لزوم باور جهانی به ارزشها؛
کرامت انسانی در خطر است
مریم علامهزاده
آی ویوی، هنرمند برجسته چینی و فعال دموکراسی و همچنین منتقد دولت چین در موضوع حقوق بشر، در یادداشتی خواندنی از اوضاع حقوق بشر در دنیا اینگونه مینویسد:
اینکه ما انسان هستیم چه معنایی میدهد؟ این سوال بنیان حقوق بشر است. انسان بودن ملزومات خاصی دارد: خود آگاهی آدمی و اقدام برای حفظ کرامت انسانی؛ اینها چیزهایی است که به مفهوم بشریت معنا میبخشد.
خود آگاهی آدمی و اقدامات او تعامل بین تفکر فردی و زبانی و در مقیاس بزرگتر جامعه را مشخص میکند. این اقدامات ما است که امنیت اقتصادی، حق تحصیل، حق صنفی و آزادی را به ارمغان میآورد که اینها پدید آورنده شرایط برای حفاظت از بیان و تشویق تفکرات برجسته است. اگر ما دست از تلاش برای اجرای کرامت انسانی را برداریم، در واقع الزامات بشر بودن را نادیده گرفتهایم، و اگر در تعهداتمان به ایده حقوق بشر کوتاهی کنیم، قوانین اخلاقی را کنار گذاشتهایم. در نتیجه باید شاهد فساد و استبداد دوگانه و احمقانه و در نهایت جریان بحرانهای بشری، همچنان که امروز شاهد هستیم، باشیم.
بیش از دو دهه از زمانی که مفهوم حقوق بشر برای اولین بار تعریف شد میگذرد. در این مدت بشریت در مراحل مختلف تاریخ قرار گرفته و جهان تغییرات بزرگی به چشم دیده است. در اروپا جایی که زمانی شاهد تجمع دولتهای استبدادگرایان و دیکتاتورها بودیم، حالا در برگیرنده جوامع دموکرات با جهتگیری سرمایهداری هستیم که مکانیسمی را ایجاد کرده که از حقوق افراد دفاع میکند. دیگر جوامع نیز شاهد تغییرات ساختاری هستند و مفهوم بشر در حال مواجهه با چالشهای جدی است. بخشی از این چالشها از درخواستهای متفاوت کشورها در سطوح مختلف توسعه در تضاد بین وضعیت اقتصادی و منافع رقابتی ایجاد شده است. اما از طرفی این چالشها ناشی از واگرایی مفاهیم و درک از حقوق بشر، کرامت انسانی، اخلاقیات و مسئولیت و همچنین تفاوت برداشتها و کاربردهای هسته قوانین حقوق بشری است.
در جهان امروز، همچنان که فهم ما از ارزشهای اساسی و قوانین حقوق بشر و بشریت تضعیف شده است، ما در خطر از دست دادن حقوق، مسئولیتها و قدرت خود برای اجرای کرامت انسانی هستیم.
تاریخ همواره نشان داده که شکست اخلاقی همواره با حقایق دردناک همراه میشود. بحران پناهجویان جهانی هر روز بدتر میشود و 70 میلیون پناهنده مجبور به ترک خانههای خود به دلیل جنگ یا فقر شدهاند. محیط زندگی ما دائما تضعیف میشود و تعادل اکولوژی ما از همیشه شکنندهتر است. منازعات مسلحانه ادامه دارد، بحرانهای سیاسی سر باز کرده و بیثباتی رشد داشته است. حکومتهای استبدادی خواستههایشان را تحمیل میکنند و در همین حال قدرتهای دموکرات در حال تضعیف هستند.
توسعه بیمعنا و بیحد و حصر ناسیونالیسم و کاپیتالیسم، شکاف جهانی ثروتمند و فقر را زیاد کرده است و دیدگاه ما در مورد جهان بیشتر از قبل متضاد و در تقابل شده است. فرصت تحصیل برای همه فراهم نیست. همه نمیتوانند خلاقیت و ایدههایشان را به آزمون گذارند؛ شانس آزادی عقیده و اجماع برای همه فراهم نیست. چنین آزادیهایی تهدید برای دیکتاتوری و استبدادگرایی به شمار میرود؛ به همین دلیل وکلا و ژورنالیستها ناپدید میشوند و به قتل میرسند. چرا سانسور چنان فراگیر شده است، چرا مذاهب و سازمانهای غیردولتی به صراحت سرکوب میشوند. امروز دیکتاتورها و حکومتهای فاسد به راحتی از مزایای فروش سلاح بهرهمند میشود و حمایت خاموش ملتهای کاپیتالیست را دارند. تفاوتهای مذهبی، قبیلهای دستمایه بازی قدرتها شدهاند و توجیه مسخرهای هم دارند: بهمنظور تضعیف آزادی اشخاص و افزایش کنترل اعمال شده از سوی دولتها و نخبگان برجسته! نتیجه گرفتهشدن حق زندگی اشخاص و رد آزادی فردی و بیانی و حق حفظ محیط زندگی و توسعه آن از ترس است. مفهوم حقوق بشر باید بازبینی شود. مباحث حقوق بشری بر یک بعد روابط بین حقوق دولتها و حقوق افراد متمرکز بود، اما حالا حقوق بشر بر اساس تنوعی از روابط است. امروز حقوق بشر یک مسئله جهانی است.
امروز قدرتها به اسم مقابله با تروریسم و حفظ ثبات به زندگی مردم سرک میکشند و آزادی و حقوق سیاسی مردم را ضایع میکنند. حالا دیگر حقوق بشر یک مفهوم مشترک نیست و بیشتر یک چیز تاریخ مصرف گذشته و پوچ است.
امروز اروپا، روسیه، آمریکا و چین و دیگر دولتها به تولید سلاح و فروش آن مبادرت میورزند، اگر جلوی قدرتهای کاپیتالیست در نفوذ به کشورها گرفته نشود، اگر تلاشی برای جلوگیری از قدرتهای استبدادگر نشود، صحبت از حقوق بشر یک مبحث بیمعنا است.
حقوق بشر اشتراک ارزشها است. وقتی از آن علیه هر فرد یا جامعهای استفاده شود، کرامت انسانی ما زیر سوال رفته است. حقوق بشر باید برای همه باشد، اما رسیدن به چنین معنایی هنوز خیلی دور است؛ ما به راحتی عبور میکنیم و فکر میکنیم وجود آشوب قابل قبول است؛ به خودمان میقبولانیم که دنیا اگر تخریب شود شاید خوب باشد.
اگر ما به ارزشهایی از جمله حقیقت، درک علوم، احترام به زندگی و باور در جوامع اعتقاد داریم، باید موانع رسیدن به اساس تعریف بشریت را برداریم. به خود و دیگران باور داشته باشیم و بدانیم این مسائل پایه ارزش و تلاشهای انسانی است.
دیدگاه تان را بنویسید