فرشاد گلزاری

در ادبیات امنیتی و نظامی حاکم بر نظام بین‌الملل هرگاه که ایالات متحده یک حمله نظامی علیه یک دولت- کشور یا یک جریان تروریستی خاص را تدارک دید، چندی بعد نام ناتو هم در کنار آمریکا قرار گرفت. بر همین اساس ناتو یا همان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی را باید شریک بلامنازع و همیشگی واشنگتن در درگیری‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای دانست و این همکاری را ما در افغانستان و عراق به وضوح مشاهده کردیم. اینکه در افغانستان و عراق چه اتفاقاتی رخ داد و کدام کشورها در پوشش ناتو دست به جنایات متعدد علیه غیرنظامیان زدند، موضوعی است که تشریح آن در این متن نمی‌گنجد ولی همین بس که هم‌اکنون پرونده جنایات جنگی سربازان آمریکا در افغانستان و همچنین جنایات جنگی سربازان بریتانیا در عراق در شعب دیوان کیفری بین‌المللی مفتوح است و هزاران اسم به عنوان شاکی این دو دولت در پرونده‌های مذکور درج شده است. اما در مورد عراق نکاتی وجود دارد که به نوعی بازگوکننده یک سناریوی قدیمی است و حالا هم اخباری به گوش می‌رسد که گویای ادامه حضور این نهاد در بغداد است و نشان می‌دهد که این نهاد توانسته ریشه‌های خود را در عراق روز به روز بسط و گسترش بدهد. شروع ماجراجویی ناتو در عراق به آگوست سال ۱۹۹۰ و حمله صدام به کویت بازمی‌گردد. بعد از اشغال کویت توسط عراق، بوش پدر که رئیس‌جمهور وقت آمریکا بود با بسیج یک ائتلاف بین‌المللی گسترده و تحت چتر حمایتی سازمان ملل به اشغال این کشور پایان داد. در آن زمان، دیدگاه سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در مورد عملیات خارج از منطقه یورو-آتلانتیک بسیار متفاوت‌تر از نگرش امروزی این سازمان بود. گروهی از کشورهای عضو این اتحاد، به رهبری آلمان در برابر هرگونه عملیات فرامنطقه‌ای همواره مقاومت می‌کردند و آن را عدول از اساسنامه ناتو می‌دانستند. در دسامبر سال با درخواست دولت وقت ترکیه از ناتو برای کمک به تقویت بنیه دفاعی و موشکی این کشور اوضاع رو به آشفتگی رفت. در حالی که بسیاری از کشورهای عضو نظر مثبتی نسبت به مداخله مستقیم ناتو در جنگ اول خلیج فارس نداشتند، اما ترجیح می‌دادند تا به طور غیرمستقیم هم که شده به ترکیه کمک کنند. در راستای همین ترجیحات بود که ناتو در دسامبر ۱۹۹۰ و در پاسخ به تقاضای ترکیه، تصمیم به استقرار سیستم‌های دفاع هوایی پاتریوت برای محافظت از این کشور در برابر حملات موشکی نوع اسکاد از طرف عراق گرفت و در اقدامی دیگر، تقویت سیستم‌های ارتباطی و اطلاعاتی با ترکیه را در دستور کار قرار داد. به دنبال این تصمیم، آلمان هم هواپیماهای آلفای خود را برای نشان دادن همبستگی و انجام گشت‌زنی در مرزهای عراق روانه ترکیه کرد. اما مهم این است که ناتو از طریق تقویت بنیه دفاعی ترکیه و اقدامات پشتیبانی لازم توانست تا به طور غیرمستقیم در جنگ اول خلیج فارس شرکت کند. پس از این روند، در سال ۲۰۰۴ میلادی ترکیه میزبان اجلاس ناتو در استانبول بود. پس از انجام مذاکراتی طولانی، در آخر تصمیم بر این شد که عراق مقصد بعدی نیروهای ائتلاف پس از حضور این نیروها در بوسنی و هرزگوین و کوزوو باشد.

