رئیس سازمان سیا همزمان با بروز تشنج در خلیجفارس وارد اسرائیل شد؛
صحبتهای درگوشی در تلآویو
فرشاد گلزاری
علیرغم آنچه بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان سیاسی و امنیتی اعلام کرده بودند، نه تنها آمدن جوبایدن به کاخسفید اوضاع منطقه خاورمیانه و جنوبشرق آسیا را آرام نکرد، بلکه بسیاری معتقدند که اوضاع هر روز در این جغرافیا و سپس منطقه آفریقا در حال وخیمتر شدن است.
به یاد داریم که تمام منتقدان ترامپ در داخل و خارج از آمریکا معتقد بودند که او برنامه خاصی برای خاورمیانه ندارد و به همین دلیل طیف گستردهای از دموکراتها او را برای این موضوع سرزنش کردند و او حالا بیرون از گوشه رینگ سیاست نشسته و در حال رصد و تحلیل اوضاع است. اوضاعی که نشان میدهد دموکراتهای کاخ سفید نه تنها سیاست منطقهای خود را بر خلاف ترامپ بازتعریف کردهاند، بلکه هر لحظه باید منتظر یک واقعه مهم از منظر سیاسی یا نظامی - امنیتی در خاورمیانه باشیم. اینکه در ابتدای این متن به جنوبشرق آسیا و آفریقا اشاره شد، بیدلیل نبود؛ چراکه ساختار سیاست خارجی ایالات متحده و همچنین بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقه، تحولات آفریقا را در ادامه تحولات خاورمیانه میدانند و از سوی دیگر دستگاههای دیپلماسی اکثر دولتهای جهان معتقدند که تحولات فعلی در جنوبشرق آسیا تا حد زیادی منبعث از وقایع سیاسی - امنیتی خاورمیانه است.
به گونهای که با نگاهی به تحلیلهای امنیتی و نظامی منتشر شده از سوی اندیشکدههای آمریکایی و اروپایی به خوبی میتوان دریافت که اکثر قدرتهای جهان از 20 سال پیش و زمانی که آمریکاییها وارد افغانستان و عراق شدند، میدانستند که تحولات این دو کشور میتواند از منظر راهبریِ راهبردهای کلان با یکدیگر همپوشانی داشته باشد که این اتفاق به وضوح رخ داد. در مورد آفریقا هم همین وضعیت است.
زمانی که تنش میان یمن و عربستان کلید خورد هیچکس فکر نمیکرد که مشابه درگیریهای نظامی سوریه و عراق، در یمن رخ بدهد. به عنوان مثال ما در عراق و سوریه و حتی در افغانستان با متغیری به نام داعش و القاعده سر و کار داشته و داریم و در یمن هم همین متغیر حالا در حال عرض اندام است و این ویروس به سایر نقاط شمال و شاخِ آفریقا کشانده شده است. بر این اساس هر اتفاقی که حالا و توسط دولت بایدن در منطقه طرحریزی و اجرایی میشود، علناً به ما گوشزد میکند که منتظر یک مدار تغییر در جغرافیای مذکور باشیم.
رئیس سیا در حالی وارد اسرائیل شده که برخی از منابع امنیتی تایید کردند که بر اساس اطلاعات رسیده یک زیردریایی اسرائیلی از نوع دلفین، چهارشنبه گذشته (13 مرداد) به صورت مخفیانه ضمن عبور از کانال سوئز وارد دریای سرخ شده است
بر این اساس و به همین دلیل بود که بایدن تیم امنیتی و سیاسی خود را اصولاً یک «تیمِ دیپلمات پایه» انتخاب و سعی کرد از مُهرههای چند ضلعی برای پیشبرد کار خود استفاده کند. از جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا گرفته تا آنتونی بلینکن، وزیر خارجه این کشور، همه و همه نه تنها طی سالهای گذشته امتحان خود را پس دادهاند، بلکه اشراف خوبی بر منطقه دارند. در کنار این دو نفر لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا هم کارنامهای را پیش روی ما میگذارد که بخش اعظمی از آن در مورد حضور وی در خاورمیانه است. اما از همه مُهمتر شخصی است که نه تنها چین و روسیه را همانند کف دستش میشناسد، بلکه منطقه خاورمیانه و به خصوص ایران را به خوبی طی سالهای گذشته رصد و تحلیل کرده است. او کسی نیست جز ویلیام برنز، رئیس آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) که همه آن را با نام سازمان سیا میشناسند.
