دیپلماتهای ارشد آمریکا از چین، عازم کرهجنوبی و ژاپن میشوند؛
تلاش برای ایجاد موازنه در کشاکش صلح گرم
فرشاد گلزاری
قدرتهای مطرح دنیا و در رأس آنها ایالات متحده به عنوان دارنده بزرگترین اقتصاد و ارتش، پس از آنکه جهان از حالت دو قطبی و سپس تک قطبی خارج شد دائما به دنبال ایجاد موازنه با رقبا و حریفان خود بوده و هستند. بسیاری از محافظهکاران در ایالات متحده و برخی از دموکراتهای طیفِ راست معتقدند که آمریکا همچنان به عنوان یک قطب مجزا در نظام بینالملل حرف اول و آخر را میزند و به همین دلیل آنها با دیدگاه خاص خود قدرت بلامنازعه در رقایتهای جهانی را واشنگتن میدانند. در مقابل عدهای دیگر معتقدند که این عنوان در شرایط فعلی معنا و مفهوم پیدا نمیکند و اساساً نظم نوین جهانی را نمیتوان در چارچوب تحمیل اراده یک قدرت بر دیگران قلمداد کرد.
اینکه دیده میشود رئیسجمهوری چین وارد ریاض میشود و پس از دیدار با پادشاه و ولیعهد عربستان در نشست چینی- عربی با حضور کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب شرکت میکند به نوعی نشان میدهد که چینیها آرام آرام به دنبال نفوذ در حاشیه امن ایالات متحده هستند
این طیف معتقدند که باید جهانِ امروزی را بستری مبتنی بر چند قطبی و حضور دستکم سه قدرت (آمریکا، چین و روسیه) در اتمسفر سیاسی بدانیم اما عدهای دیگر در همین طیف بر این باورند که دنیای امروز را باید جهانِ تک- چندقطبی دانست. منظور از تک- چند قطبی این است که ایالات متحده به عنوان قطب اول در دنیا حضور دارد و در کنار آن هم چین و روسیه و سپس قدرتهای نوظهور مانند هند، استرالیا و غیره حضور دارند. این دستهبندی به این جهت حائز اهمیت است که عملاً بدانیم در نظام بینالملل چه خبر است تا بتوانیم بر اساس این الگوریتم رفت و آمدهای دیپلماتیک، عمق و وسعت مواضع و حتی هشدارهای نظامی را ارزیابی و تحلیل کنیم. اینکه دیده میشود شی جینپینگ، رئیس جمهوری چین وارد ریاض میشود و پس از دیدار با پادشاه و ولیعهد عربستان در نشست چینی- عربی با حضور کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب شرکت میکند و قراردادهای اقتصادی کلان منعقد میشود، به نوعی نشان میدهد که چینیها به دنبال آن هستند تا آرام آرام در حاشیه امن ایالات متحده نفوذ کنند. در این میان باید توجه داشت که برای ایجاد موازنه در سراسر جهان، قدرتها سعی میکنند از یک پلان کلی استفاده نکنند؛ به این معنا که آنها روزی منافع حریفان خود را در خاورمیانه زیر تیغ میبرند و در جای دیگر به خارجِ نزدیک آنها «هجومِ سیاسی» میبرند. منظور از هجوم سیاسی همان آرایشهای دیپلماتیک و همچنین یارکشیها و بلوکسازیهای استراتژیک است. به عنوان مثال آمریکا دو متحد خود در شرق آسیا یعنی ژاپن و کرهجنوبی را از زمان تقسیم غنایم پس از جنگ جهانی دوم تا به امروز حمایت همه جانبه کرده و حالا تایوان را در دستور کار خود قرار داده است. اینکه دیده میشود واشنگتن به نوعی تایوان را برای آزار سیاسی چین مورد حمایت قرار میدهد دقیقاً بخشی از همان موازنه است که بدان اشاره شد. در کنار این موازنه اساساً میتواند واژه دیگری مانند «صلح گرم» هم قرار بگیرد. صلح گرم یا صلح مسلح اصولاً حالتی است که در آن دو یا چند کشور در حال نبرد با یکدیگر نیستند، اما با افزایش مداوم نیروها و امکانات نظامی برای جنگ با طرف مقابل آماده میشوند.
