پیشنیاز تحقق سناریوی چند ضلعی ترکیه در ادلب؛
تشکیل کمربند امنیتی برای تروریستها
فرشاد گلزاری
حدود دو ماه است که اخباری در مورد شروع عملیات پاکسازی ارتش سوریه در مناطق شمال غربی این کشور منتشر میشود که در ابتدا بحث پاکسازی جاده دمشق - حلب در دستور کار بود. در این مدت هر چند روز یکبار اخبار مربوط به تحولات میدانی سوریه به تیتر یک خبرگزاریهای عربی و غربی تبدیل شده اما طی چند روز اخیر میزان این اخبار به حدی رسیده که واقعاً میتوان آن را غیرعادی دانست. همین موضوع به خوبی نشان میدهد که توجه رسانههای مطرح جهان به پیشروی ارتش سوریه، درونمایههایی دارد که گویا برای بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقه مهم و حتی حیاتی است. این توجه بیش از اندازه میتواند دلایل بسیار زیادی داشته باشد؛ اما دلیل اصلی و به عبارتی دیگر ستون فقراتِ این مساله چیزی نیست جز ارزش و ماهیت «ادلب». از هشت سال پیش تاکنون که بهمریختگی امنیتی و سیاسی در سوریه به جریان افتاد، شاهد انواع و اقسام تحولات خشن و خونآلودی بودیم که شورای امنیت سازمان ملل را مجبور به صدور قطعنامههای متعدد کرد. به عنوان مثال قطعنامه 2170 که در سال 2014 صادر شد هرگونه استخدام جنگجویان خارجی برای عضویت در گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره (شاخه سازمان تروریستی القاعده در سوریه) را ممنوع و در 24 سپتامبر همان سال با صدور قطعنامه 2178 وضعی را مشخص میکند که به تروریستهای خارجی پاسخ داده شود. این روند به هر ترتیب و شکلی که بود، ادامه داشت و حتی در 12 فوریه 2015 قطعنامه 2199 صادر شد که در موضوع آن ممنوعیت تامین مالی غیرقانونی داعش و جبهه النصره از طریق صادرات نفت، قاچاق میراث فرهنگی، پرداخت باج و کمکهای خارجی را متذکر شده بود. شاید عدهای از مخاطبان بپرسند که این قطعنامهها و سایر آنها چه ارتباطی به وضعیت فعلی سوریه و پرونده ادلب دارد؟ پاسخ را باید در درون ادلب یافت!
کلکسیون تروریستها!
باید متوجه بود که در وضعیت فعلی، داعش خلافت خود که در شهر رقه بود را از دست داده و بیشترین محیطی که از سرزمین سوریه در دست داشته، واگذار کرده است. به همین جهت تنها گروهی که اتفاقاً رقیب داعش به حساب میآمده و خواهد آمد، همان جبهه النصره سابق است که با نام و پرچم جدید «هیئت تحریرالشام» مشغول به فعالیتهای مخرب خود است. این جریان (همانگونه که پیشتر گفته شد) شاخه القاعده در سوریه به حساب میآید که رهبری آن را «ابومحمد الجولانی» به عهده دارد. از روزی که اوضاع داخلی در سوریه بهم ریخت و نهایتاً این دو جریان تروریستی (داعش و النصره) در این کشور شروع به فعالیتهای خود کردند تا به امروز، جابجاییهای زیادی بر زمین انجام شد؛ به این معنا که ارتش روسیه از آسمان و ارتش سوریه روی زمین به مقابله با این جریانها پرداختند و طیف گستردهای از آنها خود را تسلیم دولت کردند. در آن هنگام، ادلب نقطهای بود که بر اساس کنفرانسهای آستانه و سوچی قرار شد به دپوی تروریستهای تسلیم شده تبدیل شود. در این برهه، داعش تا دقایق نهایی که کشتند یا کشته شدند هیچ مسامحهای را نپذیرفت و اما القاعده بازی خود را از داعش جدا کرد!
جبههالنصره یا همان هیئت تحریرالشام فعلی، زیرمجموعههایی داشت که میتوان به فیلق الرحمان، فیلق الشام، لواء الحق، جریان نورالدین زنکی و غیره اشاره کرد. رفته رفته اختلاف میان این گروهها بالا گرفت و اوضاع به سمتی پیش رفت که طیف گستردهای از آنها یکدیگر را تکفیر کردند و حتی درگیریهای خونین میان آنها در ادلب رخ داد اما به هر ترتیب این النصره بود که تا به امروز پابرجا باقی مانده است. اینکه چرا چنین جریانی در سوریه با وجود اینکه خیلی حساب شدهتر از داعش (محافظهکارانهتر) اقدام میکرد، هنوز به عنوان یک بازیگر مخرب در صحنه میدانی سوریه حضور دارد، دو دلیل را در خود جای داده است: نخست اینکه این جریان در اصل همان القاعده است و به همین دلیل از تجربه و استراتژی متفاوتتری نسبت به داعش و سایر جریانها برخوردار است.دوم و مهمترین دلیل این است که این جریان از سالها پیش تحت حمایت ترکیه قرار داشته است. واقعیت این است که تمام معادلات فعلی سوریه و زد و خوردهایی که بین طرفین در چند روز اخیر مشاهده کردیم، به دلیل حمایت ترکیه از طیفِ تروریستها است.
