افغانستان زلزلهزده با میلیاردها دلار اموال بلوکهشده در آمریکا، در انتظار کمکهای جهانی است
بیکفایتی طالبان و تماشای واشنگتن!
فرشاد گلزاری
باز هم خبر تلخ از افغانستان به گوش رسید. کشوری که از 15 آگوست در میانه بهت و حیرت جهانیان به جولانگاه طالبان تبدیل شد. طالبانی که میگفتند دیگر قرار نیست همانند گذشته رفتار کنند. طوری سخنرانی میکردند که گویی قرار است کابل را به گلستان و قندهار را به مهد دموکراسی دنیا یا حداقل جنوب آسیا تبدیل کنند، اما اوضاع از حدود یکسال پیش تاکنون نه تنها رو به راه نشده، بلکه هر روز رو به وخامت است. حالا هم از روز چهارشنبه گذشته بلایی به نام زلزله بر سر ملت جنگ دیده و زخمخورده افغانستان نازل شده که نمیتوان ابعاد فاجعهبار آن را در قالب کلمات توصیف کرد. بر اساس آخرین آمارهایی که از سوی مقامات طالبان و سایر رسانهها منتشر شده، حداقل حدود 4 هزار نفر بر اثر زلزله در ولایت خوست و پکتیا کشته و زخمی شدهاند. منابع رسمی در سازمان بینالمللی تحلیل اسناد و رخدادهای طبیعی اعلام کردهاند که بزرگی این زلزله حدود 6.2 ریشتر بوده و همین مساله حالا نه تنها ذهن افغانها، بلکه اذهان عمومی و ذهن مقامات پاکستان را هم به خود مشغول کرده است؛ چراکه هر دو ولایتی که زلزله در آن رخ داده، در مناطق شرقی افغانستان قرار دارد که دقیقاً با غرب پاکستان هممرز است. به همین دلیل اسلامآباد هم از پس لرزهها و همچنین وقوع یک زلزله چند ریشرتی در خاک خود به شدت در هراس است. در این میان سازمان جهانی بهداشت (WHO) اعلام کرده که با توجه به مشکلات امدادرسانی و وسعت مناطق زلزلهزده در ولایات خوست و پکتیکا، احتمالاً شمار قربانیان زمین لرزه از حدود 2500 نفر فراتر خواهد رفت. مرکز لرزهنگاری مدیترانه اروپا (EMSC) نیز در توئیتی نوشت که لرزههای حاصل از این زلزله را حدود ۱۱۹ میلیون نفر در پاکستان، افغانستان و هند احساس کردهاند و دولت هند (همانند دولت پاکستان) بخشی از نیروهای امدادی و تجسسی خود را به حالت آمادهباش درآورده است. در این میان گفته شده که باد و باران شدید هم عملیات امدادرسانی را دشوارتر کرده اما تصاویری که از این مناطق بیرون آمده واقعاً تاسفبار و آخرالزمانی است. خبرگزاری رویترز گزارش داده که تصاویر منتشر شده در رسانههای افغانستان حاکی از ویران شدن خانههای مسکونی در مناطق زلزله زده و جسدهایی است که در میان پتو پوشانده شدهاند و همین موضوع به خوبی نشان میدهد که عمق این فاجعه هنوز هم مشخص نشده است. به باور بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسائل بشردوستانه، خانههایی که در دو ولایت خوست و پکتیا وجود داشتهاند، عملاً هیچگونه مقاومتی در برابر زلزله نداشته و ندارند و همین موضوع باعث افزایش کشتهها و زخمیها شده است. از سوی دیگر همین روال در بسیاری از ولایتهای شمال، شمال شرق، و همچنین ولایات غربی افغانستان هم وجود دارد و عملاً اگر باز هم این کشور میزبان یک حادثه اینچنینی باشد، هیچ چیز از افغانستان باقی نخواهد ماند. از سوی دیگر گفته شده که ولایتهای ننگرهار، کنر، بدخشان، نورستان، لغمان، پنجشیر، پروان، کابل، کاپیسا، میدان وردک، بامیان، غزنی، لوگر، سمنگان، سرپل، تخار، پکتیا، پکتیکا، خوست و دایکندی در چند روز اخیر شاهد بارانهای شدید و سرازیر شدن سیلابها بودهاند که خروجی آن کشته و ناپدید شدن 400 نفر از شهروندان این کشور بوده است.
