فرشاد گلزاری

تنش میان شورای نظامی نیجر و فرانسه توسط گارد ریاست‌ جمهوری به رهبری ژنرال عبدالرحمن چیانی به بالاترین حد خود پس از وقوع کودتای ۲۶ ژوئیه در این کشور رسیده است. روز یکشنبه شورای نظامی حاکم بر نیجر پرواز هواپیماهای فرانسوی بر فراز آسمان این کشور را ممنوع اعلام کرد. سازمان هواپیمایی غیرنظامی نیجر در بیانیه‌ای در اینباره اعلام کرد که حریم هوایی نیجر برای همه پروازهای تجاری داخلی و بین‌المللی به استثنای هواپیماهای فرانسوی یا هواپیماهای اجاره‌ای فرانسه از جمله هواپیماهای متعلق به ناوگان ایرفرانس باز است. پس از این اقدام امانوئل ماکرون، رئیس جمهوری فرانسه در سخنانی گفت که تصمیم گرفتیم سفیر خود را از نیجر خارج کنیم و به روابط نظامی خود با این کشور پایان دهیم؛ چراکه نیجر دیگر کشوری نیست که تمایل به مبارزه با تروریسم داشته باشد. وی تأکید کرد که سفیر فرانسه و اعضای هیأت دیپلماتیک کشورش در نیجر به کشورشان بازمی‌گردند و نیروهای نظامی تا پایان سال نیجر را ترک خواهند کرد. ساعاتی پس از سخنان ماکرون، شورای نظامی نیجر در بیانیه‌ای اعلام کرد که امروز عصر جدیدی را در مسیر حاکمیت نیجر جشن می‌گیریم، زیرا اعلام شد سفیر فرانسه و نیروهای فرانسوی قبل از پایان سال جاری کشور را ترک خواهند کرد. شورای نظامی خروج فرانسه از نیجر را تاکیدکننده عزم و اراده مردم و بیانگر لحظه‌ای تاریخی برای این کشور دانست. این شورا بیان کرده که هرکس منافع و اراده کشور ما را تهدید کند، خواه ناخواه باید آن را ترک کند اما در اینجا چند بحث وجود دارد. 

موجِ ضد فرانسوی

بحث اول این است که ایالات متحده به صورت کلی قصد ندارد شورای نظامی نیجر را تحریک کند و علیه آنها موضع بگیرد یا اینکه با لحن تهدیدآمیز با این جماعت سخن بگوید. به عنوان مثال وزیر دفاع آمریکا روز دوشنبه اذعان کرد که واشنگتن گام‌های آینده خود را در رابطه با بحران نیجر پس از اعلام خروج سفیر فرانسه و نیروهای فرانسوی از این کشور که شاهد کودتا است، ارزیابی خواهد کرد. این سخنان لوید آستین به خوبی نشان می‌دهد که واشنگتن چندان به تقلای پاریس اهمیت نمی‌دهد و منافع خود را دنبال می‌کند. بحث دوم، یک موضوع منطقه‌ای است. همبستگی و حمایت کشورهای همسایه نیجر همانند مالی و بورکینافاسو و به تازگی گابن از شورای نظامی که افسرانش در سرنگون‌سازی حاکمیت‌های تحت حمایت غرب راه این کشورها و شورای نظامی آنها را در پیش گرفتند و نیز تعهد سران این کشورها به جنگیدن در کنار همکاران خود در «نیامی» برای مقابله با هرگونه حمله نظامی از سوی فرانسه یا مزدوران آن در قاره آفریقا عملاً موجب شده تا یک موج ضد فرانسوی در آفریقا و مرکز این قاره به راه بیافتد. این در حالیست که مردم هم با کودتاچیان هماهنگ شده و به دلیل کنار زدن حکومت «محمد بازوم» از این طیف از نظامیان کشورشان حمایت می‌کنند. به همین دلیل نفوذ و سلطه پاریس در حال تضعیف ارزیابی می‌شود.