دیدگاه ناتو در اوایل دهه 1990 و در مورد عملیات خارج از منطقه یورو-آتلانتیک بسیار متفاوت‌ از نگرش امروزی این سازمان بود اما گروهی از کشورهای عضو این پیمان به رهبری آلمان در برابر هرگونه عملیات فرامنطقه‌ای مقاومت کردند و آن را عدول از اساسنامه ناتو می‌دانستند

بازگشت قدرتمندانه یا    ادامه شراکت راهبردی؟

اینکه چرا ناتو عراقی‌ها را به ایتالیا دعوت کرده شاید به دلیل حضور جیوانی ایانوچی، فرمانده هیأت اعزامی ناتو به عراق باشد، چراکه او اصالتاً ایتالیایی است و تجربه خوبی در مورد نهادهای مرکب امنیتی و همکاری‌های بین‌المللی با ناتو دارد

بعد از اجلاس استانبول، یک هیأت آموزشی- مستشاری در مقیاس کوچک تحت عنوان «ماموریت آموزشی ناتو» به عراق اعزام شد. این ماموریت که با حضور یک تیم اصلی به عنوان هسته مرکزی ستاد آموزشی انجام می‌شد اولین رد پای نیروهای ناتو در عراق به شمار می‌رود که حالا به نظر می‌رسد روزبه روز این نفوذ عمیق‌تر می‌شود. آنچه در مورد ناتو باید موردنظر قرار بگیرد تغییر وضعیت و ماموریت آن برای حضور در عراق است. تصمیم‌گیری آنها بر این سمت و سو رفت که عدم فرستادن نیروهای ناتو به میدان و به طور مستقیم را در دستور کار قرار بدهند که اعضای ناتو قبل از اجلاس ۲۰۱۴ ولز در مورد آن به توافق رسیده بودند. درعوض، آموزش نیروهای محلی و یا جستجو برای استخدام چنین نیروهایی در دستور کار قرار گرفت و به نوعی باید گفت که ناتو سعی کرده در زمانی که داعش به عراق حمله کرد، نقش مستشاری و آموزش نیروهای نظامی، پلیس و بخشی از ضدتروریسم عراق را به عهده بگیرد و از حضور مستقیم در درگیری با این جریان تروریستی خودداری کند. در این میان اما باید دانست که ائتلاف بین‌المللی ضد داعش که به نوعی همان اعضای ناتو را توسط آمریکا برای مبارزه با این جریان تروریستی در عراق سر و شکل داد، همیشه مورد انتقاد مقامات و طیف‌های مشخصی در عراق بوده است و این مخالفت تا به امروز هم ادامه دارد؛ چراکه این جماعت معتقدند داعش دیگر در عراق حضور ندارد و حتی اگر هم حضور داشته باشد، گروه‌های نظامی بومی عراق خودشان از پس این ماشینِ ترور قرن بیست و یکم برمی‌آیند و نیازی به ابقای نیروهای خارجی نیست. با این وجود به نظر می‌رسد که مقامات سیاسی- امنیتی عراق به این اعتراض‌ها توجه نمی‌کنند؛ چراکه روز گذشته (یکشنبه) میدل‌ایست نیوز اعلام کرد که قیس المحمداوی، معاون فرمانده ستاد عملیات مشترک عراق روز شنبه در رأس هیأتی امنیتی و در پاسخ به دعوت رسمی از سوی ناتو به ایتالیا رفته است و صالح العامری، فرمانده نیروهای پلیس فدرال عراق و سعد نعیم، رئیس سازمان برنامه‌ریزی در این سفر وی را همراهی می‌کنند. بغدادالیوم در مورد این سفر اعلام کرد که این هیأت در ایتالیا با فرمانده ستاد عملیات مشترک ایتالیا، معاون رئیس ستاد کل ارتش ایتالیا و فرمانده پلیس فدرال ایتالیا دیدار و درباره چارچوب‌های همکاری و تبادل اطلاعات و توانمندسازی نیروهای امنیتی عراق علاوه بر بازنگری همکاری مشترک بین نیروهای عراقی و ایتالیایی و ناتو رایزنی کرد. اینکه چرا ناتو عراقی‌ها را به ایتالیا دعوت کرده شاید به دلیل حضور جیوانی ایانوچی، فرمانده هیأت اعزامی ناتو به عراق باشد. او اصالتاً ایتالیایی است و تجربه خوبی در مورد نهادهای مرکب امنیتی و همکاری‌های بین‌المللی با ناتو دارد و احتمال دارد که سفر هیأت عراقی به رم هم چنین دلیلی داشته باشد. آنچه از این نشست استنباط می‌شود این است که بغداد به دنبال تعریض روابط خود با ناتو است؛ چراکه در حاشیه این نشست، هیأت عراقی در جریان فعالیت و ساختار امنیت سایبری ایتالیا و اهمیت استفاده از آن برای تکمیل توانمندسازی نهادهای امنیتی و غیرنظامی در این حوزه حیاتی و خصوصاً مقابله با جرایم سازمان‌یافته قرار گرفت. حال باید دید که مخالفان در بغداد تا چه حدی می‌توانند در این روابط خلل ایجاد کنند.