آنکارا با حفظ ادلب و حتی زنده کردن جریان «کلاهسفیدها» در این منطقه به دنبال آن است که علاوه بر ایجاد هجمههای رسانهای قوی علیه بشار اسد، از حیث سیاسی دمشق را زیر شدیدترین فشارها قرار دهد و در نهایت سهم بیشتری از سوریه کسب کند
آنکارا و منافعش
در چند روز اخیر اخبار مختلفی از درگیری میان نیروهای ارتش سوریه و ترکیه در اطراف ادلب منتشر شده که روسیه هم به جرگه آنها پوسته است. اگر بخواهیم خیلی خلاصه و مفید دلیل این درگیری را تحلیل کنیم باز هم به «ادلب» و اهمیت سیاسی و میدانی این شهر میرسیم. ارتش سوریه در دو سال گذشته بارها و بارها به دنبال آن بوده تا آخرین سنگر تروریستها یعنی ادلب را پاکسازی کند تا بتواند حاکمیت سیاسی خود بر تمام خاک کشور را تثبیت کند که به غیر از آن دلیلهای دیگر سیاسی و خصوصاً مسائل ژئوانرژی را در بطن خود دارد که ذکر آن در این متن نمیگنجد. در مقابل ترکیه از گذشته تاکنون معتقد است که دولت اسد نامشروع است و شاهد بودهایم که مخالفتهای علنی خود را بارها در ضدیت با دمشق اعلام کرده است. به همین جهت و با توجه به اینکه آنکارا کردهای سوریه را تهدید شماره یک امنیت ملی خود میداند، سه عملیات با نامهای سپر فرات، شاخه زیتون و چشمه صلح را در خاک سوریه به اجرا گذاشت که علاوه بر استقرار در خاک همسایه جنوبی خود، چیزی حدود 15 پست نظارتی ثابت در حومه ادلب برای کنترل اوضاع این منطقه و جلوگیری از پیشروی ارتش سوریه برای پاکسازی آن احداث کرده است البته دلیل دیگر احداث این پستهای نظارتی ایجاد یک پوشش امنیتیِ آشکار برای النصره و زیرمجموعههای آن در ادلب است؛ چراکه روز گذشته (جمعه) شاهد آن بودیم که مقامات امنیتی ترکیه به رویترز گفتند که نه تنها این پستهای نگهبانی برچیده نمیشوند بلکه اگر ارتش سوریه به پیشروی خود در اطراف این مکان ادامه دهد با آنها به صورت مستقیم وارد درگیری میشوند!
ارتش سوریه در دو سال گذشته بارها و بارها به دنبال آن بوده تا با پاکسازی آخرین سنگر تروریستها یعنی ادلب، حاکمیت سیاسی خود را بر تمام خاک کشور تثبیت کند که این امر دلایل سیاسی و خصوصاً مسائل ژئوانرژی بسیاری در بطن خود دارد
اردوغان هم این موضوع را تایید کرده اما سوال این است که چرا ترکیه تا این حد روی ادلب حساس است؟ واقعیت این است که آنکارا با حفظ ادلب و حتی زنده کردن جریان «کلاهسفیدها» در این منطقه به دنبال آن است تا علاوه بر ایجاد هجمههای رسانهای قوی علیه بشار اسد، کاری کند تا از حیث سیاسی دمشق را زیر شدیدترین فشارها قرار دهد تا در نهایت سهم بیشتری از سوریه کسب کند و از سوی دیگر دولت سوریه را مجاب کند تا کردهای سوریه را از مناطق مرزی شمال (بر اساس سناریوی ترکیه) عقب براند. از سوی دیگر توجه داشته باشید که ترکیه سالها هزینة سیاسی، مالی و لجستیکی تروریستهای ساکن ادلب را پرداخت کرده و حالا به دنبال چیدن میوة آن برآمده است. تا جایی که شاهد هستیم اخیراً تعداد زیادی از عناصر ارتش آزاد سوریه که اعضای جدا شده از النصره هستند توسط ترکیه به لیبی منتقل شدهاند. به همین دلیل آنکارا به دنبال آن است تا با تشکیل یک کمربند امنیتیِ امن برای ادلب در وهله نخست، پاکسازی این منطقه توسط ارتش سوریه را به تاخیر بیندازد و از سوی دیگر رایزنیهای خود با روسیه و آمریکا در مورد پروندههایی مانند لیبی، خرید تسلیحات، تحریم اقتصادی و غیره را به سرانجام برساند.
دیدگاه تان را بنویسید