اگرچه پکن و واشنگتن بر توازن و حل اختلافات در تمام موضوعات به خصوص در مسائل اقتصادی و سرزمینی تاکید دارند اما درنهایت به دنبال هدف قرار دادن منافع یکدیگر از راههای دیپلماتیک و غیرنظامی هستند
تمرکزگرایی بر شرقآسیا
پاسخ این پرسش که آیا چین و آمریکا در وضعیت صلح گرم به سر میبرند، تا حدودی مثبت است. دو طرف در دریای چین جنوبی (به خصوص پس از سفر اخیر نانسی پلوسی به تایوان) به نوعی نیروهای خود را گسیل کردهاند اما به دنبال تقابل سخت و جنگ با یکدیگر نیستند. باید توجه داشت که در فاز سیاسی اتفاقهای دیگری در حال رخ دادن است. بر این اساس وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، یک هیأت بلندپایه آمریکایی دیروز (یکشنبه) به چین سفر کرده و این اقدام زمینه را برای سفر سال آینده میلادی وزیر خارجه آمریکا به این کشور مهیا خواهد کرد. رویترز در خبر تکمیلی به نقل از وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که دانیل کریتنبرینک، دیپلمات ارشد آمریکا در امور آسیای شرقی و اقیانوس آرام و لورا روزنبرگر، مدیر ارشد کاخسفید در امور چین و تایوان از تاریخ ۱۱ تا ۱۴ دسامبر (۲۰ الی ۲۳ آذر) به چین، کره جنوبی و ژاپن سفر خواهند کرد و دیروز این سفرها شروع شده است. توجه داشته باشید که اواسط ماه نوامبر در حاشیه نشست گروه ۲۰ در اندونزی، جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا و شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین مذاکرات صریحی را در خصوص مساله تایوان و کرهشمالی داشتند؛ مذاکراتی که با هدف جلوگیری از تبدیل روابط لکهدار شده آمریکا - چین به یک جنگ سرد جدید برگزار شد. اینکه این سفر چه ارتباطی به دیدار روسای جمهور چین و آمریکا در اندونزی دارد موضوعی است که در سطح کلان قابلیت تحلیل دارد اما واقعیت این است که سفر این هیأت آمریکایی به چین با هدف مدیریت رقابت میان آمریکا و چین و کشف حوزههای همکاری میان دو کشور و هموار کردن سفر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به چین در اوایل سال آینده میلادی انجام شده است. این بدان معناست که ایالات متحده به صورت ضمنی به دنبال آن است تا بتواند با چین براساس مولفههای مشخصِ خود یک توازن رقم بزند که البته در امتداد آن هم شاهد یک صلح گرم و سیگنالهای تهدید نظامی از دو طرف علیه یکدیگر هستیم. به موازات این اعلام این سفر اما در تایوان هم اتفاقی افتاده که نشان میدهد آمریکا در راه مبارزه با چین بار دیگر بر تقویت و ایفای نقش متحدان خود تاکید دارد. روز گذشته (یکشنبه) خبرگزاری ان.اچ.کی ژاپن اعلام کرد که کویچی هاجیودا، مسؤول سیاستگذاری حزب حاکم لیبرال دموکرات ژاپن و وزیر صنعت سابق این کشور برای حضور در اجلاسی مربوط به روابط ژاپن-تایوان عازم تایپه شده است. اینکه در این اجلاس چه اتفاقی میافتد، چندان مشخص نیست ولی بدون شک چین به آن اعتراض خواهد کرد. این در حالیست که کویچی هاجیودا در زمان ترک توکیو به مقصد تایپه اعلام کرده که ژاپن باید در مواجهه با تهدید واقعی و ترسناک از سوی چین و کرهشمالی، بودجه نظامی خود را افزایش دهد. او در جایی دیگر خاطرنشان کرد که به کار بردن صرفاً واژه صلح برای محافظت از روابط ژاپن و تایوان کافی نیست. این اظهارات آن هم از سوی مقامات حزب حاکم در توکیو و در اثنای سفر هیأت دیپلماتیک آمریکا به چین و سپس کرهجنوبی و ژاپن نشان میدهد که اگرچه پکن و واشنگتن بر توازن و حل اختلافات تاکید دارند اما در نهایت به دنبال هدف قرار دادن منافع یکدیگر از راههای دیپلماتیک و غیرنظامی هستند.
دیدگاه تان را بنویسید