مهمان ویژه تلآویو
در همان ابتدا که بایدن نام ویلیام برنز را در فهرست کابینه خود به عنوان رئیس سازمان سیا نوشت، بسیاری بر این عقیده بودند که رئیسجمهوری آمریکا او را به این دلیل انتخاب کرده که به جنگ چین و روسیه برود. این تحلیل کاملاً درست بود اما دلیل دیگر این بود که ویلیام برنز اساساً اشراف خوبی بر ایران داشت.
بر همین اساس بود که او چند ماه پیش در اولین سفر خود وارد خاک همسایه شرقی ایران یعنی افغانستان شد و روز گذشته (سهشنبه) در اولین سفر منطقهایاش به اراضی اشغالی پای نهاد. سفر برنز به اسرائیل آن هم هفت ماه پس از روی کار آمدن دولت بایدن در آمریکا، از منظر بسیاری از کارشناسان داخلی و خارجی کشورمان و حتی تحلیلگران غربی شاید یک امر طبیعی به نظر بیاید اما واقعیت این است که این سفر به هیچ وجه عادی نیست. درست است که واشنگتن متعهد به دفاع تمام قد سیاسی - امنیتی از رژیم صهیونیستی است، اما نباید فراموش کرد که ویلیام برنز در حالی با نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل و مقامات موساد دیدار کرده که تنش در دریای عمان و خلیجفارس با محوریت کشتی اسرائیلی به اوج خود رسیده است. اگرچه تاکنون هیچ سند قابل استنادی مبنی بر دخالت ایران در هدف قرار گرفتن این کشتی که مالکیتش با ژاپن بوده و تحت اجاره شرکت زودیاک اسرائیل قرار داشته، از سوی تلآویو ارائه نشده اما عالم سیاست بینالملل همانند وضعیت فعلی، عرصه هماهنگیهای پشتپرده است، نه چیز دیگر.
واشنگتن متعهد به دفاع تمام قد از رژیم صهیونیستی است و نباید فراموش کرد که ویلیام برنز در حالی با مقامات اسرائیل دیدار کرده که تنش در دریای عمان و خلیجفارس با محوریت کشتی اسرائیلی به اوج خود رسیده است
بر همین اساس به نظر میرسد رئیس سیا به دلیل آنکه رد و بدل پیامهای تهدید میان تهران و تلآویو بالا گرفته و هر لحظه ممکن است اسرائیلیها دست به اقدام هیجانی و سلبی بزنند، وارد تلآویو شده است و احتمالاً به دنبال کنترل اوضاع در آبهای منطقهای است. نکته مهمتر این است که ویلیام برنز در حالی وارد اسرائیل شده که دو روز پیش برخی از منابع خبری و امنیتی تایید کردند که بر اساس اطلاعات رسیده یک زیردریایی اسرائیلی از نوع دلفین، چهارشنبه گذشته (13 مرداد) به صورت مخفیانه ضمن عبور از کانال سوئز وارد دریای سرخ شده است. در ادامه این خبر گفته شده که دو ناوشکن اسرائیل نیز به صورت هم زمان از کانال سوئز عبور کردهاند که به احتمال قوی اسکورت این زیردریایی به حساب میآیند.
اینکه در فضای ملتهب فعلی چرا این زیردریایی وارد دریای سرخ شده مشخص نیست اما اگر این موضوع را در کنار سفر رئیس سیا به اسرائیل قرار دهیم نشان میدهد که آمریکاییها از تشدید تنش وحتی برخورد احتمالی میان تهران و تلآویو آنهم به صورت دریایی، نه تنها خشنود نیستند، بلکه تا حد زیادی ترس دارند که این اقدامات تحریکآمیز به یک تصادم نظامی - امنیتی منجر شود. بر این اساس است که ویلیام برنز احتمالاً برای این موضوع به اسرائیل آمده اما آنچه شک و تردید به جا نمیگذارد این است که ایران، پرونده هستهای و توان نظامی گروههای فلسطینی در دستور کار سفر وی خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید