجه که هزینه‌بر است و حمایت افکار عمومی داخلی را نیز از دست داده است. بنابراین، بخشی از تصمیم به خروج از سوریه، بازتابی از این دگرگونی راهبردی در سیاست خارجی ایالات متحده است که البته در این راستا بحران‌های اقتصادی هم باید بدان اضافه شود. 

نگرانی از بازگشت داعش

با وجود ادعای شکست خلافت خودخوانده داعش، تهدید این گروه همچنان در سوریه و عراق باقی است. گزارش‌های اخیر نهادهای اطلاعاتی آمریکا نشان می‌دهد که داعش در حال احیای سلول‌های مخفی و گسترش فعالیت‌های خود در برخی مناطق بی‌ثبات سوریه است و این در حالیست که جولانی، به عنوان رئیس دولت موقت سوریه که روزی رهبر شاخه سوری القاعده بود، هدایت امور در دمشق را بر عهده دارد. با این حال، تصمیم به خروج نیروهای آمریکایی درست در چنین شرایطی، باعث ایجاد نگرانی‌هایی درباره خلا امنیتی شده که ممکن است زمینه‌ساز بازگشت قدرت داعش در شکل و شمایلی جدید باشد. 

در این راستا برخی تحلیلگران معتقدند که آمریکا در حال انتقال بخشی از بار امنیتی به نیروهای محلی از جمله نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF)  است؛ ائتلافی عمدتاً متشکل از کردها که در سال‌های اخیر شریک اصلی ایالات متحده در مبارزه با داعش بوده‌اند. با این حال، این نیروها بدون پشتیبانی هوایی و لجستیکی ایالات متحده، ممکن است که قادر به مهار تهدید داعش نباشند یا در این میان از سوی دمشق وجه‌المصالحه با ترکیه قرار بگیرند.

تصمیم آمریکا برای خروج از سوریه و کاهش نیروهای نظامی آن، نه ‌تنها بر سرنوشت نیروهای کرد و توازن قدرت در سوریه تأثیر خواهد گذاشت، بلکه می‌تواند پیام‌هایی به بازیگران مختلف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای درباره حدود جدید دخالت آمریکا ارسال کند

یکی دیگر از زوایای مهم این تصمیم، تحلیل وضعیت جدید سیاسی سوریه است. پس از سال‌ها جنگ داخلی، و در پی تضعیف موقعیت بشار اسد، چهره‌هایی چون ابومحمد الجولانی، رهبر سابق گروه جبهه النصره و اکنون رهبر هیئت تحریر الشام، نقش پررنگ‌تری در شمال غرب سوریه یافته‌اند. جولانی تلاش کرده است تا با تغییر چهره و فاصله‌گیری از القاعده، خود را به‌عنوان یک بازیگر سیاسی جدید معرفی کند که قادر است نظم جدیدی را در سوریه ایجاد کند که البته تاکنون با مشکلاتی روبرو است. 

برخی منابع غربی گمانه‌زنی کرده‌اند که آمریکا ممکن است به‌طور ضمنی در حال آزمون این سناریو باشد که در دوران پسابشار، با چهره‌هایی مانند جولانی تعامل کند. اگرچه هنوز چنین سیاستی به ‌صورت رسمی اعلام نشده، اما خروج نیروهای آمریکایی می‌تواند بخشی از یک فشار سیاسی برای شکل‌دادن به ترتیبات جدید قدرت در سوریه باشد. از این منظر، خروج نیروها نه‌ تنها به معنی قطع مداخله نیست، بلکه می‌تواند راهی برای تنظیم مجدد راهبرد واشنگتن در قبال حکومت‌های در حال شکل‌گیری در سوریه باشد.

تأثیر بر کردهای سوریه

خروج نیروهای آمریکایی از سوریه بیش از هر گروهی، کردهای سوریه را در معرض خطر قرار می‌دهد. نیروهای دموکراتیک سوریه، که اصلی‌ترین متحد زمینی آمریکا در مبارزه با داعش بودند، اکنون در وضعیت پیچیده‌ای قرار دارند. این نیروها همزمان با تهدید داعش، با فشارهای مداوم ترکیه نیز مواجه هستند؛ کشوری که حضور کردها در مرزهای جنوبی‌اش را تهدیدی جدی می‌داند و بارها به شمال سوریه حمله کرده است.

واشنگتن بارها وعده داده بود که از متحدان کرد خود حمایت خواهد کرد، اما اکنون با کاهش نیروهایش، عملاً این حمایت تضعیف شده و نیروهای کُرد احساس می‌کنند در برابر تهدیدات ترکیه و داعش، تنها رها شده‌اند. این مسأله می‌تواند موجب تغییر جهت‌گیری کردها به سمت همکاری بیشتر با دولت دمشق یا حتی روسیه شود؛ گزینه‌هایی که در سال‌های اخیر با احتیاط از سوی کردها دنبال شده‌اند.

نگرانی آنکارا

درا ین راستا باید توجه شود که ترکیه از دیرباز مخالف حضور نظامی آمریکا در مناطق تحت کنترل کردها در شمال سوریه بود. آنکارا این نیروها را وابسته به حزب کارگران کردستان (PKK) می‌داند که آنرا یک گروه تروریستی می‌خواند. از این‌رو، خروج نیروهای آمریکایی از سوریه ممکن است از نظر ترکیه فرصتی برای گسترش نفوذ نظامی و سیاسی خود در مناطق مرزی باشد. ترکیه احتمالاً از خلأ قدرت ایجادشده برای افزایش حملات به مواضع کردها یا ایجاد مناطق حائل امنیتی بهره خواهد برد. با این حال، این اقدام می‌تواند زمینه‌ساز تنش‌های جدید با بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی، به‌ویژه روسیه شود که به‌دنبال ثبات نسبی در 

سوریه هستند. 

به هر ترتیب تصمیم ایالات متحده برای کاهش نیروهای نظامی خود در سوریه، اگرچه نشانه‌ای از خستگی و بازنگری در سیاست‌های مداخله‌جویانه گذشته است، اما در عین حال می‌تواند آغازگر مرحله‌ای جدید از تحولات در خاورمیانه باشد. این تصمیم، نه‌تنها بر سرنوشت نیروهای کرد و توازن قدرت در سوریه تأثیر خواهد گذاشت، بلکه می‌تواند پیام‌هایی به بازیگران مختلف منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای درباره حدود جدید دخالت آمریکا ارسال کند. آنچه مسلم است، خاورمیانه در حال ورود به مرحله‌ای است که در آن بازیگران غیردولتی، دولت‌های ضعیف‌شده و قدرت‌های منطقه‌ای نقش تعیین‌کننده‌تری ایفا می‌کنند. خروج آمریکا از سوریه، خواه به‌صورت تدریجی و مشروط، و خواه کامل، بخشی از این تغییرات عمیق در نظم منطقه‌ای است؛ نظمی که هنوز بسیاری از معادلات آن نامعلوم باقی مانده‌اند.