آنچه که امروز در خلال زلزله مهیب افغانستان و درماندگی مردم مشاهده میکنیم، خروجی یک فساد عظیم و سیستماتیک است که طی دو دهه آمریکاییها آن را در این کشور مهندسی کردند و حالا هم تاوان آن را مردم میدهند
واشنگتن و ادامه بیاعتنایی به طالبان!
حال که افغانها در خون و خاک دست و پا میزنند حتی ایالات متحده که زمینههای حضور جریان طالبان را در افغانستان فراهم کرده و با بلوکه کردن اموال این کشور، راه گسترش فقر مردم را هموارتر کرده است، پاسخگو نیست
با عبور از این آمار و ارقامها آنچه در شرایط فعلی به عنوان یک علامت سوال بزرگ مطرح میشود این است که چرا سرعت امدادرسانی و کمک به این مردم درددیده و رنجکشیده تا این حد پایین است و طالبان در این شرایط چه کار باید بکند؟ واقعیت این است که افغانستان از آن روز که طالبان بر آن حکومت میکرد و پس از آنکه آمریکاییها بر آن تاختند و دولت موردنظرشان را در آنجا به کار گماردند، عملاً هیچ پیشرفتی در حوزه توسعه زیرساختها یا تعمیر آنها را شاهد نبوده است و حالا هم که اشرف غنی و تیمش از این کشور رفتهاند و مجدداً طالبان عنان حکومت را در دست گرفته، باز هم هیچ پیشرفتی در حوزه کمکرسانی به مردم (چه در شرایط عادی و چه در شرایط بحرانی) را شاهد نیستیم. در این میان باید توجه داشت آنچه که امروز در خلال این زلزله مهیب مشاهده میکنیم، خروجی یک فساد عظیم و سیستماتیک است که طی دو دهه آمریکاییها آن را در افغانستان مهندسی کردند. اکثر شخصیتهای سیاسی، امنیتی و حتی برخی از نظامیان این کشور آلوده به رشوه و باج بودند و حالا تصویر دقیق این سالها را به چشم میبینیم. از همه عجیبتر اینکه آمریکاییها، افغانستان را به جریانی سپردند که خودشان با آنها توافقی موسوم به «دوحه» را امضا کردند؛ اما هیچگاه بندهای اصلی این توافق نه از سوی طالبان و نه از سوی ایالات متحده به صورت کامل علنی و منتشر نشد. واشنگتن به فرض اینکه قرار است با طالبان کار کند، افغانستان را به جریانی سپرد که تمام دنیا حالا فاصله خود را با آنها حفظ میکنند اما سوال دیگر این است که این رفتار غرب را چگونه باید تحلیل کرد؟ ایالات متحده از 15 اگوست 2021 میلادی که طالبان در کابل مستقر شد تا به امروز بخش ناچیزی از پولهای بلوکه شده افغانستان را با هزار فیلتر و واسطه به بدنه اجتماعی و اقتصادی این کشور تزریق کرده، اما هنوز میترسد که مبادا این پولها توسط طالبان و بعداً به واسطه القاعده علیه واشنگتن و متحدانش استفاده شود. مساله امروز بحران افغانستان آن هم در زمانی که زلزلهای به این وسعت هزاران نفر را قربانی کرده، این است که اگر آمریکاییها از این مساله هراس داشتند، چرا با طالبان توافق امضا کردند و چرا این کشور را به آنها تحویل دادند؟ باید این مساله را بپذیریم که در یک سو، طالبان با دست خالی نمیتواند کشور را بگرداند و از سوی دیگر هم این جریان هنوز برای کشورداری خام است. در سوی دیگر این ایالات متحده است که با بلوکه کردن اموال افغانستان نه تنها طالبان را عصبانیتر میکند، بلکه حالا میبینیم افغانها در خون و خاک دست و پا میزنند و هیچکس هم جوابگو نیست. حال باید دید که آیا صدای هبتالله آخوندزاده، رهبر طالبان برای دریافت کمک و طلب یاری از جامعه افغانستان به گوش دنیا و به خصوص آمریکا میرسد یا مردم افغانستان باید همچنان تاوان بازی دوگانه آمریکا و سردرگمی طالبان را بدهند!
دیدگاه تان را بنویسید